پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۸۳۰۵
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۳
حمیدرضا داوودآبادی نویسنده کتاب های دفاع مقدس، پست اینستاگرامی خود را به حماسه مردم اندیشمک در چهار آذر سال 1365 اختصاص داد که طولانی ترین بمب باران جنگ تحمیلی نام گرفت.
شعار سال: در چهارم آذر ماه سال 1365، تعداد 54 فروند هواپیمای دشمن بعثی شهر اندیمشک را برای مدت یک ساعت و 45 دقیقه هدف بمباران هوایی قرار داد و 300 تن را به شهادت رساند.

حمید داوودآبادی در پست اینستاگرامی خود با یادآوری فاجعه 4 آذر 1365 اندیشمک، به بازخوانی این حادثه به نقل از یکی از آثار خودش با عنوان «ازمعراج برگشتگان» پرداخته است که در ادامه می خوانید.

دوباره خوانی این خاطره تنم را به لرزه انداخت و فقط قادرم با شرمندگی این را بگویم:« سر تعظیم به پیشگاه مردم غیرتمند و بزرگوار اندیشمک فرود می آورم که همه روزهای حضورم در جنگ همسایه آن عزیزان بودم»

شب ساعت نزدیک هفت بود که به اندیشمک رفتیم تا ببینیم در شهر چه خبر است.

هنوز مردم در جنب و جوش بودند. عده ای لوازم اولیه زندگی را بار وانت کرده بودند و به طرف کوه های دز و روستاهای دامنه ی آن نقل مکان می کردند. صدای گریه و شیون از گوشه و کنار خیابان بلند بود. بازار روز شهر قابل دیدن نبود. مغازه ها ویران شده بودند. بوی خون و باروت و دودِ خانه ها و مغازه هایی که در آتش می سوختند، مشام را می آزرد.

حمام نبش بازار روز هم از بمب ها در امان نمانده بود، منهدم شده بود. لوله های آب ترکیده بود و آب با فشار زیاد از میان آجرها و خاک ها بیرون می زد. کف خیابان وجب به وجب جای گلوله های کالیبر هواپیما به چشم می خورد. کیف مدرسه، کتاب درسی ورق ورق شده، دمپایی زنانه و مردانه و بچه گانه و ... در گوشه و کنار به چشم می خورد.

در میدان راه آهن کنار محل فروش بلیط، آنجا که روزانه تعداد زیادی از رزمندگان برای خرید بلیط صف می بستند، خون کف پیاده رو را سرخ کرده بود. شاخه های شکسته درخت ها زیر پا خرد می شدند. تکه های بدن شهدا در بالای درخت ها و دیوارها به چشم می خورد. در جوی آب، خون سرخ لخته شده بود.

آنطور که بچه های شهر تعریف می کردند، هواپیماها اول راه اهن را بمباران کردند و همین طور محل تجمع مقابل بلیط فروشی را. مردم سراسیمه برای کمک به مجروح ها به طرف میدان راه آهن رفتند که هواپیمای دیگر مجددا آنجا را بمباران کرد. هواپیمای دیگری هم بازار روز را منهدم کرد که پشت جمعیت قرار داشت. مردم در میان خون و اتش افتاده بودند که چند هواپیما با مسلسل کالیبر خود خیابان را به گلوله بستند.

صحنه بسیار وحشنتاکی بود. شهر هر لحظه از سکنه خالی تر می شد. هرکسی که در حال دویدن بود سراغ عزیزش را می گرفت. تعدادی از رزمندگان آوار را به دنبال مجروحان و شهدا می کاویدند. بچه های اندیشمک می گفتند که دایی ممراد(گدای معروف شهر) که پاتوقش در میدان راه اهن بود نیز در بمباران کشته شده بود.

با اندکی تلخیص و اضافات، برگرفته از خبرگزاری میزان، تاریخ انتشار: 4 آذر 1395، کد مطلب: 248312، www.mizanonline.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین