پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۹۳۴۰۷
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۸
قای فتاح، ممنون از افشاگری و مطالبه حقوق بیت المال، ممنون از کمک‌های ارایه شده به سیستان و جهیزیه دخترکان نوعروس، ممنون از غیزانیه و تامین بخشی از هزینه‌های پروژه آبرسانی و.. خواهشمندیم بجای توجه به صحبت‌های ابتکار، قصه رامین را بخوان. جنس دلت را می‌شناسم، قول می‌دهیم اشک خواهی ریخت و اقدام خواهی کرد
شعار سال: به نقل از جمعیت امام علی ( ع )، خواهر کوچکش آرمین هنوز در بهزیستی به سر می برد که مادرش در اثر سرطان در بیمارستان بستری شد و از دنیا رفت.
 
خواهرش را به بهانه‌ فوت مادر به خانه برگرداندند. پیش از عید، وقتی مادربزرگ او را با خود به گدایی برده بود توسط بهزیستی به مراکز نگهداری انتقال دادند.
 
دخترک را در بهزیستی نگه نداشتند
 
هر چقدر تلاش کردیم دخترک را در بهزیستی نگه دارند گفتند این‌ها کولی هستند و سبک زندگی‌ شان همین‌طور است و ما کاری از دستمان برنمی‌آید.
 
این مورد پیش تر جز مواردی بود که توسط جمعیت امام علی ( ع ) به مسئولان هشدار داده شده بود. امنیت بچه‌ها در خطر است را جدی بگیرید؛ اما گویی این بار هم داستان حسین (کودک کار کرمانشاهی که در اثر محیط نامناسب زندگی از دنیا رفت.) باید برای آرمین تکرار می‌شد تا متوجه شوند قضیه جدی است!
 
در حالی که پدر معتاد، مادر فوت شده، گرسنگی همیشگی، کار مداوم کودکان، درگیر شدن کودکان با مصرف مواد مخدر، سابقه‌ خودکشی در کودکان، محیط زندگی نامناسب، استفاده نزدیکان از آن‌ها برای تکدی‌گری و ... شواهد قطعی و کافی بود که به نابودی و تباهی کودکان در آینده‌ نزدیک خبر می‌داد.
 
مرگ مادر آرمین در بیمارستان

بعد از فوت مادر، مدت‌ها اعضای جمعیت به علت تعطیلی خانه ایرانی جعفرآباد به خاطر کرونا، هر روز با غذای گرم به خانه‌شان می‌رفتند و شهادت می‌دادند که حتی قاشقی برای خوردن غذا در آن خانه نیست که امیدی به طبخ غذا در آن‌جا وجود داشته باشد! ولی این کار تا کی و تا کجا؟ در حالی که جای این کودکان بی‌پناه تنها در پناهگاه امنی بود که در آن خبری از این رنج‌ها نباشد. بارها به مددکار و مسئولین اورژانس اجتماعی، شرایط حاد این کودکان گزارش شده بود؛ اما فایده‌ای نداشت!
 
آرمین چند روز پیش با مادربزرگ دعوایش می‌شود و به گفته‌ی خواهر کوچکش، یک ورق قرص متادون می‌خورد تا از رنج این دنیا رها شود.
 
بچه‌ها تلفن ندارند که کسی را خبر کنند. از جعفرآباد به دنبال پدر به پاتوق‌های زورآباد می‌روند. زورآبادی که صدها آرمین در آن زندگی می‌کنند و گویی کارخانه‌ تولید رنج است.
 
وقتی بازمی‌گردند آرمین حالش خیلی بدتر شده است. آرمین را به بیمارستان می‌برند. تلاش‌ها نتیجه نمی‌دهد.و قصه‌ آرمین همان‌ جا روی تخت بیمارستان به پایان می‌رسد...
 
شناسنامه‌ آرمین برای تحویل جسم سردش لازم است. شناسنامه هنوز در بیمارستان امام رضا(ع) در گرو پرداخت بدهی بستری زمان مرگ مادر است.
 
پس از سه روز تعطیلی در روزهای گذشته، دنبال شناسنامه می‌روند. اما می‌گویند شناسنامه گم شده است.تا به بیمارستان محل فوت آرمین می‌رسند (بیمارستان امام خمینی) اینجا هم تعطیل شده و کار تحویل جسم بی‌جان این کودک معصوم به روز بعد محول می‌شود.
 
و این‌گونه بود که آرمین هم به فرشته‌های بی‌پناه این سرزمین پیوست.
 

شعارسال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته  از  پایگاه خبری تحلیلی   رکنا ،تاریخ انتشار:  22  مرداد 1399،کدخبر: 575926  ، www.rokna.net
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین