پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۵۷۵۰۸
تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۵
در درگیری های میان لطفعلی خان زند و آقا محمدخان قاجار، لطفعلی خان به تنگستان پناه آورد. شیخ نصرخان آل مذکور حاکم بوشهر به اغوا و تحریک حاج ابراهیم کلانت درصددتعقیب و دستگیری فرمانروایزند برآمد، اما در جنگی که در تنگستان روی داد، تفنگچیان بوشهری شکست خوردند و لطفعلی خان زند پیروز شد؛ اگر چه لطفعلی خان زند پیروزی هایی به دست آورد، اما سرانجام به کرمان عقب نشینی کرد و به قتل رسید .

شعار سال: در منابع تاریخی پیش از دوره های افشاریه و زندیه، نامی از منطقه تنگستان دیده نمی شود، در دوره نادرشاه افشار، طایفه «دهداران» و «قائدان»، که بومی تنگستان بوده اند، به پاس خدماتی که به نادرشاه کردند، حکمرانی اهرم و خائیز را دریافت داشتند.

در منابع تاریخی پیش از دوره های افشاریه و زندیه، نامی از منطقه تنگستان دیده نمی شود، در دوره نادرشاه افشار، طایفه «دهداران» و «قائدان»، که بومی تنگستان بوده اند، به پاس خدماتی که به نادرشاه کردند، حکمرانی اهرم و خائیز را دریافت داشتند.

با مرگ نادرشاه افشار، شیخ نصرخان آل مذکور، از شیوخ بوشهر که ناخداباشی کشتی های نادر بود، حکومت آل مذکور (1164ـ1267ق) را در بوشهر تأسیس کرد.

هنگامی که شیخ عبدالرسول خان آل مذکور به قدرت رسید، دست قئدان را از تنگستان کوتاه کرد و آقاشفیع را به حکومت ناحیه اهرم منصوب داشت. آقاشفیع 19 سال بر آن جا حکومت کرد.

تنگستانی ها در سال 1765م. / 1179ق به نیروهای کریم خان زند، که قصد داشتند میرمُهَنّا (حاکم بندر ریگ، که بازرگانان را دریا و خشکی غارت می کرد) را سرکوب کنند، کمک کردند.

کنیپهاوسن، در نامه ای که به تاریخ 27 فوریه 1775م. / 8 اسفند ماه 1153ش. از جزیره خارک به مقامات هلندی نگاشته، از حاکم تنگسیر نام برده است.

کارستن نیبور، در روز 15 فوریه 1776م. / 26 بهمن ماه 1143ش. از این منطقه دیدن کرده و از تنگسیر سخن می گوید.

لباس اروپایی را که از هندوستان آورده بودم، همراهم نگه داشتن، اما به خاطر این لباس های تنگ و کوتاه، سفر با کاروان خیلی برایم مشکل شد.

امروز تا تنگسیر آمدیم. در راه، گه گاهی به نخلستانی بر می خوردیم، اما دهکده های کنار این نخلستان ها یا به کلی ویران بودند یا نمیه ویران، و با این که طبیعت زمین حاصلخیز به نظر می آمد، مزارع زیر کشت بسیار کم بود.

در گرمسیر ـ بر خلاف انتظاری که از این منطقه گرم داشتم ـ به موستان هم برخوردم. موها روی قشری تخته سنگی، در حدود 6 تا 10 پا گودتر از چاهها قرار داشتند.

شاخه های بالای موها روی سنگ های اطراف چاله ها قرار داشتند. برای این که خوشه های انگور به خاطر رطوبت از بین نروند، در کنار موها جوی های دقیقی کنده شده بود و آب باران از این جوری ها به ساقه ها هدایت می شود .

در تمام کاروان ما حتی یک شتر هم وجود نداشت. بیشتر بارها را روی الاغ گذاشته بودند. بعضی از بازرگانان بارشان را با اسب حمل می کردند و آنهایی که استطاعت داشتند، خود سوار بر اسب بودند، بعضی دیگر سوار الاغ بودند و بقیه پیاده می رفتند .

در میان همسفرهایم یک بازرگان ارمنی بود، که متولد ایران بود، اما چند سال در ایتالیا به سر برده بود و از این روی لباس اروپایی می پوشید، تا اروپایی به حساب بیاید .

مصاحبت این مرد خیلی برایم مفید و خوب بود. چون او اغلب مترجم من در گفتگوی با ایرانی ها بود. علاوه بر این، در کاروان به چند نفر برخوردم، که عربی صحبت می کردند. با بقیه اصلاً نمی توانستم حرف بزنم .

کمی پیش از ورودمان به تنگسیر، صدای غرش توپ و نی لبک و صدای غریو شادی به گوش می رسید، بعضی از همسفرهایم عقیده داشتند که قسمتی از قوای نظامی خورموج به این منطقه آمده است .

بعضی دیگر می ترسند که با «میرمهنا» روبرو بشویم، من بدون توجه به این موضوع، که حتی گذرنامه نداشتم ـ خیلی آرام بودم. در صورت لزوم خودم را انگلیسی قلمداد می کردم و تردید نداشتم که انگلیسی بودن نجاتم می داد، حتی اگر با شخص میرمهنا برخورد می کردم .

با ورودمان به تنگسیر، شنیدم که خانی که به خورموج آمده بود، به رئیس تنگسیر خلعتی هدیه کرده بود و این موضوع با شادی و سر و صدای یاد شده به اطلاع همگان رسانیده می شود.

ما در این جا، در کنار یک قلعه، که چند سال پیش ساخته شده بود، اتراق کردیم. این قلعه برای این ساخته شده بود، تا ساکنین ده بتوانند چارپایان و همچنین چیز های دیگرشان را، هنگام حمله ناگهانی دزدها، به مکان امنی برسانند.

این قلعه چهارگوش است و هر طرفش در حدود 240 متر طول دارد. تمام بنا با خشت ساخته شده است. این قلعه یک دروازه و دو در دارد. درها آن قدر کوچک هستند که به طور ایستاده نمی توان از آنها گذشت .

قلعه خندقی هم دارد، که 6 پهنا دارد، اما این خندق در خیلی جاها دوباره پر شده است. جلوی دروازه دو توپ آهنی کهنه بر پایه های شکسته ای قرار دارد .

نه در داخل و نه در خارج قلعه، خانه ای از سنگ و یا دیوار های خاکی ندیدم. بلکه هم رئیس و هم رعیتش در کلبه هایی که سقفشان از حصیر است، زندگی می کنند .

در عین حال رئیس فکر می کند، که آقای منطقه خودش است. پیش از آمدن نیروی انتظامی به خورموج، او بازرگانی را که از این محل می گذشتند، وامی داشت که پوشاکی از او بخرند و برای چیزی که می فروخت، پول زیادی تقاضا می کرد .

شب گله ای از خوک وحشی کاملاً از نزدیکی اتراق ما گذشت، اما هیچ کدام از مسیحی های کاروان، حاضر نبود، زحمت شکار یکی از این خوک ها را به خودش بدهد، چون اگر شکارش را به اتراق می آورد، مورد تحقیر مسلمان ها قرار می گرفت .

ضمناً ایرانی ها بیشتر از ترک ها و عرب ها نسبت به بیگانگان مؤدب هستند و از این روی، ایرانی ها را به خاطر ادبشان، فرانسوی مشرق زمین نامیده اند .

البته اگر سیحان دیگر ایرانی ها را در مسائل بازرگانی کلاهبرداری می خوانند و آنها را ملتی می شناسند که نباید به حرفشان و قولشان اعتماد کرد، حق دارند.

در عین حال معتقدم اگر یک اروپایی بازرگان نباشد، با راحتی بیشتری با ایرانی ها سفر می کند تا با عرب ها و ترک ها. ناراحت کنند این است که ایرانی ها با هیچ کافر هندی، با هیچ آتش پرست، با هیچ مسیحی یا یهودی و یا حتی یک مسلمان از فرقه دیگر، نه چیزی می آشامند و نه چیزی می خورند. ایرانی ها همه اینها را نجس می دانند .

در عوض سنی ها، اگر نخواهیم که در خوردن چیزی حرام با ما شریک بشوند، ناراحت نمی شوند.

تمام روز بعد را ناگزیر بودیم که در تنگسیر بمانیم، چون مردی که بیشتر چارپایان باربر کاروان ما به او تعلق داشت و به این ترتیب کاروانباشی ما بود، تازه امروز از بوشهر حرکت می کرد.

من از این فرصت برای اندازه گیری عرض جغرافیایی محل استفاده کردم. اصولاً در خلال روز مسافت کمی را پیشت سر می گذاشتیم، در این سفر توانستمبیشتر از هر جای دیگر، تحقیقات نجومی داشته باشم.
در این جا همچنین فاصله میان روستاها را با دقت بیشتری به دست آوردم، تا در عربستان. نقل این فاصله ها را در این جا زائد می دانم.

صبح روز هفدهم فوریه 1765م. به سفرمان ادامه دادیم. امروز هم هر از گاهی نخلستانی در کنار کلبه های بدی می دیدیم. ردیف تپه هایی که در سمت غربی راه قرار دارند درازی، و کوههای بلند شرقی، اهرم نامیده می شوند.

معروفاست که ترکمن ها و کرد های زیادی با گله هایشان، در مقابل پرداخت مبلغ ناچیزی، در ایران می گردند. امروز به یک چوپان ترکمن برخورد کردیم، که فلوت می نواخت

در سال 1206ق. / 1792م. در درگیری های میان لطفعلی خان زند و آقا محمدخان قاجار، لطفعلی خان به تنگستان پناه آورد. شیخ نصرخان آل مذکور حاکم بوشهر به اغوا و تحریک حاج ابراهیم کلانت درصددتعقیب و درستگیری فرمانروایزند برآمد، اما در جنگی که در تنگستان روی داد، تفنگچیان بوشهری شکست خوردند و لطفعلی خان زند پیروز شد؛ اگر چه لطفعلی خان زند پیروزی هایی به دست آورد، اما سرانجام به کرمان عقب نشینی کرد و به قتل رسید .

زین العابدین شیروانی، از نخستین کسانی است که از تنگستان یاد کرده و آن را ناحیه ای با نخلستان های بسیار ـ که کشاورزی در آن به روش دیم صورت می گرفته ـ وصف کرده است؛ به گزارش او مردم تنگستان شیعه مذهب بوده اند .

تنگستان به لحاظ وضع و اهمیتی که داشت، همواره مورد توجه پادشاهان و حکمرانان محلی بود و آنان در لشکرکشی های خود به آن سوی خلیج و یا سرکوب شورش های داخلی از تفنگچیان تنگستانی استفاده می کردند.

با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی سوک، تاریخ 7 فروردین 96، کد مطلب: 199458: www.sook.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین