شعار سال: مقایسهها بین دو جنس، ذاتی دانستن بسیاری از ویژگیهای جنسیتی (که به نظرم بیشتر ناشی از تفکیکهای جنسیتی بودند)، رقابتها برای نشان دادن برتری جنسیتی، هیجانات از تعامل روزمره با جنس مخالف، سوء تفاهمات ناشی از بی تجربگی در تعامل و خیال پردازیهایی که بدون توجه به موقعیت و ویژگیهای افراد و تنها در اولین نگاه در مورد ازدواج (که تنها شیوه شناخته شده هنجارمند تعامل بین دو جنس به حساب میآمد) شکل میگرفت و یا بر عکس، توقعات من که فکر میکردم میتوانم بدون توجه به جنسیت با همه افراد تعاملی مشابه داشته باشم یا در مورد ازدواج باید تصمیمی عاقلانه و عاری از احساسات گرفت و اتفاقاتی که خلاف آن خیال پردازیها و این توقعات افتاد؛ همواره این سوال را برای من زنده نگه میداشت که تفکیک جنسیتی فضا چه تاثیری بر تعریف من از خود و از جنس مخالف میگذارد؟ آیا این تعریف و نگرش میتواند به تعامل «سالم تر» و با خطرپذیری کمتر با جنس مخالف کمک کننده باشد؟ آیا این تفکیک و تاکید بر محدود کردن تعامل بین دو جنس در فضای شهری سیاستگزاران و برنامه ریزان را به اهدافی که در جهت حفظ هویت سنتی و یا حفاظت از نهاد خانواده و روابط درونی آن دارند میرساند؟
سلامت جنسی مبتنی بر پرهیز
بعدها با ازدواج و مواجهه نزدیکتر با جنس مخالف، تلاشم برای فهم و درک دیگری و شناخت خود از این طریق، افزایش یافت. اضطراب، فشار، آزمون و خطا در روابط زناشویی، تکرار گفتگوها با ساختار «ما مرد ها… شما زن ها…..» که به نظرم نمیتوانست ابهامات در شناخت یکدیگر را برایمان روشن کند (بماند که حتی آشنایی را نیز به بعد از ازدواج موکول کرده بودیم)، کتابها و سخنرانیها از سنخ روانشناسیهای عامه پسند که زنان را از سیارهای و مردان را از سیارهای دیگر میدانند، حدود پنج سال زندگی مشترکم را تحت تاثیر قرار داده بود و بخشی از آن را ناشی از گفتمانی میدانستم که در این رساله از آن به عنوان گفتمان «سلامت جنسی مبتنی بر پرهیز» یاد کرده ام؛ پرهیز از تعامل با جنس مخالف (خارج از روابط خانوادگی) و پرهیز از آموزش و گفتگو در حوزه دانش جنسی.
مرور زمان، ورود به دهه چهارم زندگی و ادامه تحصیل در دانشگاه (دانشگاه تهران به طور کامل تفکیک شده نبود، اما تفکیکهای فضایی رسمی و غیررسمی در آن وجود داشتند.) تاثیرات تفکیکهای جنسیتی در فضاهای آموزشی قبلی، و در دوره نوجوانی را از بین نبرده بودند. طی تحصیل در دوره دکتری با وجود رابطه نزدیک و تلاش برای انجام کار گروهی، من همچنان عدم مهارت در تعامل و گفتگو با جنس مخالف را بین خود و همکلاسی هایم مشاهده میکردم.
مرزهای جنسیتی که در فضا شکل گرفته اند، برخی آنقدر عمیق از سنتهای فرهنگی ریشه میگیرند که کاملا نامرئی یا بدیهی شده اند. اما در مقابل مرزهای جدیدی نیز هستند که در فضاهای شهری برای تاکید بر این سنتها کشیده میشوند. هر دوی اینها که درک ما از فضا و تجربه زیسته مان را تحت تاثیر خود قرار میدهند، در واقع نوعی مقاومت در برابر فرایند «جهانی شدن» و به منظور شکل دهی نوعی «هویت آرمانی» است که به نظر میرسد از این طریق قابل دستیابی باشد.
به همین علت سیاستگزاری در زمینه تفکیک جنسیتی فضای شهری، چالش جدی بین گفتمانهای سیاسی رقیب در کشور است که در هنگامه انتخابات و یا تدوین قوانین، پرشورتر پیگیری میشوند. طی دوره تحقیق و تدوین این رساله وقایع اجتماعی و سیاسی متنوعی در این حوزه اتفاق افتاد. یکی از چالشهای انتخابات ریاست جمهوری مربوط به پذیرش سند ۲۰۳۰ سازمان ملل متحد و بحث آموزش جنسی به کودکان بود. پس از آن موضوع قانون حجاب، ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه، ممنوعیت دوچرخه سواری زنان، عدم اعطای گواهینامه موتورسواری به زنان، تعدیل قانون خروج از کشور با اجازه ولی، مشارکت سیاسی و مطالبه برای رساندن سهم نمایندگی مجلس به ۳۰%، و…. در همین دوره برای چندمین بار به چالشهایی تبدیل شدند که توسط فعالان این حوزه و برخی از مردم پیگیری شده و عموما حل نشده باقی مانده اند. همه این قوانین یا قواعد مورد نزاع برای محدودسازی ورود زنان به فضای عمومی، کاهش امکان تعامل بین جنسیتی و تاکید بر تفکیک جنسیتی فضا طراحی شده اند، که همانطور که اشاره شد در جهت حفظ هویت سنتی و حفظ نهاد خانواده و دستیابی به «سلامت جنسی» جامعه بر اساس پرهیز است.
برشمردن موارد بالا، که هر یک به نحوی هم به تفکیک جنسیتی فضا و هم با چالشهای سیاسی ارتباط مییابند، ممکن است این تصور را ایجاد کند که رویکرد نسبت به موضوع فضا و هویت جنسی-جنسیتی نیز به هر حال باید رویکردی فمنیستی و در جهت اعتراض به حقوق و قوانین نابرابر برای زنان و مردان باشد. این برداشت تا حدی ناشی از سیاسی بودن هر دو مفهوم فضا و جنسیت در حوزه اجتماعی است که به هر حال هر نوع مطالعه در این زمینه را تحت تاثیر خود قرار میدهد. اما همانطور که در حوزه انسان شناسی جنسیت موضوع، نابرابری بین دو جنس نیست، بلکه به طور کلی جنسیت اعم از زنانگی، مردانگی و… و رویکردها و نگرشهای فرهنگی در ارتباط با این دو مورد توجه و بررسی هستند؛ در ارتباط و تعامل دو مفهوم جنسیت و فضا نیز باور من این است که پرسش اساسی و رویکرد نسبت به موضوع میتواند ورای موضوع نابرابری ناشی از توزیع نابرابر و ناظر به قدرت فضا باشد. بنابر این در مطالعه خود تلاش کرده ام به دنبال فهم این مساله باشم که اساسا فضا و هویت چه تاثیری بر یکدیگر دارند، چه ساز و کارها و استراتژیهایی را بر میانگیزند و آیا تفکیک جنسیتی، سیاستگزاران را به اهدافی که از آن توقع داشته اند، میرساند یا علاوه بر آن اهداف، کارکردهای پنهانی دارد که به آن توجه نشده است؟
فضا و جنسیت
گستردگی و عمق این موضوع، سراسر تجربه زیسته ما از فضا و جنسیت را تحت تاثیر خود قرار میدهد. از جمله خود این مساله که در این رساله تنها به هویت دختران پرداخته شده است، بیش از هر چیز متاثر از همان موضوع مطالعه یعنی رعایت حداکثری تفکیک فضایی جنسیتی در زندگی محقق و جامعه مورد مطالعه است که مانع از مصاحبه عمیق با جنس مخالف در حوزه هویت و زیست جنسی و جنسیتی بوده است.
انتخاب گروه سنی و اجتماعی نوجوان و سنین آغازین جوانی به دلیل پررنگتر بودن چالشهای هویتی و جنسیتی در این سنین صورت گرفت. به نظر میرسد حساسیت اجتماعی نسبت به این دوره بیشتر است، زیرا جامعه برای پرورش نسل جدید اهمیت بیشتری قائل است. شاید بتوان گفت باور اجتماعی مبنی بر اهمیت فرایند «اجتماعی شدن» و «شکل گیری» هویت و شخصیت در دورههای آغازین زندگی (که البته این باورها تا حد زیادی در تحقیق حاضر و در مطالعات اجتماعی به چالش کشیده شده است) باعث میشود بیشترین فشار گفتمان سلامت جنسی مبتنی بر پرهیز بر این گروه وارد شود. در عین حال حاشیهای و فاقد قدرت بودن این گروه که در حوزه عمومی صدایشان کمتر شنیده میشود، باعث شد این گروه را به عنوان هدف تحقیق انتخاب کنم. امیدوارم این انتخاب بتواند به درک ارتباط هویت و فضا کمک کرده و همچنین صدای این گروه را در بستر و زمینه زندگی روزمره شان و به همراه پیچیدگیهای آن، در عین رعایت چارچوب موضوعی، منعکس و در واقع اصل امانت داری را رعایت کنم.
این رساله بر اساس قالب روش شناختی مرسوم دارای سه بخش اصلی کلیات، یافتهها و نتایج است که به علت مقایسهای و دو میدانی بودن تحقیق، بخش یافتهها به دو فصل تقسیم میشود. هر یک از دو میدان به طور مجزا و در ساختاری موازی مورد کنکاش قرار گرفته و به همین ترتیب ارائه شده اند. عناوین هر یک از این دو فصل را میتوان به دو گروه تقسیم کرد که بر اساس آن عناوین اولیه هر فصل مانند معرفی میدان و توصیف فضای خصوصی و عمومی در هر یک از دو میدان نشان میدهد که تفکیک فضایی مورد بحث در واقع چیست و چه ساز و کارهایی دارد و ادراک مشارکت کنندگان از چنین فضایی چگونه است. در عناوین گروه دوم که شامل مواجهه با بدن و شیوههای کسب دانش جنسی، هویت جنسی-جنسیتی، گرایشات شبه انگیز در رابطه با همجنسان، خودآسیب رسانی و تخطی از مرزهای جنسیتی است، بیشتر به مقاوت ها، واکنشها و صورتبندی هویت جنسی در قالب تعریف خود در رابطه با بدن، هم جنسان و جنس مخالف پرداخته میشود.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از انسان شناسی و فرهنگ، تاریخ انتشار: ۲۲اردیبهشت ۱۴۰۰، کد خبر: anthropologyandculture.com، ۱۶۱۷