شعار سال: نویسنده و تحلیلگر مسائل نظام آموزشی - شاید به یاد داشته باشید که چندی قبل یک «استاد تمام دانشگاه» که در عین حال رییس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی (وابسته به وزارت آموزش و پرورش) هم بود در پاسخ به دلیل حذف تصاویر دختران از روی جلد کتاب فارسی سوم ابتدایی گفته بود:
«از آنجا که تصویر قبلی بسیار شلوغ بود و تعداد مفاهیم ریاضی مطرح شده درآن تصویر بسیار زیاد بود، پیشنهاد دوستانی که از منظرهای هنری، زیباشناسی و روانشناسی بخشهای مختلف کتاب را بررسی میکنند بر این بوده است که تصویر خلوتتر گردد.»
اما در دسته گلی جدید، انتشار عکس و زیرنویسی در کتاب علوم اجتماعی دانش آموزان سال نهم درباره کرونا که البته ماهها قبل در کنار هفت، هشت مورد دست بردنهای سلیقهای دیگر در کتابهای درسی رسانهای شده بود، موجب شگفتی مخاطبان شده است.
تجربه نشان میدهد صرفاً دانش آکادمیک و فهرست بلند بالای مقالات ISI و رزومههای پرطمطراق مدیرانی که از دانشگاه بر سمتهای مدیریتی ترکیه زدند، دلیلی بر موفقیت یا حتی ضمانت موفقیت مدیریت بهویژه در آموزش و پرورش نیست.
تغییرات عجیب کتابهای درسی که هر موردش لطمه و آتشی بر اعتبار آموزش رسمی است، اتفاقاً در دوره معاونت و ریاست یک استاد مسلم دانشگاه رخ داده. ما از این دست میهمانان در آموزش و پرورش کم نداریم. مهمانانی که با درجههای دانشیاری و استاد تمام میآیند و نهاد نجیب آموزش و پرورش را به فیض میرسانند و برمیگردند به محل اصلی خود یعنی دانشگاه. جدای از بهرهمندی و انتفاع از امکانات دولتی مانند خودرو و راننده، مزایا و پاداش و کاهش ساعت تدریس موظف، عنوانی بر عناوین رزومه خود میافزایند و صحنه را ترک یا به نفر بعدی میسپارند و معلم و دانش آموز میماند و آثار شگفت این میهمانان محترم!
تا زمانی که ما برای ترسیم، طراحی و سیاستگذاری آموزشی، خود را از نظر جامعه و ذینفعان اصلی مدرسه بینیاز میدانیم، باید شاهد همین فضاحتها و بی آبروییها در چشم جامعه و خانواده که نمونه اش هر از گاه در کتابهای درسی نمایان میشود، باشیم.
از دیگر سو، تکبّر برخی چهرههای آکادمیسین دانشگاهی که گاه بر مصادر اجرایی و پستهای مدیریتی تکیه میزنند، نیاز به شرح ندارد. تصور میکنند، چون در دانشگاه صاحب عناوین عالی و درجات بالای علمی هستند الزاماً در میدان اجرایی هم همینطور است و باید با همین فرمان پیش بروند. گویی رجوع به نظر کارشناسان سازمان و دستگاه اجرایی، دون شأن و مقام علمی آنهاست.
به قطع، مدیریت و اجرا بدون آگاهی از آخرین یافتههای تحقیقی و مشورت با جامعه علمی، بیراهه رفتن است. این یادداشت هرگز قدرناشناسی از خدمات سترگ اساتید و فرهیختگان نیست و طبق تجربه تأکید میکنم که آموزش و پرورش برای تحول، باید مستمر و بی وقفه از پژوهشگران و خردمندان علوم تربیتی و آموزشی مشورت بگیرد، اما این گزاره به این معنا هم نیست که اگر استاد دانشگاهی را در سمت اجرایی منصوب کردیم، حتماً بهره وری و موفقیت سازمان افزایش مییابد.
اهالی آموزش و پرورش فراموش نمیکنند که در دوره این قبیل "مدیرانِ صرفاً آکادمیک و دانشگاهی" چه بر سر تعلیم و تربیت آمد. مدیرانی که تصور میکنند عناوین دانشگاهی ایشان دلیلی بر نگاه بالا به پایین به آموزش و پرورش است.
برخی از این آکادمیسینهای متکبر، بدنه کارشناسی آموزش و پرورش را با القای حس ناتوانی و کم سوادی، منزوی کردند و سکوت سازمانی را در میان کارشناسان و فرهنگیان گسترش دادند.
بله! همین سرکار خانم دکترها و جناب آقای دکترها که سالهاست میهمانان صدرنشین خانواده آموزش و پرورش هستند و میزبان را کوچک میشمرند.
مرتضی نظری
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از اخبار فرهنگیان