شعار سال:چند کلامی دربارهای این تصاویر:
اینکه خداداد عزیزی و فیروز کریمی راجع به نویسنده ایرانی اینطور درّ افشانی کنند به عقیده من اشکالی ندارد. تجربه زیستهی آنها سرشار از سلّآخیِ ادب و فرهنگ است. فوتبال ایران سالهاست که کارگاهِ عملیِ دشنام و حقّهبازی و دروغگویی است. آنها نماینده اکثریتِ فوتبال ایرانیاند. فوتبالی که در آن تماشاچیهای استادیوم بُرو برای اعتراض به داور یا تخلیه خشم و حتی برای تشویق تیم محبوبشان، زن و خواهر و مادر بازیکنانِ تیم حریف را خوش قافیه و آهنگین فحش میدهند و بازیکنان زیر رگبارِ لیچار به بازی ادامه میدهند چون پس از بازی قرار است داخل جکوزی دراز بکشند و به آپارتمان هایشان در سعادت آباد و نیاوران بروند. فوتبال ایرانی کم سواد است، خشن و بی ادب است. به ندرت بازیکن و مربّی پیدا میشود که راجع به مسائل اجتماعی و انسانی کشورش چند جمله بدون غلط و با استفاده از کلمات پاک بنویسد و حرف بزند. این ورطه با لات بازی و فحاشی و لمپنیسم قرابت دارد. مشکل قهقهههای شخصی است که خودش سابقه بازیگری و کارگردانی دارد و اساسا باید اهمیت نویسندگی را درک کند. او که همسرِ حال حاضرش خاک کشور را برای وضع حمل قابل ندانسته و بخاطر طنز باسمهای و بیمزهای که تحویل بینندهی ناچار ایرانی میدهد با رقمِ میلیارد تومان به خوبی آشناست، نباید اینطور میخندید. درست است نویسنده مستقل ایرانی یا خفه شده یا از کشور فرار کرده یا با کارگری و حمّالی شکم سیر میکند ولی دریوزگی نمیکند. نویسنده ایرانی بیکار نیست!! بیکارش کردهاند، نویسنده ایرانی یا در مُحاق و ممنوعیت است یا کژدار و مریز مینویسد، حتی بیمزد حتی در انزوا، او مینویسد تا مغز نخشکد تا اندیشه به لجن آلوده نشود، نویسنده ایرانی زیر گیوتینِ سانسور مینویسد تا زالوها گمان نکنند زبانِ سرخ اعتراض و انتقاد از بیخ کنده شده...
رسول_اسدزاده
پایگاه تحلیلی -خبری شعار سال ،برگرفته از کانال تلگرامی جامعه شناس