پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۵۴۴۴
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۱
شربت گل، زن چشم آبی افغانستانی یا همان که به «دختر افغان» معروف شده، 30 سال پیش عکس وی بر روی نشریه «نشنال جئوگرافیک» منتشر و وی را به شهرت جهانی رساند.

شعار سال: به گزارش خبرنگار سایت افغانستان، «بصیراحمد حسین‌زاده» خبرنگار و نویسنده افغانستانی در یادداشتی اختصاصی به «شربت گل» و حاشیه‌های پیش‌آمده اخیر پیرامون وی پرداخت.

در این یادداشت آمده است: شربت گل، زن چشم آبی افغانستانی یا همان که به «دختر افغان» معروف شده، 30 سال پیش عکس وی بر روی نشریه «نشنال جئوگرافیک» منتشر و وی را به شهرت جهانی رساند.

شربت گل که بیش از 2 هفته به خاطر جهل مدارک هویتی خود در پاکستان زندانی شده بود،روز گذشته از زندان آزاد شد و قرار است از پاکستان اخراج و به افغانستان باز گردانده شود.

عکس تاریخی «استیو مک کری» عکاس مجله «نشنال جئوگرافیک»، که 3 دهه پیش از شربت گل گرفت تا کنون مشهورترین عکس روی جلد این نشریه بوده که منتشر شده است.

اما بیچاره بی بی شربت گل، اگر چه از طریق این عکس شهرت جهانی پیدا کرد و خیلی‌های دیگر را هم با خود به شهرت رساند اما خودش از همان 12 سالگی که این تصویر وی در آن نشریه به چاپ رسید همچنان در پاکستان و افغانستان در فقر و بدبختی به سر می‌برد.

شربت گل در سال 1353 خورشیدی در ولایت ننگرهار به دنیا آمد، وی 8 ساله بود که نیروهای ارتش سرخ شوروی به روستای وی حمله هوایی کردند و پدر و و مادر او در این حمله در کنار بسیاری دیگر از مردان، زنان و کودکان آن روستا کشته شدند و وی یتیم و مجبور به ترک افغانستان شد و همراه با چند خواهر و برادرش به پاکستان پناه برد و سال‌ها در اردوگاه «ناصر باغ» در شمال غرب پاکستان زندگی می‌کرد.

در همین اردوگاه بود که در سال 1364 استیو مک کری عکاس نشریه نشنال جئوگرافیگ عکسی از وی گرفت و در شماره ژوئن همان سال در مجله منتشر شد و خیلی زود شربت گل به شهرت جهانی دست یافت.

حدود 5 سال بعد از انتشار این عکس بود که شربت گل ازدواج کرد و بعد از پیروزی حکومت مجاهدین وی به افغانستان بازگشت و 17 سال بعد از آن، عکاسی که وی را به شهرت رسانده بود به جستجوی وی پرداخت تا اینکه او را در یکی از روستاهای شرق افغانستان پیدا و با تشخیص عنبیه شناسایی کرد.

ظاهراً در این اواخر باز سرنوشت بازی دیگری برای وی رغم زده و جنگ و ناامنی باعث شد که وی دوباره سر از پاکستان درآورد و دولت افغانستان هم از این زن افغانستانی که از زنان مناطق پشتو نشین این کشور است، هیچ حمایتی نکرد تا زمینه اسکان وی را در مناطق امن افغانستان فراهم آید.

شهرت جهانی که هیچ سودی نداشت

این شهرت جهانی در این سال‌ها نه تنها برای شربت گل سودی نداشته است، بلکه حالا دولت پاکستان هم می‌خواهد از شهرت این زن بیچاره، بی‌نصیب نماند.

در کشوری که روزانه صدها مورد جعل اسناد در سطح گسترده صورت می‌گیرد و به رشوه خواری شهره عام است، تا روز گذشته(جمعه) حتی وساطت دولت افغانستان هم برای آزادی وی سودی نداشته و پاکستانی‌هایی که می‌دانند این زن نگون بخت شهرت جهانی دارد، می‌خواهند از این طریق برای خود امتیازی کسب کنند و الا در پاکستان برای این گونه جرم‌ها پای کسی کمتر به زندان باز می‌شود و در همان مرحله اولیه با دادن رشوه به پلیس یا قاضی داستان تمام می‌شود.

شاید خیلی‌ها وقتی خبر جعل اسناد توسط این زن نگون بخت را شنیدند حتما فکر کردند که این زن شبکه‌ای از جعل اسناد را رهبری می‌کرده که حتی سفیر افغانستان و توصیه‌های رئیس جمهور سابق این کشور هم نتوانست در همان مرحله وی را با قید وثیقه آزاد کند، در حالی که تنها جرم وی به گفته خود مقامات پاکستانی به دست آوردن مدرک اقامت جعلی برای زندگی چند روزه در پاکستان بوده، هر چند این اتهامی است که خود شربت گل آن را رد کرده است.

حتی «رحیم الله یوسف زی» روزنامه‌نگار پاکستانی نیز در سخنانی که چندی قبل در رسانه‌ها منتشر شد از زندانی شدن شربت گل متعجب بود و گفت که هر روزه بسیاری از مردان افغانستانی و پاکستانی در این کشور از قانون تخطی می‌کنند ولی چرا کسی آنان را به زندان نمی‌فرستد؟ اما این زن بیچاره که مادر چند کودک است به خاطر اتهام داشتن مدرک اقامتی غیرقانونی باید زندانی شود.

نباید شربت‌گل را ملامت کنیم

نمیخواهم از جرمی که شربت گل انجام داده است دفاع کنم، ولی حکایت احوال این زن چشم آبی، که در این سال‌ها یا در اردوگاه‌های پاکستان یا در کشور خودش در فقر و بدبختی زندگی مشقت باری را سپری کرده است دل آدمی را به درد می‌آورد و کام مروت را تلخ می‌کند و به خوبی هویدا است که آن زن بیچاره برای فرار از جنگ و به خاطر اینکه برای کودکان خود در پاکستان سرپناهی پیدا کند شاید مجبور به این کار شده است و نباید او را ملامت کرد.

در کشوری که هر روزه هزاران خلاف از این گونه صورت می‌گیرد و کسی خود را ملزم به قانون نمی‌داند به خوبی مشخص است که شهرت شربت گل بلای جان وی شده است.

از روزی که استیو مک کری آن عکس را گرفت اینک 30 سال می‌گذرد و شربت گل که آن زمان دختری 12 ساله بود اینک 42 سال سن دارد و صاحب 3 فرزند است.

این روزها همه برای رهایی وی تلاش کردند و حتی خود استیو مک کری هم قول داده بود که نهایت تلاش خود را برای آزادی او انجام دهد، چرا که شربت گل در تمام مدت زندگی خود رنج کشیده و دستگیری وی با حقوق انسانی در تضاد است.

خلاصه سخن آنکه شربت گل این روزها برای رسانه‌ها و حتی دولت افغانستان سوژه خوبی شده است و بسیاری کمپین حمایت از وی را تشکیل دادند و البته برخی هم به جای اینکه حمایت از شربت گل مد نظرشان باشد خودشان را هدف قرار می‌دهند تا به مدد شهرت او خود را جهانی کنند.

و به یقین از این همه هیاهو همان گونه که در طول این 3 دهه چیزی غیر از مصیبت و بیچارگی نصیب بی بی شربت گل نشده بعد از این هم نخواهد شد و حتی این شهرت برای وی درد سرساز هم شده است.

افغانستان از اتباع خود دفاع کند

ولی امیدواریم که دولت افغانستان بعد از این نسبت به شهروندان خود که شربت گل فقط یک مورد آن است حساسیت لازم را به خرج دهد و از اتباع خود در این گونه موارد حمایت لازم را داشته باشد.

طبق اعلام زاخیلوال سفیر افغانستان در پاکستان، شربت گل روز گذشته از زندان آزاد شده و به جریمه نقدی و اخراج از پاکستان محکوم شده است، ولی یک سوال همچنان بی پاسخ می‌ماند: چرا این زنی که در طول 30 سال گذشته مشهورترین چهره نشریه نشنال جئوگرافیک بوده است، چیزی از این شهرت عایدش نشده است؟ چرا بعد از 3 دهه که عنوان مشهورترین دختر افغانستانی را داشته است هنوز آواره و سرگردان است و برای زنده ماندن مجبور به جعل هویت خود می‌شود؟

بسیاری به خاطر این عکس از جمله عکاس آن جوایز گوناگون جهانی را دریافت کردند و از قبال وی به شهرت رسیدند ولی وقتی به چشمان آبی و خسته شربت گل می‌نگری به خوبی می‌توانی دریابی که از این زن بی‌پناه‌تر در جهان نیست.

این زن چشم سبز افغانستانی علیرغم آن همه شهرت جهانی که در طول 3 دهه گذشته داشته است، غیر از خاطرات جنگ و کشته شدن پدر و مادر و زندگی طاقت فرسا در اردوگاه ناصر باغ پاکستان، زندگی خاطره خوش دیگری برای وی به ارمغان نیاورد و حالا هم فقط برای زنده ماندن تلاش می‌کند و باید بعد از پرداخت جریمه نقدی خاک پاکستان را ترک کند و دوباره به سرزمین جنگ زده‌اش برگردد و هر روز بمیرد و زنده شود.

با اندکی تلخیص و اضافات، برگرفته از خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: 15 آبان 1395، کد مطلب: 13950815000771، www.farsnews.com

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین