کلنگ بسیاری از پروژهها هم در مناسبتهای مختلف به زمین زده شده که به دلیل کارشناسی نبودن، به این زودیها محقق نمیشوند. بدون شک اگر نیمی از آنها عملی میشد، امروز کاشمر «گلستان» بود. طرحهایی که در پیچ و خم وعدههای مسئولان خاک میخورند و چشم انتظار رسیدن پول از استان و پایتخت هستند. حال در پایان سال به معرفی برخی پروژهها در کاشمر پرداختیم که بیشتر از آنکه مایه آرامش و تسلی خاطر شهروندان باشد به سوهان روحشان بدل گشته که امید است با تلاش مسئولان شهرستان در دولت اعتدال، با تزریق اعتبارات برای اتمام این طرحها توجه ویژهای صورت گیرد.
* امسال سال ساخت بزرگترین فرهنگسرا
شروع سال جدید با برگزاری جلسات و ارائه برنامههای پیش روی مسئولان همراه بود. شاید شهردار کاشمر به عنوان اولین کسی باشد که بابِ دادن وعدهها را در سال جدید باز کرد. وی وعده ساخت بزرگترین فرهنگسرا را داده بود. علیرغم اینکه کلنگ آن در ماههای گذشته به زمین خورد، اما هنوز این پروژه در پیچ و خم اعتبارات مانده و نتوانسته کمر راست کند. پروژهای که اگر تلاشهای شهردار کاشمر برای جذب اعتبارات آن به نتیجه برسد، تحول خوبی برای اجرای برنامههای فرهنگی ایجاد خواهد کرد.
* جاده مرگ و ادامه زندگی امیرعباس کوچولو بدون پدر و مادر
هنوز چند روزی از شروع سال جدید نگذشته بود که خبر کشته شدن پنج نفر از هموطنانمان در محور کاشمر به سه راهی شادمهر دل بسیاری را آزرده کرد؛ تصادفی که امیرعباس کوچولو یکی از بازماندگان آن بود که پس از آن روزهای تلخ، زندگی خود را بدون پدر و مادر سپری کرد.
جادهای که حتی به فرشته نجات این شهر هم رحم نکرد و تنها متخصص جراح قلب که پس از 15 سال عازم این دیار شده بود را به کام مرگ کشاند؛ جادهای که نمایندگان تنها در زمان انتخابات وعده دوبانده شدنش را میدادند. ماههای پایانی امسال هم که به انتخابات نزدیک میشدیم، نماینده این شهر از اختصاص اعتباراتی جهت دوبانده شدن این جاده خبر داد.
* کارگران همچنان در حسرت احداث ورزشگاه
پای فرماندار این شهر هم با گذشت ماهها از سال 94 کمکم به دادن وعدهها باز شد؛ وعدهای که با احداث بزرگترین ورزشگاه کارگری آغاز شد و همچنان حسرت آن بر دل قشر کارگر این شهر مانده است. ورزشگاهی که همان زمان گفته شد زمین موردنظر جهت احداث آن شناسایی و در مرحله واگذاری است و قرار بود در راستای توجه به سلامت کارگران ساخته شود.
* تنها کتابخانه سیّار کاشمر، زیر غبار فراموشی
نیمه اول اردیبهشتماه در جلسه انجمن کتابخانههای عمومی، خط و نشانهایی داده شد تا وضعیت تنها کتابخانه سیّار این شهر روشن شود، اما در وسط راه انگار این اتوبوس پنچر شده و هنوز به کاشمر نرسیده است.
* کمرنگ شدن وعدهها در هیاهوی زلزله
یک، دو، سه، چهار و پنج زلزلهای که در اردیبهشتماه به وقوع پیوست، موجب شد کمی وعدههای مسئولان کمرنگ شود و بیشتر در عمل به فکر خدماترسانی به کسانی باشند که از ترس سقفهای لرزان مجبور بودند شب تا صبح را در پارک و خیابان به سر برند.
اما در همین احوال کسانی بودند که اگر وعدهای نمیدادند حالشان خوش نمیشد. شورائیان که در این ایام قول جمعآوری کلیه تابلوهای پزشکان و مغازهها از معابر را داده بودند با توجه به تأثیرات منفی احتمالی، ترجیح دادند در بایگانی شورا این مهم را به فراموشی بسپارند و حتی کسانی هم که همیشه بر شهردار به دلیل عملی نکردن مصوبات خُرده میگرفتند، نسبت به این موضوع حرفی نزدند. البته این تمام ماجرا نبود؛ در دوره قلبی شورا قرار بر این شد که اعضاء شورا از تلفنهای همراه خود در جلسات استفاده نکنند، اما در این دوره تلگرام و پیامکبازی اعضاء هم به آن اضافه شد و دادِ رئیس را هم در آورد.
* ساخت هتلی که یک ستارهاش پرید
وعده ساخت هتل چهارستاره را شهردار در همان هفتههای آغازین سال در مرتفعترین نقطه شهر کاشمر داد. هرچند پس از گذشت نُه ماه هنوز عملیاتی نشده اما در روزهای اخیر و اینبار فرماندار مجدد همان وعده را به عنوان وعدهای جدید اما با پریدن یک ستارهاش رسانهای کرد!
هرچند نباید فراموش کرد که در دوره نمایندگی مجلس هفتم، نماینده وقت، حتی کلنگ احداث هتلی را به زمین زد که امروز نه از اثر کلنگش خبر هست و نه از تابلوی آن در بلوار سیدمرتضی! امید که این بلا بر سر هتل جدید نازل نشود.
* باز شدن پای وعدههای مدیران کل به شهرستان
در این ترافیک و داغ بودن بازار وعدهها، مدیرکل محیط زیست هم که نخواست از قافله عقب بیفتد، با خط و نشانهایی که در آن زمان خیلی جدی بود از مسئولان مربوطه خواست هرچه سریعتر احداث تصفیهخانه شهرک صنعتی را آغاز کنند؛ در غیر اینصورت بهطور جدی برخورد میشود! اما گویا از آنجا که مسئولان شهر، تاریخ این خط و نشانها را تنها مربوط به مدت زمان خاصی میدانستند زیاد این حرفها را جدی نگرفتند.
* کلاتهبزی و دستهای پشت پرده
روزهای خوش وعدهها یکی پس از دیگری سپری میشدند و در این مدت حرفهای قشنگ زیادی زده شد، اما در مورد برخی از آنها چون منافع عدهای در میان بود، در حد همان حرف باقی میماند. یکی از اینها موضوع ویلاسازی در کلاتهبزی بود که انگار اگر پیگیری میشد منافع عدهای به خطر میافتاد. اما کاش از کسانی که در این مکان ویلاهایی به نام خود یا خانوادهشان داشتند، لیستی تهیه میشد تا ببینیم چه کسانی غصهدار تخریب این ویلاها میشوند و صدایشان به فلک میرسد و چرا پرونده باز نشده را مختومه کردند.
* تابستان گرم و غرق شدن استخر در وعدهها
تابستان داغ 94 هم از راه رسید، اما همچنان جوانان این شهر در حسرت یک استخر شنا با قیمت پایین، این تابستان را هم سپری کردند. استخری که افتتاح نشد اما در حال فرسوده شدن است! شاید نبودِ چنین مکانهایی موجب شده برخی مسئولان با استفاده از وسایل دولتی به همراه خانواده در طبیعت به گشت و گذار بپردازند. البته ما در روزهای اخیر به فرزند یکی از مسئولان که با ماشین پلاک قرمز پدرش در یکی از بلوارها تفریح میکرد، یواشکی تذکر دادیم.
در این میان نباید فراموش کرد که زمستانی دیگری هم گذشت و گاز به یکی از سردترین مناطق استان، یعنی کوهسرخ نرسید.
صفحات تقویم به سرعت در حال سپری شدن بودند و درصد بالایی از افراد جامعه در انتظار رسیدن بزرگترین رویداد امسال، رویدادی که برندهاش مردم و نتیجهاش افزودن برگ زرین دیگری بر کارنامه درخشان این شهر بود.
حال به نظر میرسد ضروری است که همه مسئولان امر تحقق این وعدهها را پیگیری نمایند؛ زیرا اگر پیگیری شده ولی خواستهها و مطالبات عملی نشده، بدانند که پیگیریهایشان جدی نبوده وگرنه دلیلی ندارد شهرهایی کوچکتر از کاشمر امکاناتی بیش از ما داشته باشند. باید مردم این دیار حضور و اقامت در کاشمر را بر سفر به پایتخت و مرکز استان ترجیح دهند وگرنه «ما هنوز اندر خم یک کوچهایم».
مطمئناً آنچه در این گزارش به رشته تحریر درآمد تنها تعداد بسیار اندکی از قولها و وعدههای مسئولان در این 365 روز سال بود. با تمام این تفاسیر نگارنده امید دارد در سال جاری قطار وعدهها متوقف شده و شهروندان کاشمری چشم بر ریل قطاری که قولش را دادهاند دوخته و نظارهگر عمل مسئولان باشند.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، تاریخ انتشار: سه شنبه 17 فروردین 1395، کدخبر: 951-1390-5، www.isna.ir/