شعار سال : هادی قابل روحانی اصلاح طلب نیز دربارهی توهین روزنامه شارلی ابدو به پیامبر اسلام میگوید: این نوع رفتارها سرمایهگذاری صهیونیسم آمریکایی در رسانهها است تا با تبلیغات منفی مردم مسلمان را تحریک کرده و بتوانند از آن بهره سیاسی برای اهداف خودشان داشته باشند. او همچنین درباره نحوه مواجهه با این رفتارها میگوید رفتارها باید بر اساس منطق و استدلال باشد.
همه مسلمانان باید از طریق فضای مجازی که فراگیر شده است درباره دین اسلام روشنگری کنند و دست از برخورد تند بردارند. همچنین. رشید داودی روحانی حوزه علمیه قم هم میگوید بحث آزادی بیان طرح شده از سوی مکرون رئیس جمهور فرانسه پارادوکسیکال است و برخورد نشریه با مسلمانان به نوع لجاجت تبدیل شده است. در مواجهه با این برخورد باید حاکمان کشورها قوانین جدی در پیش بگیرند.
همزمان با برگزاری دادگاه متهمان کشتار در نشریهی شارلی ابدواین نشریه بار دیگر در حمایت از کشته شدگان در صفحه یک خود تصاویر کاریکاتورهای توهین آمیز به پیامبر اسلام را بازنشر کردر که باردیگر واکنشهای منفی بسیار زیادی را برانگیخت.
چندی پیش در سفر امانوئل مکرون به بیروت، خبرنگاری از رئیس جمهور فرانسه پرسید چرا اهانت شارلی ابدو به پیامبر اسلام را محکوم نکردید او در جواب گفت فرانسه کشوری آزاد و دارای حق آزادی بیان است و در ادامه همان خبرنگار پرسید چرا انکار هلوکاست زندان و محرومیت در پی دارد، اما او سکوت کرد. رفتار مکرون درباره این موضوع نیز واکنشهای زیادی در پی داشت.
درباره مواضع و اهداف روزنامه شارلی ابدو درباره و نحوه صحیح مواجهه مسلمانان با این نوع رفتارها، با هادی قابل روحانی نو اندیش دینی، بیژن عبدالکریمی فیلسوف و استاد دانشگاه و رشید داوودی دانشآموخته حوزهی علمیه قم و دکترای علوم سیاسی گفتگوی صورت گرفته شده است که در زیر میخوانید:
عبدالکریمی: ذهن امام خمینی درباره سلمان رشدی بسیار سیاسی بود
بیژن عبدالکریمی، فیلسوف ایرانی و استاد دانشگاه، دربارهی تحلیل علت انتشار کاریکاتور توهین آمیز پیامبر اسلام، حضرت محمد ص، در روزنامه فرانسوی شارلی ابدو گفت: در جهانی که زندگی میکنیم، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به قدری دارای قدرت هستند که آدم واقعاً نمیداند در پشت صحنه چه انگیزیهایی نهفته است؛ لذا من شخصاً نمیدانم. اما آنچه دربارهی جهان اسلام به ذهنم میآید این است که باید با سکوت و بیتفاوتی با این موضوع مواجه شد. نشان دادن عکس العملهای تند باعث میشود تا این حرکتها دوباره تکرار شود. چون آنها به واکنش جهان اسلام واقفند، گاهی این حرکتها را انجام میدهند تا واکنشی در جهت برخی منافع سیاسی صورت بگیرد. در جهان کنونی این امور بسیار عادی است و نباید خیلی اینها را امور مهمی دانست و در برابر آنها واکنشی نشان داد.

وی همچنین دربارهی اینکه این رفتارها در گذشته بارها تکرار شده و قرار است دادگاهی هم برای آنها تشکیل شود، گفت: فکر میکنم با توجه به تحلیلی که جوامع اسلامی از این موضوع دارند، گویی آنها دنبال یکسری تحریکات هم هستند. یعنی انتظار دارند عکسالعملهایی از این سمت صورت بگیرد. من به عنوان یک عضو جهان اسلام ترجیح میدهم هیچ واکنشی به این قضیه نشان ندهم. ممکن است بخواهند نوعی اسلام هراسی را رواج دهند و این مستلزم این است که شما اطلاعات دقیقی داشته باشید و من واقعاً نمیدانم. نه شخص کاریکاتوریست را میشناسم و نه روزنامهای که این کاریکاتور را چاپ کرده است. من فکر میکنم راه دیگر این است که ما چهرهی دیگری از پیامبر اسلام را نشان دهیم.
عبدالکریمی در پاسخ به این پرسش که اگر برخورد آنچنانی جایگاهی ندارد نظرش دربارهی فتوای اعدام برای سلمان رشدی توسط امام خمینی در دههی شصت چیست، گفت: ذهن ایشان بسیار سیاسی بود و آن حرف را از یک موضع اسلام سیاسی زدند. الان بسیاری از مسائل جامعه ما هم این چنین است که چیزهایی را در جهت یک مسئله سیاسی میبینند. اما من به عنوان یک دانش آموخته فلسفه، چون مسئله را از زاویهی فلسفی بررسی میکنم، فکر میکنم این حرکت الان خیلی مؤثر نیست؛ نه سلبش و نه ایجابش. اما برای جریانات سیاسی یعنی آن کسی که میکشد و آن کسی که اعتراض میکند، بهره برداریهای سیاسی دارد.
هادی قابل: صهیونیسم به دنبال تحریک مسلمانان و تبلیغ علیه اسلام است
هادی قابل روحانی نواندیش و عضو جبهه مشارکت درباره علت انتشار کاریکاتور توهین آمیز به پیامبر اسلام و هدف از انجام این کار در شارلی ابدو گفت: آنچه مسلم است این است که رسانههای بزرگ جهان تحت تاثیر صهیونیسم هستند و این مسئله یک امر ثابت شده است. یعنی سرمایهگذاریای که چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، صهیونیستهای آمریکایی در رسانههای بزرگ، روزنامهها ونشریات مطرح دنیا میکنند، طبیعی است. با توجه به گسترشی که اسلام مخصوصا در جوامع غربی پیدا کرده است و صرف نظر از مسئله تبلیغات و تلاش آنها در بحث داعش برای از بین بردن و ضربه زدن به چهره اسلام صورت گرفته است، اما مردم دنیا با وجود فضای مجازی به حقایق دسترسی خیلی خوب پیدا میکنند و میدانند که روحیه و اخلاق عمده مسلمانان آن چیزی که توسط داعش عرضه شد نیست. دلیلش هم این است که بسیاری از مسلمانها با داعشیها مقابله کردند.
با این تفکر میدانید که سیاستها و رسانههای صهیونیسم، داعش را ساخته و خانم کلینتون هم در خاطراتی که نوشته اعتراف میکند داعش را ما ساختیم.
ولی واقعیت آن است که اسلام یعنی آن اسلام رحمانی، با منش و اخلاق انسانی و دفاع از حقوق انسانها، اسلامی است که منادی حرمت گذاشتن به همهی اندیشهها و ادیان است. اسلام در بحث ادیان نگاه احترام گذاشتن به سایر ادیان و اعتقادات را دارد. این فکر و منطق وقتی در مجامع دنیا گسترش پیدا میکند، اسلام رواج پیدا میکند. گرایش به اسلام و زندگی مسالمت آمیز در کنار مسلمانان رواج پیدا میکند. شما شاهد هستید وقتی در سوئد به قرآن اهانت شد، موجی به راه افتاد و بسیاری از مسیحیان و غیرمسلمانان قرآن را در آغوش گرفتند و بوسیدند و به آن احترام گذاشتند.
این مسئله حاکی از آن است که مسلمانان در جوامع غربی، جایگاه خودشان را یافتند و همزیستی مسالمت آمیز با ادیان و باورهای دیگر را شکل دادهاند. بنابراین، فکر میکنم دستهایی در کار است که هرازچندگاهی این کار را انجام و تحریک کنند. دنبال این هستند که مسلمانان تندرو را تحریک کنند تا دست به کارهای تخریبی بزنند و بعد بتوانند از آن استفاده تبلیغی کنند. مسلمانان باید در این قسمت بسیار هوشیار باشند، ضمن محکوم کردن، نباید از منطق خارج شوند. کارهای خشن از خودشان بروز ندهند تا این رفتارها ابزار تبلیغی برای صهیونیسم نشود.

وی درباره نحوه مواجهه صحیح با این نوع رفتار گفت: مواجهه با آنها باید منطقی و استدلالی باشد. چون اسلام دین منطق و استدلال و دین تعقل و تفکر است. سراسر آیات قرآن به تفکر و تدبر دعوت کرده است؛ بنابراین باید فقط روشنگری کرد. بایستی گفت همان طور که اهانت به حضرت مسیح و حضرت موسی و سایر پیامبران الهی و کتب مقدسی مثل تورات و انجیل و زبور جایز نیست و کاری غیر انسانی است، پس اهانت به اسلام و پیامبر اسلام و کتاب مقدس او هم پذیرفته نیست.
این مسئله را باید همهی مسلمانان و اندیشمندان، با ارائه مقالات در فضای مجازی روشنگری کنند و منطق را جلو ببرند. این از حقوق انسانهاست. ما وقتی بحث حقوق بشر را مطرح میکنیم، هر انسانی حق دارد هر دینی را که میخواهد انتخاب کند. وقتی که دین دار شد، هیچکس حق ندارد بخاطر دینش به او اهانت کند. این از حقوق طبیعی انسانها است. بحث استدلال درباره حقانیت و یا عدم حقانیت یک دین، بحث دیگری است که آکادمیک و علمی است و در جایگاه خودش مورد توجه و بحث قرار میگیرد. ولی در آن بحثها هم اهانتی وجود ندارد. اما این کسانی که مشغول اهانت هستند، حقوق طبیعی انسانها را زیر پا میگذارند. هیچ جا در اعلامیه حقوق بشر، اجازه داده نشده است که به مقدسات یک انسان اهانت شود.
رشید داوودی: کار شارلی ابدو از آزادی بیان به لجاجت رسیده
روزنامه شارلی ابدو بار دیگر کاریکاتورهایی بر ضد پیامبر اسلام و مسلمانان رامنتشر کرد، فکر میکنید به دنبال چه موضوعاتی هستند و چه اهدافی را دنبال میکنند؟
کاریکاتورها جدید نبوده و بازنشر کاریکاتورهایی بود که در ۱۵ سال اخیر در شمارههای مختلفشان منتشر شده بود که ریشهی آن هم به کاریکاتوری که در سال ۲۰۰۵ در روزنامه دانمارکی منتشر شد بازمیگردد. نکته مهمی که برای بررسی اهدافشان وجود دارد -جدای از بحث قضاوت و ارزشگذاری عملکرد- این است که میگویند ما فعالیتمان براساس مباحث ضدنژادپرستی، ضدمذهبی و ضددینی است. این را هم در قالب مبحث آزادی بیان تعریف میکنند. همان طور که آقای مکرون هم بعد از بازنشر این کاریکاتور گفتند که بر اساس قانون اساسی فرانسه، این رفتار قانونی است و ما از آزادی بیان و عقاید دفاع میکنیم.
طبیعتا این رفتارشان را در این قالب تعریف میکنند. نکتهای که مهم است و جا دارد به آن بپردازیم این است که ما در خلا زندگی نمیکنیم. آزادی بیان به صورت طبیعی خوب و پسندیده است. انسان اگر تنها باشد و شخص دیگری وجود نداشته باشد، هر رفتار، گفتار و کرداری که با آزادی فرد دیگری تعارض پیدا نمیکند داشت، آزاد است هرکاری را برای خودش انجام دهد. انسان مطلقا آزاد است. اما اگر در یک زندگی جمعی و اجتماعی قرار گرفت، طبیعتا به خاطر انتخاب زندگی جمعی و اجتماعی، از آزادی خودش حیطهای را محدود میکند. این محدودیت هم به خاطر انتخاب خودش است.
به صحبتهای آقای مکرون برگردیم. او میگوید قانون اساسی فرانسه این کار را به رسمیت میشناسد. از آن طرف میگوید که ما از آزادی بیان و عقاید دفاع میکنیم. در ادامه میگوید، اما مردم از گفتگوهایی که نفرت ایجاد میکند، پرهیز کنند. سوال اینجاست دوگانهای نداریم که در یک نقطه اتفاقی افتاده باشد و فردی کاریکاتوری را کشیده باشد و در نقطهی دیگر گفتگوهای نفرت انگیز ایجاد شود؟
شما باید نقطه اوج مسئله را بررسی کنید و روی آن نظر دهید. باید در مورد رفتاری نظر دهید که موجب نفرت پراکنی شده است. نه تنها نفرتپراکنی، حملهای که ۵ سال پیش به دفتر این نشریه انجام و باعث کشتار شد، نه تنها نفرت انگیزی ایجاد شده بلکه باعث کشتار هم شده است. اینجا دیگر بحث آزادی بیان نیست. کسی که مسئول قانونی یک کشور است دیگر در اینجا نمیتواند یک توصیه اخلاقی داشته باشد. باید موضع قانونی بگیرد. ما در همین روزهای عزاداری محرم و سفرهایی که به شمال اتفاق میافتاد، بعضی از صاحبان تفکر و اندیشه به نکات خوبی اشاره کردند. گفتند کسی که متصدی امر بهداشت است، نباید توصیههای اخلاقی داشته باشد. توصیههای اخلاقی برای یک معلم یا واعظ است. کسی که عهدهدار یک مسئولیت است باید براساس مسئولیتی که دارد عمل کند و بگوید این ممنوعیت وجود دارد و شما این کار را انجام ندهید.
اهداف این نشریه در قالب آزادی بیان ارائه میشود، اما آزادی بیانی که مبنای ثابتی برای آن ارائه نشده است. اگر آزادی بیان من با آزادی بیان شما در تعارض بود آن وقت تکلیف چیست؟ مگر در مملکت ما شیعه و سنی زندگی نمیکنند، اما به جایی میرسیم که میفهمیم باید وحدت داشته باشیم. این وحدت یعنی نقاط اختلاف که موجب نفرتانگیزی و نزاع، درگیری و اختلاف قومی و قبیلهای میشود را باید کنار بگذاریم. ما نمیتوانیم در خلا صحبت کنیم؛ لذا این برای اهدافی که به اسم آزادی بیان پشت این مسئله وجود دارند، در این قالب نمیتواند توجیهگر خوبی باشد.
مواجهه ما با رفتار آنها باید به چه شکل باشد؟
اگر یادتان باشد حدود دو دهه پیش مداحان سبک جدیدی را پیش گرفتند که شور جدیدی در جامعه ایجاد میکرد، اما واکنشهای شدیدی علیه آنها شکل گرفت. تاریخ نشان داده موضع تند و شدید در برابر موضوعات جدیدی که پیش آمده نه تنها موجب سرکوب آن قضیه نمیشود بلکه موجب زنده نگه داشتن آن موضوع در سالهای بعد خواهد شد. من معتقدم اگر در همان سال ۲۰۰۵ که این اتفاق افتاد برخورد معقولتری شکل میگرفت و خیلی حساسیتهای شدیدی نشان داده نمیشد، این مسئله شاید تا الان ادامه پیدا نمیکرد و یا حداقل به شکل امروزی سنگین، بزرگ و فراگیر نبود. اما به هر حال این اتفاق افتاد و برخوردهای تندی نسبت با این مسئله صورت گرفت و کار به اینجا رسیده که این نشریه دیگر در قالب آزادی بیان نیست و برعکس در قالب لجاجت در آمده و تبدیل به یک مبارزه شده است.
وقتی که بحث تبدیل به مبارزه شد، فرد احساس میکند اگر یک قدم به عقب بردارد شکست خورده است و میخواهد عقب نشینی نکند. در این صورت دیگر مسئله از قالب یک مسئله فکری و اندیشهای خارج شده و به لجاجت و مقابله کشیده شده است. طبیعتا در اینجا باید از ابزار قانونی که در اختیار متولیان حکومت هست استفاده کرد؛ لذا انتقاد اساسی امروز، به آن نشریه نیست، بلکه انتقاد اساسی به مدیریت کشور فرانسه است که علیرغم این همه تنشی که به خاطر این مسئله در سالیان سال اتفاق افتاده است، یک واعظ است که میگوید «این مسئله موافق قانون اساسی ماست» و از طرفی توصیهی اخلاقی میکند که «نفرت پراکنی نکنید». من میگویم این مسئله نفرت انگیزی کرده و شما نسبت به آن باید موضع بگیرید و باید آن را از بین ببرید. این آزادی بیانی است که آزادی بیان عدهی زیادی از مردم مملکت شما را به مخاطره انداخته است.
یک مبحث دیگر را مطرح میکنم. من به عنوان یک فرد در کشور دیگر میگویم فرض کنید بر اساس قانون کشور من جرم کاری که این نشریه انجام داده است قتل است. اگر بخواهید اینگونه موضع بگیرید، طبیعتا منِ نوعی میگویم بر اساس قانون اساسی من باید این اتفاق بیافتد و در کوچکترین زمانی که امکان عملی کردن آن برایم مقدور باشد آن را عملی میکنم. اما اینکه هرج و مرج خواهد شد! اینکه بخواهد روح قانون که کنترل جمعی جامعه است را نادیده بگیرد و روی بندهای خشک و بی روح قانون متمرکز شود چیزی غیر از هرج و مرج نیست. نتیجهاش هم ۱۵ سال تکرار این موضوع است.
سازمان ملل به این خاطر تشکیل شد تا تعارض منافعی که کشورها داشتند از بین برود. گفتند آزادی خودمان را در چند موضوع محدود میکنیم و به یک سازمانی میآییم که آنجا قوانینی برای همهی کشورهای دنیا به صورت مساوی برقرار میکنند تا جامعه به صورت جهانی کنترل شود. این تن دادن به یک مسئله برای جلوگیری از جنگ و نزاع و درگیری است.
راهکار مقابله با چنین مسئلهای این است که حکومتها به توافقی برسند. اما وقتی اولین موضع رئیس جمهور فرانسه در قبال چنین مسئلهای اینگونه است، طبیعتا باید انتظار داشت کشورهای دیگر هم به خاطر احساس توهینی که به پیامبرشان شده واکنش نشان دهند. وقتی مردم فرانسه میبینند رئیس جمهورشان در برابر توهینی که به پیامبر شده به قانون استناد میکند و برای واکنش آنها توصیه اخلاقی دارد، در آنها احساس پارادوکس و برتری دادن یک نشریه بر عقاید یک گروه دیگر ایجاد میشود.

با توجه به این برخوردهایی که از طرف مسلمانان انجام میشود، برخی به دنبال این هستند که با تحریک اسلامگرایان به واکنشی تند، تصویر منفی از آنها ارائه دهند.
تقریبا همه معتقدند کاریکاتور کشیدن و روح طنز، نگاهی نقادانه به یک موضوع است. اما یک وقت شما کاریکاتوری میکشید که اشاره به موضوع خاصی ندارد. مثلا درمورد حقوق زنان، اگر کاریکاتوری نقادانه طراحی شود، حاوی پیام است و میشود با اندیشه به مصاف این موضوع خاص رفت. اما اگر از این نشریه بپرسند آن نقد اساسی شما چیست، ممکن است نهایتا بگویند مبارزه با تروریسم است، و این اعتقاد را داشتند. اگر مبارزه با تروریسم باشد، میتوان بحث کرد کمااینکه مدتها بحث شد,، اما کدام متفکر اسلامی میگوید که من از تروریسم دفاع میکنم؟! اینکه شما یک قضیه از هزاران قضیهای که در یک آیین و مذهبی وجود دارد را برجسته میکنید و میگویید این یعنی تروریسم؛ پس تمام قضایای دیگری که پر از رافت و مودت و دوستی در دین است را نادیده میگیرد این برداشتی غیرعادلانه است.
کدام اندیشمند مسلمانی از تروریسم دفاع میکند؟ اما الان بحث موضوعی خاص نیست و بحث اصرار صرف بر موضع قبلی است و لجاجت است؛ بنابراین نمیشود برخورد خاضی با آن داشت. واکنش مسلمانان به این قضیه واکنشی عصبی شده است و حس میکنند این قضیه موضوعی اندیشهای نیست و یک مبارزه است. وقتی ماجرا به جدال کشیده میشود، اگر کوتاه بیایی فردا میایند و ما را از فرانسه بیرون میکنند؛ کماینکه این محدودیتهایی که در سالهای اخیر علیه مسلمانان (ممنوعیت حجاب، ممنوعیت ورود مسلمانان به برخی اماکن و…) در فرانسه ایجاد شده، آنان را به مبارزه و مقابله طلبی کشانده است؛ لذا انتظار برخورد منطقی از مسلمانان، انتظاری است که امکان وقوع آن خیلی سخت شده است. باید حکومتها به این قضیه ورود کنند و زمانی ورودشان مسمر ثمر است که قطعا موضعشان خلاف موضعی باشد که آقای مکرون گرفت. چون موضع ایشان مثل بنزینی است که بر آتش این مسئله ریخته میشود. آقای مکرون میگوید آزادی بیان است، اما واکنش شما نفرتانگیز نباشد. این کنش نفرتانگیز شده و به خشونت و کشتار کشیده شده است. شما نباید توصیهی اخلاقی بکنید و باید این مسئله را کنترل کنید. باید به فکر مصلحت حکومت خودتان باشید، استناد به بندهای بیروح قانون نکنید.
بر اساس قانون فرانسه کفرگویی مجاز است، اما این که نمیشود. آن وقت جامعه فرانسه جامعهای متلاطم و بی قانون خواهد شد ولو اینکه به ظاهر آزادی بیان و قانون وجود دارد. وقتی ازادی بیان یکدیگر ر مخدوش یکنند و به عقاید هم توهین میکنند طبیعتا نفرتانگیزی ایجاد میشود و به خضونت و کشتار کشیده میشود. فکر میکنم در همین شهریورماه بود که دادگاه متهمین این اتفاق را برگزار کردندو بازنشر این کاریکاتورها هم به همین خاطر بود.
به هرترتیب انتطار رفتار منطقی از مسلمانان میرود. اما مثل این است که کسی را لب پرتگاه میبریم و شخصی از پشت سر او فریاد میزند او از ترس به پایین میافتد. نمیتوانیم بگوییم او آزادی بیان و فریاد داشته است. یا کسی او را به پایین هل میدهد و میگوید اگر مردی خودت را نگه دار. طبیعتا هیچکس نسبت به آرا و عقاید و اندیشههای خود بیتفاوت نیست. ذات انسان این است که نسبت به هر اندیشه و عقیدهای که دارد بیتفاوت نیست. اگر بیتفاوت باشد به تعبیری میگویند سنگ یا سیبزمینی است! انسان طبیعتا واکنش دارد. واکنشی که معقول باشد، اما گاهی از عقلانیت خارج میشود.
به تعبیر آقای جوادی آملی، اگر انسان بخواهد اسلام را در ۳ کلمه خلاصه کند، میفرمایند رابطهی دین و عقل: عقل کلید ورود به دین است تا عقل نباشد شما نمیتوانید دین را بپذیرید. دو اینکه عقل مصداق دین است و اگر عقل نباشد شما نمیفهمید دین چه میگوید. سه اینکه عقل میزان دین است. هرچیزی که در دین وجود دارد، معیار سنجشش عقل است. تمام روح دین با عقل چکیده و آمیخته شده است؛ لذا هیچ وقت دین نمیگوید از دایرهی عقلانیت خارج شوید ومیگوید بر مدار عقلانیت عمل کنید. پیامبر نیامده است که ماورایی رفتار کند. میگوید با مردم مشاوره کن. اینطور نیست که پیامبر خودش هم ختم همه چیز باشدگفته نمیشود که هرچه تو گفتی باید انجام شود. میگوید مشورت کن، این رفتار عقلانی است که روح و عصاره دین است. اما وقتی شما طرف را عصبانی کردید، انتظار عقلانیت انتظار سنگینی است. اگر شخصی عصبانیت خودش را کنترل کند، قطعا شخص بزرگی است، اما همه در یک مرتبه درک و معرفت و شناخت قرار ندارند تا یک جور رفتار کنند.
اگر برخورد خشن در مواجهه با رفتار نشریه شارلی ابدو جایگاهی ندارد، چرا امام خمینی گفتند اگر سلمان رشدی چنین حرکتی انجام داده باید اعدام شود؟
این موضوع را با موضع آقای مکرون مقایسه کنید. آقای مکرون میگوید این قضیه را محکوم نمیکنم، چون موافق قانون اساسی است. حالا شما میگویید بر اساس قانون اساسی همهی کشورهای اسلامی، همهی رفتارها و گفتارهایی که نسبت به پیامبر توهینآمیز باشد، محکوم است و موجب ارتداد شده و این حکم را دارد. این هم قانونی است. اگر صرفا انسان بخواهد قضیه را قانونی ببیند، اگرآن قابل دفاع است این هم قابل دفاع است. اما در این مورد که شما فرمودید یک مسئلهی فراقانونی وجود دارد و آن این است که شما اتفاق نشریه شارلی ابدو را با اتفاق سلمان رشدی مقایسه کنید. یکسری تفاوتها دارند.
فتوای امام دربارهی مسلمانی است که نسبت به پیامبر دین خودش موضعی گرفته که تکفیر عملکرد پیامبر دین خودش است. ما این را از لحاظ فکری و عقیدتی این ارتداد میدانیمغ مسئلهای که در همهی ادیان وجود دارد و حکمهای مختلفی دارد. اما این نشریه متعلق به غیرمسلمان است و رفتاری انجام داده که برداشت توهینآمیز از آن شده است؛ یک نشریهی غیرمسلمانی اقدامی علیه پیامبر یک دینی که قانون اساسی آن کشور باید علیه اش موضوع داشته باشد. موضوع سلمان رشدی، موضوع فقهی بود و مسئلهی نشریه شارلی ابدو، قانونی است. این بحث فقهی، اما جنبهی قانونی هم دارد. آیا امام این فتوا را عملی میکنند؟ بحث فقهی را مطرح میکنند، اما نمیایند عدهای را بسیج کنند که سلمان رشدی را از بین ببرند. امام در فرانسه به قانون آن کشور که نمیگذارند در خانهی کسی ذبح اتفاق بیفتاد، احترام میگذارند. ایشان فقط حکم فقهی را بیان کرده و به معنای اینکه حتما آن را انجام دهید نیست.
اما در اتفاق نشریه شارلی ابدو، پارادوکس قانونی رخ داده است. به عقیدهی گروهی از مردم کشور فرانسه توهین شده و باید موضع دیگری گرفته شود. در موضوع سلمان رشدی، امام گفتند همهی مسلمانان عالم نسبت به این موضوع بیتفاوت نباشند و خواستند که مقابله کنند. روح قانون باید بازدارنده باشد. یعنی باعث شود هرج و مرج و نابسامانی از بین برود. همانطور که اول بحث گفتم این پدیده، چون منجر به خشونت و آشوب میشد، باید برخورد قطعی با آن شکل میگرفت. این مسئله ۱۵ سال است که ادامه داشته و ادامه خواهد داشت. چون برخورد قاطع با آن شکل نگرفته است. اما امام با موضع قاطعی که اعلام کردند (علاوه بر اعلام حکم سلمان رشدی، به موضع گیری مسلمانان نیز اشاره کردند) از تکرار این پدیده جلوگیری کردند. چون اگر بازدارنده نبود این مسئله تکرار و در مواردی متعدد، منجر به آشوب در بین مسلمانان میشد.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از انصاف نیوز، تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۹، کد خبر: ensafnews.com،۲۵۷۱۳۱