شعار سال: در این نشست که با مدیریت محمود شوری، کارشناس برجسته حوزه روابط ایران و روسیه برگزار شد، مهدی سنایی، سفیر سابق ایران در روسیه و رئیس مؤسسه ایراس، نیکلای کوژانف، پژوهشگر مرکز مطالعات خلیج فارس دانشگاه قطر، عبدالرسول دیوسالار، مدیر طرح امنیت منطقهای در دانشگاه اتحادیه اروپا و حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر مؤسسه امور امنیتی و بینالمللی آلمان به بررسی چشمانداز روابط ایران و روسیه پرداختند.
گزیدهای از سخنرانیهای میهمانان این نشست را در ادامه میخوانید.
سنایی: هنوز در چارچوب ستیزش یا پرستش به امر خارجی نگاه میشود
مهدی سنایی که اولین سخنران این نشست بود، بحث اولیه را با نقدی به نگاه جامعه ایرانی به روابط خارجی شروع کرد: «هنوز در جامعه ما در یک چارچوب ستیزش یا پرستش به امر خارجی نگاه میشود. در بحث رابطه با کشورها صحبت از این میشود که آیا کشوری است که میشود به آن تکیه کرد یا نه. به دنبال این هستیم که در روابط بینالملل کدام کشور است که بشود گفت «ای طبیب جمله علتهای ما». در حالی که نیاز داریم نگاهمان را در عرصه سیاست خارجی بهروز کنیم».
سفیر سابق ایران در روسیه توضیح داد: «دوقطبیکردن به صورت کلی در سیاست داخلی ما هم مفید نیست و در عرصه سیاست خارجی هم اصلا پسندیده نیست. بخشی از دنیا را منبع شر تصویرکردن و بخشی را منبع خیر تصویرکردن، امکانپذیر نیست. ایران امروزه خودش بازیگر مهمی است در منطقه و در دنیا و نمیشود با یک دیدگاه قرن نوزدهمی به سیاست خارجیمان نگاه کنیم».
برای تقویت رابطه با شرق هم به کاهش تنش با دیگران نیازمندیم
سنایی تأکید کرد: «تقویت روابط با شرق و تقویت روابط با روسیه و چین هم در چنین چارچوبی ممکن است. اینکه در واقع در چارچوب یک توازن مثبت ایران بتواند با کشورهای مختلف ارتباط برقرار کند. نمیشود دوقطبی کرد که یا این یا آن. اگر ما در اولویت روابطمان تقویت روابط با شرق است، برای تقویت این روابط هم به کاهش تنشها در عرصههای دیگر نیازمندیم».
رئیس مؤسسه ایراس توضیح داد: «تقویت سیاست شرقی جمهوری اسلامی ایران از نگاه من سیاست واقعبینانهای است. منتها این حقیقت اگر در چارچوب دوقطبیکردن سیاست خارجی و در واقع حتی یکسویهکردن روابط خارجی انجام شود، اگر روابط ایران با بخشهای دیگر دنیا تضعیف شود، به نفع روابط با شرق هم نیست. تحلیلمان را از تقویت روابط با شرق باید بهروز کنیم و امکان گفتوگو و امکان افزایش ظرفیتها را در سیاست خارجی از خودمان سلب نکنیم».
تعبیر اتحاد راهبردی از روابط ایران و روسیه صحیح نیست
این دیپلمات سابق، به رد تعریف اتحاد در روابط دو طرف پرداخت و گفت: «تعریف من از روابط با روسیه شراکت است. تعبیر اتحاد راهبردی بین ایران و روسیه فقط انتظارات را افزایش میدهد و گمانکردن که روابط ایران و روسیه روابط خوبی نیست، این هم گمراهکننده است. در تمام سه دهه گذشته روابط ایران و روسیه روابط گرمی بوده است و رفتوآمدها بین دو کشور جدی بوده و در سالهای اخیر هم دو کشور شراکت داشتهاند که از جنبههای راهبردی هم برخوردار شده است.
یکی از ویژگیهای شراکت راهبردی این است که نیاز به مراقبت مداوم دارد. وقتی ما تعبیر میکنیم به اتحاد، اتحاد امکانپذیر نیست و در دنیای امروز صحبت از اتحاد راهبردی واقعبینانه نیست. حتی روسیه و چین مدعی نیستند که روابطشان اتحاد راهبردی است. روسیه و چین هم از روابطشان به شراکت راهبردی تعبیر میکنند». او درباره عملکرد پیشین در این زمینه اشاره کرد: «بین سالهای ۹۲ و ۹۷، اسناد بسیاری امضا شد که در کنار اسنادی که دهههای پیش امضا شده، میشود گفت هموارکننده روابط است».
سنایی افزود: «تا قبل از ۲۰۱۳ شش قطعنامه در سازمان ملل تصویب شد و ولو اینکه روسیه تعدیلکننده آن قطعنامهها بود، ولی نهایتا با حضور چین و روسیه امضا شدند. ما از آن مقطع رسیدهایم به مقطعی که در پایان سال ۹۶ برای اولین بار روسیه به نفع ایران، قطعنامهای علیه ایران را در شورای امنیت وتو کرده است».
کوژانف: دگرگونی شرایط عامل امیدواری در روابط است
استاد روس دانشگاه قطر که سخنرانی خود را نیز به زبان فارسی انجام داد، تصویر خود را از فرصتها و عوامل مثبت در رابطه بین تهران و مسکو ترسیم کرد. نیکلای کوژانف در این باره گفت: «عامل اصلی برای امیدواری ما در این زمینه مربوط به دگرگونی شرایط بینالمللی و منطقهای و نیز درونی در خود روسیه و ایران هستند. الان رقابت روسیه با آمریکا و تنش آمریکا و چین به سطح جدیدی رسیده. دولت روسیه امید چندانی ندارد که در آینده نزدیک و میانمدت این روابط بهسازی شوند. از این نظر روسیه بیشتر به کشورهای شرق میانه و کشورهای آسیا نگاه میکند و دیگر نیازی ندارد که این روابط را تحت کنترل داشته باشد تا ضرری برای روابط روسیه و آمریکا ایجاد نکند».
او ادامه داد: «عامل دوم تغییر وضعیت در منطقه خاورمیانه است که هم با خارجشدن آمریکا از عراق و افغانستان و تغییر نگاه آمریکا در خاورمیانه مرتبط است و هم با افزایش اهمیت بازیگران منطقهای که روسیه مجبور است بیشتر با ایران همکاری کند تا در خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز به اهداف سیاست خارجی خود برسند».
نگاه مسکو به تغییر دولت در ایران
کوژانف سپس در آستانه سفر رئیسی به روسیه، به مسئله اثر رویکارآمدن رئیسی روی روابط دو طرف پرداخت و گفت: «عامل سوم دولت جدید در ایران است که از نظر مسکو و از نظر دولت روسیه، برای همکاری با دولت روسیه بهتر است و ریاستجمهوری جدید ایران، بیشتر برای همکاری با روسیه حاضر است و امکانات جدید برای بهسازی روابط دو کشور در مسکو در حال بررسی است».
این پژوهشگر تأکید کرد: «عامل چهارم که هم برای بهبود روابط روسیه و ایران مهم است، وضعیت برجام است و آینده روابط ایران و کشورهای دیگر در طی حل مسئله هستهای. از نظر سیاستمداران روسیه، این وضعیت هم ایران را به روسیه نزدیکتر میکند و الان بعد از یک سال مذاکرات برای تهران معلوم میشود که روسیه حتی از نظر سیاست، میتواند پشتیبانی واقعی به تهران ارائه کند». کوژانف افزود: «عامل پنجم به وضعیت اقتصادی ایران مربوط است. تجربه سالهای اخیر نشان میدهد حتی در نبود تحریمها، اگر به دوره بین سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ مراجعه کنیم، دیگران برای ورود به ایران حاضر نیستند. شرکتهای روسیه برعکس علاقهمند ورود به اقتصاد ایران هستند».
نقش چین در بهبود روابط ایران و روسیه
کوژانف سپس از نقش چین در این رابطه گفت: «عامل آخر، مربوط به افزایش اهمیت چین هم در روابط با ایران و هم در روابط با روسیه است. چین از نظر قدرت اقتصادی و از نظر قدرت سیاسی میتواند از همکاری روسیه با ایران پشتیبانی کند. متأسفانه ما باید قبول کنیم که از نظر قدرت اقتصادی روسیه ضعیف است و محدودیت زیاد دارد، هم از نظر سرمایهگذاری در ایران و هم از نظر تکنولوژی. همکاری با چین مخصوصا در پروژههای مربوط به کریدورهای دهلیز بینالمللی امکانات زیاد برای بهبود روابط چندجانبه با ایران میسازد».
او توضیح داد: «نمونه تأثیر مثبت این عوامل بر روابط دو کشور، الحاق ایران به سازمان شانگهای است. ظرف بیش از ۱۰ سال روسیه یا برای الحاق ایران به این سازمان مشکل میساخت یا سعی کرد مسئله الحاق ایران به سازمان شانگهای مطرح نشود. ولی تغییر شرایط بینالمللی ظرف یک سال و دو سال اخیر، این دیدگاه را عوض کرد».
چالشهای رابطه تهران - مسکو
این استاد روس اما به مشکلات موجود در مسیر بهبود روابط ایران و روسیه نیز پرداخت: «مشکل اول محدودیت اقتصادی است که پیشتر ذکر کردم. به زبان ساده نه روسیه و نه ایران پول برای سرمایهگذاری و بهبود روابط اقتصادی دوجانبه ندارند». بحث اقتصادی اینجا نیز بحث برجام را به دنبال خود داشت: «مشکل دوم مربوط به تأثیر تحریمهاست. همه فرصتهای اقتصادی که ذکر کردم، مربوط به آینده است. الان شرکتهای بزرگ روسیه مثل شرکتهای چین، تحریمهای غربی را رعایت میکنند و از این تحریمها میترسند و به این سبب امکانات برای ورود پرثمر در اقتصاد ایران، متأسفانه ندارند».
غربزدگی در روسیه
او اما در مرحله بعد از اصطلاحی آشنا برای ایرانیان، برای توصیف مسئله در روسیه استفاده کرد: «برای مشکل سوم اگر اجازه بدهید از این اصطلاح استفاده کنم که هم در زمینه تجاری و هم در زمینه سیاسی در روسیه خیلی غربزدگی هست. یعنی مصلحت و آینده خود را با همکاری با غرب مربوط میبینند. بهبود روابط دوجانبه دو کشور در زمینههای اقتصادی و فرهنگی لازم است تا این نظر درباره ایران در مقابلِ نظر درباره غرب که انتخاب اول روسیه است، عوض شود».
او در خاتمه سخنرانی خود تأکید کرد: «دولت روسیه الان دولت عملگرایی و مصلحتگرایی است. یکی از اصلیترین و بزرگترین مسائل روابط دوجانبه با ایران، الان و در آینده عدم اطمینان است که حلش وقت میطلبد».
دیوسالار: نباید روابط را از منظر سیاست داخلی دید
عبدالرسول دیوسالار در ابتدای صحبتهای خود، زاویه دید به این روابط را حائز اهمیت دانست: «نکته مهم این است که روابط ایران و روسیه از منظر منطقهای استراتژیک و آن تحلیلهای سطح استراتژیک که در مسکو و تهران دارد شکل میگیرد و ساختار همکاری را ایجاد میکند دیده شود و نه صرفا بر مبنای نگاهی که میتواند برگرفته باشد از رویکردهای سیاست داخلی کشور. بحثی که عموما در ایران هم بین اصلاحطلبها و اصولگراها در نگاه متفاوت به مسائل روسیه خودش را نشان میدهد».
او توضیح داد: «اساسا روسیه بعد از فروپاشی شوروی با یک بحران شناسایی بینالمللی مواجه بود. در حقیقت بازگشت و تثبیت جایگاهش بهعنوان یک قدرت اجتنابناپذیر در سطح بینالمللی تا سالها یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه است که پیشران بسیاری از اقداماتش در نقاط مختلف دنیا بود. به تعبیر یکی از کارشناسان روسی، حضور روسیه در سوریه بیشتر برای این بود که نظمسازی را به آمریکاییها بعد از بحران افغانستان و عراق یاد بدهد و در حقیقت این تعبیری است برای اینکه نقش روسیه بهعنوان یک نظمساز شناخته شود».
ایران و تنش آمریکا با روسیه
دیوسالار سپس بحث تأثیر رابطه آمریکا و روسیه بر ایران را بررسی کرد: «افزایش تنش در روابط روسیه و آمریکا و شکلگیری عرصههای رقابتی جدید، سطح بازی روسیه در خاورمیانه را هم متفاوت میکند. سند اخیر امنیت ملی روسیه ساخت نظمهای غیرآمریکایی و تأکید بر چندجانبهگرایی را بهعنوان چراغ راه آینده روسیه مطرح میکند». او ادامه داد: «شاید روسها خاورمیانه را فرصت و بستری میبینند که از آنجا میشود نشان داد چطور میشود نظمسازی غیرآمریکایی را انجام داد». این پژوهشگر توضیح داد: «خاورمیانه حوزهای پرتنش است و بخشی از این تنش لااقل از نظر روسها ناشی از مداخلات خارجی بهویژه مداخلات آمریکاییها و کشورهای اروپایی بوده است».
او افزود: «شیوه تنظیم سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه چیزی است که خیلیها بهعنوان موازنهگری از دور از آن یاد میکنند. ایفای نقش میانجی که با همه طرفها میتواند صحبت کند و با همه روابطی دارد که میتواند موقعیت و دیدگاه خودش را اعمال کند. بدون داشتن رویکرد ایدئولوژیک یا به تعبیری با رویکرد پراگماتیک. این یعنی برای روسیه به تعبیر اولیه بازیگر مطلوبی در حوزه خلیج فارس وجود ندارد و بازیگرها بنا به اهمیت و نقشی که میتوانند در موازنه نسبت به همدیگر ایجاد کنند دارای اهمیت میشوند».
خاورمیانه برای روسیه نه تهدید است نه عرصه منافع
او در تبیین نگاه روسیه به منطقه گفت: «حوزه خلیج فارس نه حوزه تهدید استراتژیک برای روسیه است نه عرصه منافع استراتژیک. حوزه خاورمیانه و حوزه خلیج فارس، صرفا یک فرصت سیاسی است برای روسیه برای اینکه بخشی از اهداف کلان سیاست خارجی خودش را شکل دهد و درعینحال ظرفیتهای جدید اقتصادی و تجاری را در همکاری با کشورهای پولدار منطقه مثل امارات و عربستان و بقیه ایجاد کند. این فرصتطلبی سیاسی در واقع به میزانی از منابع که روسها مایل هستند در حوزه خلیج فارس و منطقه خرج کنند، شکل میدهد.
برخلاف اوکراین یا قزاقستان که روسها حاضرند مداخله نظامی کنند و منابع جدی برای حل بحران یا شکلدادن به محیط امنیتی بر مبنای چیزی که میخواهند، حوزه خاورمیانه فاقد چنین جایگاهی است؛ بنابراین روسها سطح بازی خودشان را در سطح یک بازی استفاده از شکافهای میان بازیگران برای موازنه میان آنها تعریف میکنند، چون این بهترین حالت است که کمترین منابع را میطلبد و بخش مهمش با منابع دیپلماتیک میتواند اتفاق بیفتد».
دیوسالار ادامه داد: «این مدل بازی روسها در خاورمیانه بستگی به محیط استراتژیکی دارد که در آن هژمون منطقهای وجود نداشته باشد. در صورت وجود یک بازیگر مسلط در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه امکان موازنه میان بازیگرها از روسیه گرفته میشود؛ بنابراین وضعیت مطلوب موازنه منطقهای از منظر روسها وضعیت کنونی است. وضعیتی که چند قدرت منطقهای امکان رقابت با یکدیگر را فراهم میکنند، یعنی اسرائیل، ایران، ترکیه و عربستان و در این رقابت روسیه امکان بالانس بین دو بازیگر و فرابالانسهای میان چند بازیگر را به دست میآورد و در این مکانیسمهای بالانس پیچیده این امکان را برای خودش ایجاد میکند که هم بهعنوان یک قدرت جهانی مطرح شود، هم بهعنوان یک میانجی و هم منافع اقتصادی خودش را تنظیم کند».
تحول اساسی در خاورمیانه برخلاف منافع روسیه است
او تبیین کرد: «هر تحول اساسی در حوزه خاورمیانه و خلیج فارس در نسبت با این چهار بازیگر اصلی منطقهای که بتواند سطح قدرت یکی از آنها را تقلیل دهد یا افزایش، برخلاف منافع فعلی روسیه است. این یکی از دلایل مهم تمایل روسها برای بهنتیجهرسیدن برجام است و جلوگیری از بروز درگیری تمامعیار میان ایران و آمریکا چون چنین درگیری میتواند ساختار موازنه منطقهای را تغییر دهد».
این کارشناس در ادامه گفت: «فهم روسیه از منطقه چند نکته کلیدی دارد. یک اینکه فهم روسها از نظم منطقهای مبتنی بر تجربه اروپا در دوره جنگ سرد و فرایند فلسینکی است. چیزی که به نظم فعلی منطقهای در اروپا شکل داد. آن یک نکته اساسی دارد و آن یافتن نهادی منطقهای است که حدی از کنترل تنش را ایجاد کند و ثباتی نسبی در منطقه. این پیشنهاد روسها تحت عنوان پیجیاسسیاو یا سازمان همکاری و امنیت منطقهای خلیج فارس یک پایه اصلی نهادسازی امنیت منطقهای را درون خودش داشت».
او افزود: «نکته دیگر بحث روسیه مبتنی بر خروج نیروهای خارجی نظامی از منطقه خلیج فارس است. روسیه علاقه جدی دارد که مسئولیت امنیتی کشورهای خلیج فارس افزایش پیدا کند. اما روسها ساختار پیفایو اعضای دائم شورای امنیت را به نوعی به عنوان اعضای ناظر این سازمان پیشنهادی میبینند و یک نقش تسهیلگری و نظارت بر بازیگران منطقهای را قائل هستند که این نیروهای خارجی باید داشته باشند».
روسیه مخالف وضعیت استثنائی ایران است
او در ادامه توضیح نگاه روسیه به جایگاه ایران در منطقه گفت: «پایه دیگر فهم روسها از منطقه این است که روسها شکلگیری یک نظم فراگیر منطقهای را مطرح میکنند. از منظر ایران جذاب است چراکه وضع فعلی منطقهای ایران را استثنائی خارج از نظم کنونی تعبیر میکند. روسها مخالف این وضع هستند و بحثشان این است که ایران باید یکی از شرکای ساخت این نظم منطقهای در نظر گرفته شود. اما این یک شمشیر دولبه است از این زاویه که اگر ایران در این نظم امنیتی قرار بگیرد خب اسرائیل هم باید در آن قرار بگیرد. اسرائیل هم از این بازی شراکت همهجانبه برای ساخت امنیت منطقهای نمیتواند استثنا باشد. مقابله با این استثناگرایی یکی از بحثهای جدی روسها در منطقه است».
وی افزود: «روسیه یک مخالفت جدی با ساختارها یا اتحادهای امنیتی آمریکاییمحور در حوزه خلیج فارس دارد. آنها را ساختار نظمسازی آمریکاییمحور میبیند که با رویکرد کلانش در مقابله با نظمهای آمریکایی در تقابل است».
در فهم موازنه قوا بین ایران و روسیه اشتراک نظر وجود دارد
دیوسالار سپس به تبیین نگاه مشترک ایران و روسیه در منطقه پرداخت: «اشتراک نظری میان ایران و روسیه در مفهوم و فهم موازنه قوا در حوزه خاورمیانه و خلیج فارس وجود دارد. هر دو کشور مخالفتی با تغییر نظم منطقهای و موازنه قوا براساس سقوط دولتهای سیاسی حاکم دارند. این به نظرم وجه باارزش در سیاستهای دفاعی و موشکی ایران دیده میشود. شاید جالب هم باشد که به نظر روسها خیلی مشکلی با برنامه موشکی یا برنامه دفاعی ایران ندارند. دلیلش هم این است که عرصه دیپلماسی دفاعی بین ایران و روسیه فعال بوده است».
وی افزود: «از طرفی روسها هم قدرت موشکی و منطقهای ایران را تهدیدی برای خودشان نمیبینند و آن را یکی از پایههای شکلدهی به موازنه قوا در منطقه میبینند. لذا این برداشت مشترک از وضعیت موازنه قوا و تسلط این نگاه در تهران به عنوان چیزی که در دستگاههای امنیتی و نظامی ایرانی مبنای فکری جدیای دارد، پیشران بسیار مهمی است که همکاریهای امنیتی در دو طرف را تثبیت میکند».
او تأکید کرد: «روسیه با محدودیتهای جدی در میزان منابعی که میتواند به خاورمیانه اختصاص بدهد مواجه است. از طرفی با افزایش تنش با آمریکا و در وضعیتی که احتمال تنشهای جدید وجود دارد و احتمال بهبود روابط در آینده نزدیک کم است، تخصیص منابع نظامی بیشتر به حوزه سوریه برای بالانس ترکیه کار دشواری است. بنابراین جدای از اختلافات تاکتیکی بین دو طرف در حوزه سوریه، روسها ایران را یک ابزار جدی برای چک و بالانس ترکیه میبینند؛ بنابراین بازی روسها در سوریه از یک مبنا مبتنی بر موازنه بین ایران و ترکیه است و از طرف دیگر فراموازنهای بین این دو در نسبت با دولت اسد برای حفظ ثبات در سوریه».
تسلط تفکر امنیتی و نظامی بر روابط 2 طرف
دیوسالار در پایان سخنرانی خود از عرصه اصلی روابط دو طرف گفت: «تسلط تفکری امنیتی و نظامی از یک منظر و اینکه در حقیقت ساختیافتهترین عرصه در روابط ایران و روسیه این حوزه است و دو طرف محصول همکاریهای خودشان را هم ملموس دیدهاند و توجه به بحث وابستگی به مسیر نشان میدهد که در سالهای آینده همچنان پیشران اصلی ساختار روابط ایران و روسیه حوزه امنیتی و نظامی خواهد بود.
دلیل دیگرش اینکه فکر میکنم بخش مهمی از ساختار تصمیمگیری دراینباره، حداقل از سمت تهران، خارج از بدنه دولت و خارج از ساختارهای تغییرکننده دولتهاست و این بخشی است که در حوزه امنیتی و دفاعی دارد، خودش را شکل میدهد و اینجا لنگرگاه نسبتا ثابتی است که پیشران روابط دو طرف است. این را اگر در کنار محدودیتهایی که دوستان هم اشاره کردند قرار بدهیم باعث میشود که همچنان این دو عرصه یعنی نقاط اتصال در حوزه امنیت منطقهای و درک مشترک از بحث موازنه قوا موضوعی باشد که در سالهای آینده ماجرا را شکل دهد».
عزیزی: میدانداری روسیه در مذاکرات برجام، ناشی از رویکرد ایران است
در ادامه نشست، حمیدرضا عزیزی بحث رویکرد روسیه در برجام را بهطور خاص بررسی کرد. او با اشاره به رویکرد خاص روسیه در این زمینه گفت: «میدانداری روسیه در مذاکرات هستهای، بهنوعی ناشی از رویکرد ایران است به روسیه. هم موافقان رابطه با روسیه یا نگاه به شرق که در دولت آقای رئیسی هستند و هم مخالفان آن به این شکل جلوه میدهند که از زمانی که آقای رئیسی بر سر کار آمده رابطه ایران با روسیه به شکل غیرمتوازنی به سمت اتکای ایران به روسیه رفته است. ولی اگر نگاه آماری داشته باشیم میبینیم که دوره آقای روحانی شاید یکی از موفقترین دورههای روابط ایران و روسیه بوده است. میزان سفرها را اگر نگاه کنیم، فقط چهار بار آقای روحانی به روسیه سفر کرد و ۳۳ بار آقای ظریف و در چارچوب چندجانبه هم روابط برقرار بود».
پیام رویکارآمدن رئیسی برای مسکو
عزیزی سپس به بحث تأثیر آغاز دولت رئیسی بر روابط بازگشت: «در بحث پیشران اصلی، روابط ایران و روسیه بیشتر در حوزه نظامی و امنیت متمرکز بوده است و قاعدتا تغییر دولت نباید تأثیر قابلتوجهی داشته باشد. پس اتفاقی که افتاده چیست؟ به نظر من اینجا نقش عامل سوم یا بینالمللی برجسته میشود. رویکارآمدن آقای رئیسی «بما هو» آقای رئیسی شاید برای روسیه اهمیت بنیادین نداشته باشد اما چیزی که مهم است پیام پیوستگی در سیاست خارجی ایران است که انتخاب آقای رئیسی و نه انتخاب شخص ایشان بلکه روندی که آقای رئیسی در نتیجه آن انتخاب شد، از حذف رقبا تا موارد دیگر، نشانه این است که در آینده قابلپیشبینی روابط ایران و آمریکا یا غرب بهطورکلی به سمت نوعی سازش نخواهد رفت. این نگرانی در طرف روسی بود.
همانطورکه در طرف ایرانی وجود داشته است که روسیه از ایران به عنوان کارت بازی استفاده کند. در طرف روسی هم این رویکرد همیشه وجود داشته که اساسا جامعه ایران که جامعه غربگراست در صورتی که تحول عمدهای به هر شکلی در آن اتفاق بیفتد، میتواند به سمتی برود که منافع کلان روسیه به خطر بیفتد. بهخصوص در بحث موازنهای که روسیه در مقابل غرب به دنبالش بوده است». او تأکید کرد: «به نوعی خیال روسیه از بابت ایران راحت شد. نهاییشدن عضویت ایران در سازمان شانگهای و سند ۲۰ساله که با جدیت بیشتری از طرف روسیه بحث میشود، بهخاطر نوعی اطمینان خاطر است».
در بحث برجام، با ۴ روسیه طرف هستیم
این پژوهشگر در ادامه نگاه روسیه به برجام و ایران را از چهار جنبه شایسته بررسی دانست: «به نظرم میرسد که باید به چهار جنبه از نقش روسیه در برجام نظر داشته باشیم. در واقع ما با چهار روسیه طرف هستیم؛ اولی، روسیه به عنوان عضو دائم شورای امنیت و نیز ۴+۱ یا برجام است. این به جایگاه حقوقی روسیه اشاره دارد. از زمانی که آمریکا از برجام خارج شد، تا همین الان روسیه همیشه به بحث حقوق بینالملل استناد کرده است.
هرچند درباره نقش و میزان پایبندی روسیه به حقوق بینالملل بحثهایی مطرح است اما نکته این است که رویکرد روسیه به نظام بینالملل با آن چیزی که اغلب تصویر میشود و حتی موافقین روابط با روسیه میگویند متفاوت است. اینکه میگویند روسیه هم مانند ایران یک دولت تجدیدنظرطلب است تا حدی درست است اما نه کاملا. تجدیدنظرطلبی روسیه معطوف به رویههای موجود در نظام بینالملل است نه نظام بینالملل بهصورت کلی.
روسیه خودش را یک عضو مؤسس و مؤثر در نظم بینالملل کنونی میداند؛ بنابراین بر حفظ و استمرار این نظم تأکید دارد. از نظر روسیه اقداماتی که نقش شورای امنیت، سازمان ملل و در پیوند با آن روسیه را به عنوان قدرت عضو دائم شورای امنیت تضعیف کند، قابل پذیرش نیستند». وی ادامه داد: «اما از همان جایگاه، روسیه خودش را از حافظان نظام عدم اشاعه در جهان میداند. مخالفتهایی که روسیه با فراتررفتن ایران از یکسری خطوط قرمز دارد، باز به آن جایگاه بستگی دارد. پس از منظر اول، برای روسیه لزوم احیای برجام انکارناپذیر است».
روسیه خودش را در جایگاه برابر با آمریکا میداند
او روسیه «دوم» را چنین توصیف کرد: «بحث دوم جایگاه سیاسی است. روسیه خودش را بهعنوان یک قدرت بزرگ در جایگاه برابر با آمریکا میداند». او ادامه داد: «بحث برجام را اگر در چارچوب موضوعات بین آمریکا و روسیه ببینیم، باز یکسری دیگر از اقدامات روسیه معنا پیدا میکند. بهعنوان مثال عکسی که منتشر شد از اولیانوف با رابرت مالی در حال صحبت دوجانبه، پیامش بیشتر از ایران معطوف به غرب است. یعنی ما در جایگاهی هستیم که در یک مسئله حاد بینالمللی، در موضعی برابر با آمریکا در مقابل آمریکا در شرایطی که دیگران حضور ندارند مینشینیم صحبت میکنیم و به حل مسئله کمک میکنیم».
ایران تنها یک موضوع از موضوعات بین روسیه و آمریکاست
عزیزی درباره وضعیت ایران در روابط و تنش بین روسیه و آمریکا گفت: «پسزمینه ماجرا بحثهای تمدید توافقات خلع سلاح هستهای است و بحث اوکراین. اینجا جایی است که به تعبیری در ایران بهعنوان استفاده از ایران بهعنوان کارت بازی به آن نگاه میشود، ولی تعبیر دقیقتر شاید این باشد که نگاه روسیه به ایران نه یک موضوع برجسته خاص و نه بهعنوان متحد بلکه، یک موضوع از مجموعه موضوعاتی است که بین روسیه و آمریکا وجود دارد و حلش منوط به این است که این نقش روسیه از جانب آمریکا به رسمیت شناخته شود. از این منظر احیای برجام لازم است اما در شرایطی که نقش روسیه به رسمیت شناخته شده باشد».
پیام روسیه به رقبای ایران در منطقه
او سپس به جایگاهی پرداخت که روسیه برای رابطه با ایران در منطقه قائل است: «سومین روسیهای که با آن طرفیم، روسیه بهعنوان قدرت نوظهور در منطقه خاورمیانه است. همزمان با نقش روسیه در برجام خبری منتشر میشود که روسیه در تلاش است بین ایران و عربستان بهبود روابط ایجاد کند. در صورتی که میدانیم گفتوگوها از قبل در جریان بوده و عراق نقش اصلی را ایفا کرده است. مطرحشدن این بحث از جانب مقامات روسی بدون ذکر نام، ارسال پیام از جانب روسیه به قدرتهای منطقهای است.
روسیه دارد این پیام را منتقل میکند به عربستان، اسرائیل و امارات که ما هستیم که روی ایران نفوذ داریم و اگر شما به دنبال نظمی هستید که منافع شما هم تأمین شود و نگرانیهایتان هم برطرف شود، باید به سراغ ما بیایید. بخشی از مانورهای آقای اولیانوف هم به همین جنبه مربوط است که روسیه را بازیگری نشان دهد که دارد صحنه را مدیریت میکند و توان مدیریت دارد و مهمتر از آن مدیریتش از جانب ایران به رسمیت شناخته شده است و این به صورت غیرمستقیم این پیام را به کشورهای منطقهای منتقل میکند که در بقیه موضوعات هم ما هستیم. از این منظر نگاه روسیه به برجام بهعنوان یک سکوی پرش است که بتواند نقش خودش را بهخصوص بهعنوان یک میانجی گسترش بدهد».
منافع و تهدیدات برجام برای روسیه
او در تبیین رابطه دوجانبه افزود: «چهارمین روسیه، روسیه بهعنوان همسایه ایران و شریک ایران در برخی حوزههاست. در همان بحث پیشران اصلی، روسیه نیاز دارد که تحریمهای بینالمللی علیه ایران وجود نداشته باشد. همین عامل است که باعث میشود روسیه با تمدید تحریم تسلیحاتی ایران به ایده آمریکا بهشدت مخالفت کند. بحث روابط اقتصادی و عضویت ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیا هم مطرح است و باز عضویت ایران در این اتحادیه و سازمان شانگهای، فقط از منظر توسعه روابط اقتصادی موضوعیت ندارد. ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای دارد عضو ساختارهای روسمحور میشود یا ساختارهایی که روسیه در آنها نقش مرکزی دارد.
این باز در بحث رابطه با آمریکا ارزشافزودهای برای روسیه دارد. اما در مقابل رقابت در حوزه انرژی، رویکرد ایران در روابط با همسایگان خودش، رابطه با آمریکا و نگرش ایران با آمریکا و غرب، اینها هم در پس ذهن سیاستمدار روس هست». عزیزی تأکید کرد: «روسیه منافعی در احیای برجام میبیند که سه جنبه قبلی را تأمین کند اما نه به شکلی که به بهبود روابط گستردهتر بین ایران و غرب منجر شود و نه به این شکل که ایران را بهعنوان یک بازیگر مستقل وارد بازارهای انرژی کند و مسائل دیگر». عزیزی در پایان تصریح کرد: «روسیه به هر ترتیب نگاهش نسبت به تداوم در سیاست خارجی ایران نسبت به سالهای گذشته تغییر کرده است. احیای برجام را میخواهد اما با لحاظکردن جایگاه خودش در محور این بحث، به شکلی که ایران را از مدار روابط نزدیک با روسیه خارج نکند».
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری اسکان ، تاریخ انتشار: 26 دی 1400، کدخبر: 39093،www.eskannews.com