شعار سال : به تدریج مشخص شد که این چالش دنبالهی مجموعه کمپینها و تجمعات خیابانی زنان ترکیه در اعتراض به خشونت علیه زنان است که این بار پس از یک قتل ناموسی دوباره به خیابان آمده بودند و برای تکمیل آن کنش، چالشی اینستاگرامی هم برای اعلام همبستگی با یکدیگر و حفاظت از دستاورد پیشینشان یعنی پیمان استانبول به راه انداختهاند.
اما آنچه در اینستاگرام فارسی به راه افتاد چیزی کاملاً متفاوت از ریشه ماجرا بود. پستهای پیوستن به این چالش اغلب بدون هیچ ارجاع معنایی به مخالفت با خشونت علیه زنان بود. به ویژه در ساعات اولیه اوج گرفتن این چالش که کمتر کسی میدانست موضوع از چه قرار است. واکنشها به پستهای این چالش نیز اغلب ستودن زیبایی یکدیگر بود. البته، این وضع به تدریج تعدیل شد و به ویژه با فعال شدن اینفلوئنسرهای فمنیست حول این چالش، این گزاره که با این چالش قرار است اولاً به خشونت علیه زنان اعتراض بشود و دوماً با زنان ترکیه اعلام همبستگی صورت بگیرد، بیشتر دیده شد و تا حدی به چالش وارد گردید.
با در نظر گرفتن آنچه که گذشت دو نقد جدی به این چالش وارد میدانم.
محتوای بازتاب یافته از طریق این چالش در اینستاگرام فارسی بیش از هر چیز «نمایش» خود بود. البته اصلاً اشکالی مترتب نمایش خود نیست و اساساً ماهیت اینستاگرام همین نمایش است، اما مشکل اینجاست که آن چالش، برای اعتراض به خشونت علیه زنان شکل گرفته و وقتی آن اعتراض در بیان ایرانیزهاش به نمایش زیبایی تبدیل میشود، باید گفت که از محتوا خالی شده است. این در حالی است که اگر مطالعه تطبیقیای بین وضعیت خشونت علیه زنان در ایران و ترکیه صورت بگیرد، به احتمال بسیار زیاد، وضعیت ایران وخیمتر است.
به عبارت دیگر، اگر بخواهیم بر اساس محتوای ویژهای که این چالش مربوط به مسائل زنان در ایران به خود گرفت، درباره وضعیت زنان در ایران قضاوت کنیم، میتوان مدعی شد که زنان ایران چندان مسائل وخیم و فرسایندهای ندارند. این در حالی است که همهمان به خوبی میدانیم که این گزاره چقدر از واقعیت فاصله دارد.
این چالش در اینستاگرام فارسی گرچه با استقبال بسیار روبرو شد و عده بسیار زیادی به آن پیوستند، اما به هیچ وجه کمپینی اعتراضی نبود. در حالی که اصل چالش که همان کمپین زنان ترکیه است، وجهی کاملاً اعتراضی داشت. از همین نقطه به نقد بعدی میرسم.
چالش عکس سیاه و سفید در مجموع کنشهای فعالان حوزه زنان در ترکیه نقطه کوچکی است. آنها به راحتی به خیابان میآیند، خیابانها و پارکها را از آن خود میکنند؛ صدایشان را در سطح شهر بالا میبرند و صدایشان نه فقط از سوی مردم کوچه و خیابان شنیده میشود که بعضاً دولت را هم عقب میزنند و خواستشان را محقق میکنند. اما به ایران که نگاه کنیم؛ نسبت وضعیت زنان و قدرت کنشگری فعالان زن در ایران با آنچه در ترکیه میگذرد چیست؟
من به «خاص بودن» مسائل زنان ایران باور دارم و حتی از کلیتسازیای تحت عنوان «زنان ایران» هم میترسم. واقعیت این است که زنان قابل تقسیم به گروههای اجتماعی بسیار متعددی هستند که مسائلشان هم بسیار با هم متفاوت است. تبعات کلیتسازیای از نوع «زنان ایرانی» چه رسد به «زنان جهان» پایین کشیده شدن صدای آن بخش از زنانی است که بیشتر در حاشیه هستند.
این نقدی است که پیشتر زنان سیاهپوست آمریکایی (مهاجر و اغلب کارگر) به زنان سفیدپوست آمریکایی (بومی و اغلب طبقه متوسط) وارد کردند. آنها تأکید داشتند که مسائلشان با مسائل زنان سفیدپوست متفاوت است و این که پرچم مبارزات فمنیستی در دست زنان سفیدپوست است، باعث شده که مسائل آنها دیده نشود.
با در نظر گرفتن این مقدمه، عمیقاً معتقدم ما نسبت به زنان ترکیه هم در حاشیه هستیم. آنها میتوانند در عرض چند روز چالشی به راه بیندازند که از هنرمندان معروف و پرمخاطب جهان تا فعالان حوزه زنان در اقصا نقاط جهان به آنها بپیوندند و با آنها همراهی و اعلام همبستگی نمایند. در درون جامعه ایران هم وضع همینگونه است. آنچه اغلب به عنوان مسائل زنان مورد تأکید قرار میگیرد، مسائل زنان طبقه متوسط است که به نسبت سایر گروههای زنان بیشتر قدرت داشتن حداقل صدا را دارند این درحالی است که آنچه زنان فرودستتر با آن دست و پنجه نرم میکنند، مسائل وابسته به حیاتشان است.
با این حال، منظورم آن نیست که ما به هیچ وجه نمیتوانیم (یعنی این امکان وجود ندارد) یا نباید (یعنی منع استراتژیکی یا تاکتیکی و یا ایرادی اخلاقی در کار است) با زنان ترکیه همبستگی داشته باشیم بلکه برعکس همراهی و ابراز همبستگی در مورد نه گفتن به «خشونت علیه زنان» یا ابراز انزجار از «قتل ناموسی» که هر دو عمیقاً مسائلی هستند که ما هم به انحای گوناگون با آن درگیر هستیم، میتواند برای جامعه ما نیز مؤثر واقع شود. اما به شرطی که این اعلام همبستگی رنگی از جنس مسائل «خاص» زنان ایران -حتی بهتر آن که از جنس مسائل گروههای مختلف زنان ایرانی- را هم در خود داشته باشد. به شرطی که ما میکوشیدیم از خلال این چالش کمپینی برای جلب توجه به مسائل خودمان هم به راه بیندازیم. اما آنچه در اینستاگرام فارسی اتفاق افتاد، چیزی از جنس «نمایش» بود، نه «تبیین» مسائل خاص.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از دیدار، تاریخ انتشار:۱۰مرداد ۱۳۹۹، کدخبر: didarnews.ir/۶۷۱۸۸