شعار سال: بیش از یک ماه پس از خروج ایالاتمتحده از توافق هستهای ایران، استراتژی آمریکا برای مهار برنامه هستهای و توسعهطلبی منطقهای ایران همچنان مبهم است.
چاک فریلیخ، معاون سابق مشاور امنیت ملی در اسرائیل نوشت: تلاش خستگیناپذیر برای لغو توافق، شاید بهترین دوران و یکی از بزرگترین دستاوردهای نتانیاهو بوده است. اما در عمل، به نظر نمیرسد دولت ترامپ، استراتژی منسجمی در قبال ایران داشته باشد و اکنون متمرکز بر کره شمالی است. آنچه حتی نگرانکنندهتر است این است که اسرائیل نیز ظاهراً استراتژی عملی و منسجمی در قبال ایران ندارد.
ترامپ و نتانیاهو هر دو گفتهاند که هدف اصلی آنها مجبور ساختن ایران به رضایت به توافقی بهبود یافته است. احیای تحریمها نیز به دلیل اعمال فشار شدید بر ایران در همین راستاست. با این حال، در فقدان یک رژیم جامع تحریمهای بینالمللی که در گذشته وجود داشت، این احتمال که ایران به چنین توافقی راضی شود و امتیاز بدهد، پایین است.
گزینه دوم، تلاش ایالاتمتحده برای ایجاد یک اتحاد منطقهای ضد ایرانی از کشورهای خلیج فارس، مصر و اردن است که مشارکت دستکم غیر مستقیم اسرائیل را به همراه داشته باشد.
تشکیل اتحادی از این دست، مستلزم افزایش در فروش تسلیحات ایالاتمتحده، حضور نظامی پررنگتر آمریکا در منطقه، ارائه نوعی از تضمینات امنیت به کشورهای عضو اتحاد و هماهنگی رو به رشد بین آنها و اسرائیل است. در حال حاضر ترامپ تمایل خود را برای کاهش نیروهای آمریکایی در سوریه ابراز کرده است و کار دشواری را برای متقاعد ساختن جدیتش در اقدام علیه ایران پیش رو خواهد داشت.
احتمال سوم این است که ترامپ و نتانیاهو واقعاً به تغییر رژیم در ایران فکر میکنند. این هدف "شایسته" ای است که البته مشکلی کوچک به همراه دارد: تمام تلاشها برای برانگیختن تغییر رژیم در ایران از خارج، حتی از زمان انقلاب اسلامی در سال 1979، ناکام ماندهاند و هیچکس نمیداند امروز این کار چگونه باید انجام شود. تغیر در ایران، اگر اتفاق افتد، احتمالاً از درون خواهد بود.
در آینده نزدیک درصورتی که روشن شود تحریمها و سایر گزینههای فوق، منجر به نتایج مطلوب نمیشوند یا زمانی که ایران فعالیتهای هستهای خود را از سر گیرد، تنها دو گزینه برای ما باقی میماند.
نخست، حمله آمریکا با هدف نابود سازی برنامه هستهای ایران. برخی کارشناسان از جمله مقامات ارشد حامی اسرائیل در آمریکا بر این باورند که هدف حقیقی نتانیاهو، فراهم کردن شرایطی است که اقدام نظامی آمریکا را ایجاب کند. با این حال، احتمال چنین اقدامی پایین است. هدف واقعی ترامپ، کاهش دخالت آمریکا در خارج از کشور است.
گزینه دوم، حمله نظامی اسرائیل است. با این حال، تنها چند سال پیش، تمام رهبران ارشد نظامی و اطلاعاتی اسرائیل مخالف این گزینه است. آیا ما اکنون آماده انجام این حمله هستیم؟ آیا حمایت آمریکا از این حمله تضمین شده است و توافقی در مورد واکنش در برابر ازسرگیری برنامه هستهای ایران، حاصل شده است؟
اگر ما نمیخواهیم به مرحلهای برسیم که در آن اسرائیل هیچ گزینهای جز حمله ندارد، باید هوشمندانه عمل کنیم و برای بازگشت ایران به میز مذاکره (نه از طریق تحمیل و زور) تلاش کنیم.
احتمال دیگری نیز وجود دارد: اینکه ترامپ به دنبال موفقیت در مذاکرات با کره شمالی، بر امواج تملق از خود سوار شود و برای رسیدن به موفقیتی سریع در ارتباط با ایران تلاش کند.
در نهایت، در واشنگتن ما رئیسجمهوری داریم که نمیتواند تمایزی بین تمایلات شخصی خود و واقعیت قائل شود و به متحدان تاریخی خود پشت میکند. در اورشلیم، زمانبندی پروندههای قانونی علیه نخستوزیر ممکن است با وخامت اوضاع با ایران همزمان شود. تحت چنین شرایطی، قمار در مورد این مسائل خطرناک است.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه تخصصی اسرائیل شناسی ، تاریخ انتشار 4 تیر 97، کدمطلب:۲۴۰۴، www.hakirya2040.com