پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۷۸۵۱۶
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۲
دکتر محمدباقر کریمی (عضو هیئت علمی گروه مهندسی نرم‌افزار دانشگاه آزاد تبریز) جوابیه دومی در پاسخ به نگارنده نوشتند که، چون تلاش داشتند فضای احترام‌آمیز در گفتگو و بحث جاری باشد، بنابراین به احترام این رفتارشان نگارنده نیز نکاتی را درباره جوابیه دوم‌شان می‌نویسد. اگرچه در این یادداشت تمرکزم بر سومین نکته در جوابیه ایشان است، اما گذرا به دیگر نکات نیز اشاراتی خواهم کرد.

شعار سال: امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی در پاسخ به یادداشت دوم محمدباقر کریمی درباره‌ی قوم گرایی و زبان ترکی آذربایجانی [لینک]نوشت:

در کنار شش نکته‌ای که در جوابیه دوم‌شان نوشته‌اند، نقد کلی‌شان به نوشته‌های نگارنده، درگیر جزئیات شدن است. در همین ابتدا توضیحی کلی در این باره می‌دهم.

نمی‌شود در هنگامه بحث، به کلی‌گویی و بیان سخنان زیبا و دعوت به پذیرش دیدگاه‌های گوناگون پرداخت، بدون دقیق کردن محور (های) بحث. نمی‌شود سخن از منابع تاریخی فراوان به میان آورد، اما هیچ اشاره‌ای به این منابع نداشت. نمی‌شود درباره رواج یافتن یا نیافتن یک زبان در منطقه‌ای سخن کلی گفت، اما بدون استناد. با همه اینها، با جناب کریمی موافقم که نباید با ورود به این جزئیات (که به باورم لازم است) از کلیت بحث غافل شد. کلیت بحث من در نخستین یادداشت، حضور واژه‌های فارسی در زبان ترکی آذری به‌طور تاریخی و طبیعی بود و غیرقابل قیاس بودن این موضوع با ورود واژه‌های روسی یا ترکی استانبولی به این زبان؛ و اینکه چنین مباحث قدیمی و غیر علمی‌ای، تهیه خوراک است برای قوم‌گرایان.

در نکات نخست و دوم در یادداشت‌شان، دوباره اتهام تلاش برای همسان‌سازی و از میان بردن ترکی آذری را به میان آورده‌اند؛ با آنکه در یادداشت پیشین آشکارا دیدگاهم را درباره لزوم آموزش زبان مادری آورده و لینک یادداشت‌های رسانه‌ای‌ام در این زمینه را هم پیوست کرده بودم. ضمن اینکه اشاره کرده‌اند «مسئله زبان برای کثیری از نخبگان آذربایجان یک مسئله قومی نیست؛ یک مسئله فرهنگی و در حوزه حقوق شهروندی است». بی‌گمان اینگونه است؛ اما مشکل اینجاست که اکنون همه، حتی تجزیه‌طلبان نیز دارند زیر نام «مسئله فرهنگی» به کار‌های خودشان می‌پردازند. نمونه گویایش، اسناد ویکی لیکس که نشان می‌داد «علی حامد ایمان» که یکی از به اصطلاح نخبگان آذربایجان بود و سال‌ها سردبیر و نویسنده پر کار چندین نشریه رسمی زیر نظر دولت ایران، با جاسوسان امریکایی ارتباط داشته و آشکارا اعتراف می‌کند فعلاً فعالیت‌های‌شان را به خاطر امنیت و بی‌خطر بودن، زیر نام «مسئله فرهنگی» پیش می‌برند و اهداف سیاسی‌شان را به تعویق می‌اندازند (به تصویر بالا و یا بند هشت در این سند ویکی لیکس نگاه کنید).

او کسی است که هرگز خود را قوم‌گرا، پان‌ترک یا تجزیه‌طلب نمی‌نامید؛ بلکه هویت‌طلب و طرفدار آموزش زبان مادری نامیده و در نوشته‌هایش بار‌ها پشت اصطلاحاتی همچون «مقام معظم رهبری» و دغدغه دین و کشور پنهان می‌شود؛ بنابراین پیشنهادم به جناب دکتر کریمی و دیگر دوستان آذری/ترک ایران‌دوست اینست که در شناسایی نخبگان واقعی بیشتر دقت کنند و سخن هر کسی که دم از «مسئله فرهنگی» بودن به میان می‌آورد را باور نکنند.

در نکته سوم، به لزوم تخصص‌گرایی (تاریخ، ادبیات، انسان‌شناسی، زبان‌شناسی و…) در مباحث قومی از نگاه من پرداخته و آنرا نقد کرده‌اند. شش مثال نقض هم آورده‌اند که پنج موردش نادرست است:

مازیار اشرفیان بناب که من از ایشان به‌عنوان یک متخصص نام برده بودم را، به درستی پزشک متخصص ژنتیکی دانسته‌اند که صلاحیت‌شان برای ورود به مباحث فرهنگی و زبانی، به اندازه خود جناب کریمی است که مهندسی نرم‌افزار خوانده‌اند. اما آنچه من در یادداشت پبشینم از دیدگاه‌های اشرفیان بناب مورد نظر داشتم، در زمینه ژنتیک ایرانیان بود که تخصص ایشان بوده و در این زمینه و در عرصه بین‌المللی، چهره‌ای شناخته‌شده و علمی هستند و در همین زمینه هم اظهار نظر می‌کنند.

احمد کسروی را نام برده‌اند که در حوزه درس خوانده، اما در زمینه تاریخ صاحب‌نام بود. در واقع در دوره کسروی دانشگاه در ایران تأسیس نشده بود که وی بخواهد آنجا درس بخواند و البته تقریباً همه هم‌نسلان کسروی نیز همچون او تحصیلات مکتبی و حوزوی داشته و بعد‌ها به حوزه‌های دیگر انسانی (همچون ادبیات، تاریخ و…) کشیده شدند.

محمدعلی موحد: درباره ایشان، حق با جناب کریمی است که حقوق خوانده و کارمند شرکت نفت بوده (هرچند شرکت نفت در دوران پیش از انقلاب، بسیاری از ادیبان و پژوهشگران علوم انسانی را برای انجام امور فرهنگی، جذب خود کرده بود). اما قاعده‌ای که در پایان این بخش آورده‌ام (در تعارض نبودن با دیدگاه‌های متخصصان حوزه‌ای که کار می‌کند)، کاملاً شامل حال ایشان می‌شود.

مهندس مهدی بازرگان: که به کتاب «سازگاری ایرانی» وی اشاره شده، اتفاقاً از نگاه عینیت علمی مورد تأیید اصحاب علوم اجتماعی کشور نبوده و جزو کتاب‌هایی است که جامعه‌شناسان آن‌ها را غیرعلمی و غیر مستند ارزیابی کرده‌اند (برای نمونه نگاه کنید به فصلی از کتاب «ره افسانه زدند» (۱) نوشته دکتر آرمین امیر که «سازگاری ایرانی» را ارزیابی کرده؛ و همچنین مقاله دکتر محمدرضا جوادی یگانه –هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران- در نقد این اثر (اینجا)؛ مقالات دکتر محمد فاضلی -هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی- و بسیاری از دیگر جامعه‌شناسان در نقد این دست از کتاب‌های غیرمستند و غیر علمی). از قضا به باورم، زندگی مهندس بازرگان نمونه‌ای گویا از آسیب‌هایی است که ورود افراد غیرمتخصص به حوزه‌های نامربوط می‌تواند به کشور بزند.

برتراند راسل را نمونه آورده و نوشته‌اند که ریاضی خواند و فیلسوف بزرگی شد. در حالی‌که راسل در دانشگاه هم ریاضی و هم فلسفه خواند. ضمن آنکه او از بنیانگذاران فلسفه تحلیلی بود؛ حوزه‌ای که نیازمند دانش ریاضی است (ویتگنشتاین و فرگه، دیگر بنیانگذاران این حوزه نیز ریاضی و فلسفه خوانده بودند).

نوام چامسکی را نام برده که زبان‌شناس است، اما در زمینه فلسفه سیاسی کتاب‌ها نوشته. او یکی از کلیدی‌ترین اندیشمندان «زبان‌شناسی شناختی» به‌طور خاص، و علوم شناختی به‌طور کلی است. دیدگاه‌های او در زمینه زبان‌شناسی، برخی از پایه‌ای‌ترین مفاهیم در علوم شناختی را شرح می‌دهد؛ و علوم شناختی نیز عموماً از روش‌ها و یافته‌های شش دانش بهره می‌برد: فلسفه، روان‌شناسی، زبان‌شناسی، علوم رایانه، عصب‌شناسی و انسان‌شناسی (۲)؛ بنابراین عجیب نیست که چامسکی به جز فلسفه، در زمینه علوم رایانه و همچنین روان‌شناسی نیز آثار درخوری دارد.

هرچند به‌طور کلی با کلیت سخن ایشان که می‌توان موارد استثنایی یافت که فردی در حوزه غیر تخصصی‌اش موفق و سرشناس شده، هم‌عقیده‌ام. اما نکته مهم در این میان اینست که عموم این افراد موفقِ ظاهراً غیرمتخصص، مورد تأیید متخصصان آن حوزه هستند (چه در ادبیات، چه در تاریخ، چه در فلسفه و…). اما آنچه درباره حضور غیرمتخصصان به حوزه زبان و تاریخ آذربایجان رخ داده، تعارض صد در صدی دیدگاه‌های این افراد با متخصصان و کارشناسان این حوزه است. کافی است دیدگاه دو گروه متخصص و غیرمتخصص که در یادداشت پیشین نام برده‌ام [لینک](و همگی آذری هستند) را با یکدیگر مقایسه و هم‌سنجی کنیم تا به این نکته پی ببریم.

البته این پدیده، یعنی جعل و تحریف تاریخ برای مقاصد قوم‌گرایانه تنها ویژه ایران نیست و هر کجا گروه‌های قومی خواسته‌اند به استقلال برسند، ابتدا به سراغ تاریخ‌سازی رفته‌اند. آنتونی اسمیت بر این باور است که وقتی گروهی می‌خواهد خود را از یک قوم به یک ملت/کشور جداگانه تبدیل کند، سه گام عمده برمی‌دارد: ۱- تفسیر دوباره و بیان دیدگاه‌های تازه درباره زبان، تاریخ و فرهنگش؛ ۲- سیاسی کردن میراث فرهنگی‌اش؛ ۳- پاکسازی قومی و بیرون کردن غیر خودی‌ها از سرزمینش (Smith. ۲۰۰۷: ۶۵-۷۰) (۳). شوربختانه نشانه‌های جدی و آشکاری از همه آنچه اسمیت بحث کرده را در برخی نقاط کشورمان می‌بینیم؛ بنابراین حساسیت در برابر حضور افراد غیرمتخصص به حوزه پژوهش‌های زبان و تاریخ آذربایجان، که عموماً دیدگاه‌هایی در تضاد کامل با مباحث مستند و دانشگاهی داشته و مایه دوری‌گزینی و نفرت جوانان آذری/ترک از تاریخ و تمدن و پیشینه ایران می‌شود، بایسته و ضروری است.

در نکته چهارم، انتقاد کرده‌اند که چرا پی در پی وضعیت اقوام در ایران را با کشور‌های همسایه مقایسه می‌کنم؛ در حالی‌که «مسئله ایران به خود ایران مربوط است». بله، هر کشوری مسائل خود را داشته و بنابراین راه حل‌های این مسائل هم باید ویژه خودش باشد. اما اشاره مداوم من به مقایسه با کشور‌های منطقه به چند دلیل است: نخست اینکه نمی‌توان وضعیت و مسائل ایران را بدون توجه به موقعیت این کشور در نظر گرفت. اینکه مثلاً گاهی برخی افراد وضعیت زبان‌های اقوام در ایران را با کشور سوئیس مقایسه می‌کنند، قیاس مع‌الفارق است. ایران نه وضعیت اقتصادی، نه سیاست داخلی، نه روابط بین‌المللی، نه زیست‌محیطی و نه منطقه‌ای‌اش با سوئیس شباهت ندارد که بخواهد آن‌ها را الگوی خود قرار داده و مثلاً چند زبان رسمی داشته باشد. در حالی‌که اشتراکات اقتصادی، سیاسی، زیست‌محیطی، فرهنگی و… ایران با کشور‌های همسایه‌اش بسیار نزدیک است. ایران کشوری است خاورمیانه‌ای و در بسیاری از مسائل خاورمیانه با دیگر کشور‌های این منطقه شریک است (از جمله در مسائل قومی و زبانی). به‌ویژه وقتی رد پای برخی کشور‌های همسایه در مسائل داخلی کشورمان پر رنگ باشد، این پدیده دو چندان مهم می‌شود.

نکته دوم اینکه شخصاً به دو دلیل بسیار به مقایسه حقوق اقوام در ایران و دیگر کشور‌های منطقه، به‌ویژه ترکیه می‌پردازم: نخست اینکه نشان دهم وضعیت اقوام در ایران اگر آرمانی نیست، اما از کشور‌های همسایه بسیار بهتر است و دوم اینکه ترکیه قبله آمال بسیاری از قوم‌گرایان و تجزیه‌طلبان است؛ بنابراین بد نیست ببینند در آن کشور با اقوام غیر ترک‌زبان چگونه برخورد می‌شود.

در نکته پنجم اشاره کرده‌اند که بحث‌های تاریخی درباره زبان گذشته مردم منطقه، بی‌فایده است. اتفاقاً به باورم بسیار بحث‌های سودمندی است. منابع و اسناد تاریخی بسیاری در این زمینه در دسترس است؛ مشکل اینجاست که مخالفان عموماً منابع موثق دانشگاهی که در سطح بین‌المللی هم پذیرفته‌شده را، قبول نداشته و به دنبال تاریخ‌سازی و هویت‌تراشی جداگانه برای خودشان هستند. همانگونه که در بالا به دیدگاه اسمیت اشاره شد، برخی با همین تاریخ‌سازی‌ها و پشت کردن به واقعیات تاریخی، گام‌های نخستین را برای جداسازی برمی‌دارند که باید در این زمینه آگاه‌سازی کرد. اما سخن هرگز بر سر این نیست که مثلاً باید به زبان گذشته‌شان برگردند (آنگونه که آقای کریمی اشاره کرده‌اند). هیچ عقل سلیمی این را نمی‌پذیرد. اتفاقاً خواسته و خواهش نگارنده اینست که به جای کلی‌گویی، به این واقعیات تاریخی توجه بیشتر داشته باشیم و از این راه جلوی تحریف تاریخ که سنگ بنای جدا پنداری است، گرفته شود. مشکل اینجاست که عموماً اشاراتی مبهم و بدون منبع به تاریخ می‌شود و بعد سریعاً گفته می‌شود که آنچه بوده مهم نیست؛ ببینیم امروز چه چیزی رایج است.

در پایان و برای بار چندم یادآور می‌شود که ما نه با زبان مادری مخالفتی داریم و نه با آموزش آن. از قضا مدافع هر دو هم هستیم و این را از سال‌ها پیش در رسانه‌ها هم نشان داده‌ایم. اما دفاع از زبان مادری به‌عنوان یک «مسئله فرهنگی»، نمی‌تواند لعابی باشد برای اقدامات دیگر.

پی‌نوشت:

۱- این کتاب، اثر شایسته تقدیر هشتمین جشنواره بین‌المللی فارابی و نیز پژوهش برتر چهارمین جشنواره پژوهش فرهنگی سال ۱۳۹۴ شد.

۲- برای اطلاعات بیشتر در این باره، ن. ک: ترایتلووا، یانا، ۱۳۹۴، انسان‌شناسی شناختی، برگردان لیلا اردبیلی، انتشارات علمی و فرهنگی.

۳- Smith, A, ۲۰۰۷, Nations and Nationalism in a Global Era, Cambridge: Polity Press.

شعار سال با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت انصاف نیوز، تاریخ انتشار: 9خرداد 1399، 234579،www.ensafnews.com


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین