شعار سال: دقیقا زمانی بود که تازه دکتر روحانی رییس جمهور شده بود و برای بسیاری سوال بود که چگونه وقتی بسیاری از رسانههای اجتماعی در ایران ممنوع هستند مسئولین ارشد ایرانی صفحاتی روی این رسانهها دارند.
البته خود بنده که به عنوان نماینده بخش غیر دولتی ایران دعوت بودم هم جواب مشخصی در این باره نداشتم، ولی خوب بخوبی میدانستم که به دلیل تاثیر بسیار زیاد رسانههای اجتماعی، علیرغم ممنوعیت برخی از آنها، باز هم مانند شخصیتهای سیاسی هر کشوری برخی شخصیتهای سیاسی ایران تلاش خواهند کرد از این فضا و ابزار برای برقراری ارتباط با مخاطبینشان استفاده کنند.
و آنکه استفاده نمیکند اشتباه میکند.
به هر حال این فضا رو به گسترش است و تصور اینکه با بگیر و ببند میتوان جلویش را گرفت تصور بسیار اشتباهی میباشد.
بسیار معروف است زمان رضا شاه در ایران رادیو ممنوع بود، چون رضا شاه تصور میکرد بی بی سی میخواهد از این ابزار بر علیه اش استفاده کند و مردم را بر علیه رضا شاه بشوراند (البته اشتباه هم نمیکرد).
همین که حکومت وقت اعلام کرد که رادیو ممنوع است بسیاری حریصتر شدند تا ببینند این چیست که حکومت نمیخواهد آنها به آن دسترسی داشته باشند و خوب بسیاری قاچاقی رادیو تهیه میکردند و اتفاقا همه شان هم بی بی سی را گوش میدادند تا ببینند این چیست که رضا شاه نمیخواهد آنها بشنوند.
سالها گذشت و فرزند رضا شاه محمد رضا برای آشنایی با فوزیه به قاهره رفت و دید در مصر رادیو فعال است و خود حکومت هم رادیو دارد و پیغامهای خود را از این طریق به مردم میرساند.
وقتی به ایران آمد رضا شاه را قانع کرد تا رادیو ایران را راه بیاندازد و اجازه دهد مردم رادیو گوش دهند و پیغامهای حکومت از طریق رادیو به مردم برسد.
رضا شاه هم قبول کرد به شرط اینکه رادیو فقط در اماکن عمومی وجود داشته باشد ودر رادیو غیر از پیغامهای حکومتی و رسمی فقط صدای قمر الملوک وزیری پخش شود، چون رضا شاه به صدای قمر الملوک علاقه داشت.
خوب آنهایی که علاقه به قمر الملوک نداشتند و نمیخواستند پیغامهای حکومتی را گوش دهند رادیو را میخریدند و باز به بی بی سی گوش میدادند.
در نهایت هم انگلیسیها زمینه حضور خود در ایران را از کانال رادیو بی بی سی فراهم کردند و وقتی به ایران حمله کردند تا رضا شاه را برکنار کنند با هیچ گونه مقاومتی مواجه نشدند.
آنها از طریق بی بی سی مردم را قانع کرده بودند که رضا شاه ظالم است و همه اموال مملکت را به یغما میبرد و با ورود انگلیسیها همه مشکلات اقتصادی آنها حل خواهد شد و امنیت برقرار خواهد گشت و... و... و... و از دست ظلم و ستم رضا شاه خلاص خواهند شد و ایران گلستان خواهد شد.
حتی بسیاری از مردم در راه ورود انگلیسیها با گونیهای خالی صف کشیده بودند و به استناد آنچه از بی بی سی شنیده بودند منتظر بودند که انگلیسیها آرد و برنج و گوشت به آنها بدهند و گونی هایشان را پر کنند.
البته همه آنهایی که تاریخ ایران را مطالعه کرده اند هم به خوبی میدانند که انگلیسها نه فقط آرد و برنج و گوشت به مردم ایران ندادند بلکه هر چه آذوقه در اختیار مردم بود را جمع کردند و بردند و تعداد زیادی از مردم ایران از قحطی مردند.
حال پس از گذشت دههها از سرنگونی رضا شاه توسط انگلیسیها برخی ایرانیها داستانهای کذایی در باره او منتشر میکنند، تا به حال حتی یک نفر هم نیامده بگوید خوب اگر رضا شاه این خصوصیتها را داشت چرا مردم به کمک اش نرفتند و به این راحتی انگلیسیها توانستند او را برکنار کنند؟
اگر رضا شاه فقط اجازه داده بود که رسانه آنچه که مردم میخواهند را پخش کند نه آنچه که او میخواهد، آنوقت شاید بیش از نیمی از مردم ایران به سمت وسوی بی بی سی نمیرفتند و گول دشمنان را نمیخوردند.
البته این ماجرا بعدها هم تکرار شد و همه میدانند که حتی پیغام شروع عملیات سرنگونی مصدق توسط رادیو بی بی سی منتشر شد.
بعدها تلوزیون هم آمد و شاید برخی به یاد داشته باشند که تا چه مدت بحث درست یا نادرست بودن تلوزیون داشتن و یا تماشای آن مطرح بود، من خود به یاد دارم وقتی بچه بودم مرحومه مادرم محرم وصفر تلوزیون را در خانه خاموش میکرد و وای به حالمان اگر تلوزیون را روشن میکردیم، چون باور داشت تماشای تلوزیون در محرم وصفر حرام است، وما کلی تلاش کردیم او را قانع کنیم که از صفر بگذرد و فقط به محرم بسندیده کند و بعد محرم را به ده روز اول آن بسنده کند، اما دیگر آن ده روز اول را نمیشد کاریش کرد.
ما هم بچه بودیم و کنجکاو بودیم که چیست که مادر نمیخواهد ما در محرم ببینیم و قاچاقی میرفتیم خانه همسایهها ببینیم تلوزیون چی پخش میکند که حرام است، ولی هیچ وقت متوجه نشدیم که چی بود، تنها چیزی که برایمان مطرح بود کارتونهایی بود که از تلوزیون پخش میشد و متوجه نمیشدیم چه چیز حرامی در این کارتونها است.
ولی خوب، چون مجبور بودیم خانه همسایه برویم همه همسایهها از اوضاع خانه ما با خبر بودند و از سر دلسوزی هم که شده تلاش میکردند در مسایل داخلی خانه ما دخالت کنند و مادر را قانع کنند که اجازه دهد ما تلوزیون را در خانه مان ببینیم.
بزرگ که شدم دیدم همین مساله در سطح کلانتر نیز وجود دارد.
وقتی که ما اجازه نداشته باشیم آنچه علاقه داریم را از رسانه خودمان ببینیم آنوقت مجبور میشویم به رسانههای غریبه پناه ببریم و بعد فضای دخالت آن رسانهها در امور داخلی ما نیز باز میشود.
تا مدتها سبک عمل رسانهها سبکی به قول معروف تزریقی بود، چون امکان دریافت کانالهای خارجی وجود نداشت وفقط اگر شما در شهر مرزی زندگی میکردید و یک آنتن قوی داشتید شاید میتوانستید کانال کشورهای همجوار را دریافت کنید.
خوب در این شرایط رسانههای دولتی هر آنچه میخواستند به عنوان اخبار مطرح میکردند و مردم هم همانها را باور میکردند.
البته همین مساله منجر شده بود که بسیاری باز هم به رادیو پناه ببرند تا ببینند آنطرف دنیا چه خبر است؛ و جناب آقای روحانی یک بار در یکی از خاطرات اش تعریف میکرد که بنا به دستور مرحوم آیت الله بروجردی در حوزه رادیو داشتن ممنوع بود و برخی طلبهها برای اینکه بدانند خارج چه خبر است رادیو قاچاقی به داخل حوزه برده بودند.
همچنین همه میدانند که امام (ره) همیشه یک رادیو همراه خود داشت تا دائما از اخبار جهان با خبر باشد.
همین مساله نشان میدهد که حتی زمان وجود رسانههای تزریقی امکان کنترل اخبار و اطلاعات وجود نداشت و مردم به دلیل کنجکاوی به هر وسیلهای جهت کسب اطلاعات پناه میبرند.
امروزه با به وجود آمدن اینترنت و رسانههای اجتماعی دیگر امکان ندارد رسانههای تزریقی بتوانند کاری از پیش ببرند و هر روز که میگذرد سیطره رسانههای اجتماعی بر اذهان مردم بیشتر و بیشتر میشود، چون آنچه میخواهند را پخش میکنند.
بحث کانالهای رادیو تلوزیونی که از خارج کشور پخش میشود به کنار.
بعضی وقتها در این رسانههای اجتماعی مطالبی را مشاهده میکنیم که کاملا دروغ است، اما میبینیم که بسیاری از مردم آن را باور میکنند.
به عنوان مثال بگویم، در مواردی میبینیم مثلا میگویند امیر یا شاه یا رییس جمهوری یا نخست وزیر فلان کشور فلان کاری را کرده که با هیچ منطقی جور در نمیآید و مشخص است که هدف قهرمان سازی از یک شخصیت خارجی و یا تخریب شخصیتهای داخلی است.
یا مثلا اخیرا چند بار این پیغام را مشاهده کردم که میگویند امارات کشوری است که هیچ فقیری در آن وجود ندارد و همه در ثروت و نعمت زندگی میکنند و.
البته برای کسی که به امارات نرفته یا امارات را نمیشناسد ممکن است این گفتهها قابل باور باشد و بسیاری هم گول این پیغامها را میخورند، اما آنهایی که به امارات سفر کرده اند و یا با امارات آشنایی دارند به خوبی میدانند که اصلا چنین نیست و این کاملا کذب است، و امارات هم مانند دیگر کشورهای جهان همه طیب آدم دارد، اما این دروغ به شکلی مونتاژ شده که خواننده علاقه دارد تا خواننده تصور کند که امارات یا دبی آرمان شهر او است و اگر سرمایهای دارد ببرد آنجا خرج کند و آلونکی در آنجا مثلا بخرد.
حتی فکر نمیکنند که حتی اگر این تبلیغات صحت داشته باشد قطعا این امکانات مربوط به شهروندان امارات است نه خارجیای که از آنطرف آب میخواهد به امارات برود.
این را مطرح کردم تا معلوم شود این رسانههای اجتماعی تا چه قدر در عقل مردم نفوذ کرده اند و چه قدر میتوانند روی آنها تاثیر بگذارند که حتی یک دروغ را نیز باور کنند.
باید توجه داشت که با بگیر و ببند نمیشود در فضای نوین رسانهای تاثیر گذار بود بلکه تنها راه این است که به صورت حرفهای به فکر باشیم مخاطب چه میخواهد و رسانه وفق خواسته مخاطب عمل کند وگر نه دشمن کار خود را خوب بلد است وحتی میتواند دروغی را آنچنان زیبا جلوه دهد که همه باور کنند ماست سیاه است.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از اسپوتنیک ، تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۳۹۹، کدخبر: ۲۰۲۰۱۱۲۵۷۲۰۶۵۲۶، ir.sputniknews.com