شعار سال: دکتر سروش در ابتدای یادداشت نوشته است: امسال آذر زودتر از راه رسید. هنوز آبان نگذشته بود که آذر آمد. آذری را میگویم که تحریمها و حرامخواریها به جان بیطاقت مردم افکند و آنان را به خیابانها فرستاد تا گلوله آتشین بستانند و جان شیرین در بازند.
آذری را میگویم که گرانی بنزین بر افروخت و رخت و تخت محرومان را سوخت. معرکهای که ملکالموت دران عجب چالاک بود، جان میستاند و خون میافشاند. امّا خدا گریست. ما هم گریستیم. آخر او این جانها را به عبث نیافریده بود. مگر او نبود که به پیامبرش داوود گفت دستان تو خون ریختهاند و شایسته ساختن معبد نیستند؟ ( تورات: کتاب ملوک.ابن عربی: فصوص الحکم.فصّ داودی). میبینم که اینک آن جانهای از قفس رهیده در آغوش خداوندند. خدایا عزیزانشان هم محتاج نوازش تواند، مهربانیت را از آنان دریغ مدار. خدایا قاتلان هم مستوجب عقوبت تواند، غضبت را بر آنان فروبار.
او با بیان اینکه «آنچه بر ایران رفت شورشی کلان و گران بود اما انقلاب نبود، پیشانقلاب هم نبود» به انتقاد تند از وضع موجود پرداخته و خواستار نرمش مهربانی در داخل کشور شده و نوشته است: «مدّاحان را از خود برانند و حقگویان را قدر نهند و بر صدر بنشانند. قبای خواجگی از تن بدر کنند و کفش و دستار خدمت بپوشند. دشمنهراسی را چندان فربه نکنند که جا را بر دوستان تنگ کند، مرهمی بر جراحات مردم نهند و حقوقشان را بپردازند تا دلها آرام گیرد و غبار از جانها بر خیزد، تا طعمه راهزنان نشوند و بیگانه بدخواه را به خانه و خرگاه خود راه ندهند».
سروش با این تحلیل که «آنچه رخ داد انقلاب نبود اما میتواند به انقلاب بدل شود»، نوشته است: شمارا به خدا راهها را چنان نبندید که راهی جز انقلاب باز نماند که در آن صورت هیچ طَرَفی از آن طُرفی نخواهد بست، نه غالبان و نه مغلوبان. میدانم که دشمنان در کمیناند و اتاقهای فکر و ارتشهای نیرومند و اندیشههای اهریمنی و مزدوران خنجرگذار و رسانههای حقپوش و باطلفروش بسیار دارند و تا تئوکراسی و اتوکراسی برقرار ست آتش طمعشان فروزانست».
او با ابراز این عقیده که «هرچه آدمیان خیرخواه و وطندوست و خدمتگزار و خردورز و شریف بود از گردونه مدیریت کشور بیرون افکندید»، توصیه کرده است: «دیدهبان را در میانه آورید. از عاقلان دلیر و دردشناسان بصیر مدد بجویید نه فقط نظامیان و سپاهیان».
سروش همچنین نوشته است: «با روحانیان ارشد چه میتوانم گفت جز این که چون دیگر غیرتمندان خرقه ناموس و نام بدرند و احرام کعبه غیرت بر بندند و آب شفقتی بر آتش خشم و رنج مردم فروریزند». او گفته که عملکرد مسوولان کشور را نیز نقد کنید.
او سالهاست به آمریکا مهاجرت کرده، سپس نوشته است: با مدیریت کلان ایالات متحده امریکا هم سخنی و سفارشی دارم. وقتی من از زندگی در ایران محروم و ممنوع شدم این کشور را برای سکونت برگزیدم، اینک سالهاست در این جا ساکنم و از مزیّت شهروندی برخوردارم. در دانشگاههای مختلف تدریس کردهام و از مردمسالاری و حقمداری سخن بسیار گفتهام و خصوصا دستگاه قضای این کشور را بسیار ستودنی یافتهام».
سروش با اشاره به این که همزمان رفتار ایران را از زوایای مختلف از جمله به قول او تبعیض و نقض حقوق بشر و سلب آزادی، «نقدهای بُرنده و گزنده کردهام و خود به عقوبتهای بسیار دچار شدهام»، پرسیده است که «با اینهمه نمیتوانم دریابم» که دولت آمریکا برای تغییر شرایط در سطح مسوولان، «چرا به مردم ایران ظلم میکند؟ و برای کندن یک خاربُن چرا گلستانی را پرپر میکند؟ و اصلا چرا خار کنی و باغبانی؟ ایران را رها کنید تا رها شود».
او تاکید کرده است: «پیمانشکنی نزد ما ایرانیان نکوهیدهترین رفتارست و به آن نامردی و نامردمی میگوییم. شکستن عهد برجام زخمی بر غرور ایرانیان و لکّه سیاهی بر دفتر سیاست امریکا نهاد. روا نیست مردم ما هم از حاکمان خود جفا ببینند هم از کسانی که مدّعیاند در کنار مردم ایران ایستادهاند.
سروش در ادامه درباره سلطنت طلبان و سازمان تروریستی مجاهدین خلق نوشت: میدانم که ارتجاع سلطانی و تروریسم آلبانی از حامیان این عهدشکنی بودهاند، امّا دولت مردان امریکا بدانند که آنان مشاورانی امین نیستد و با طناب تاییدشان از چاه سیاست آب تدبیر نمیتوان کشید.
بازخوانی و بازاندیشی سیاست امریکا در قبال ایران و خاور میانه راهی به رهاییست.
عزم پرزیدنت بر نیفروختن آتش جنگی دیگر در آن خطّه، رایحهای انسانی دارد. آیا میتوان منتظر تصمیمهای دیگری ازین دست بود؟
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آئین سروری داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری و تحلیلی انصاف، تاریخ 13 آذر 98، کد مطلب: 201574: www.ensafnews.com