پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۷۲۵۱۷
تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۹:۰۳
اقا محسن هاشمی را می‌توان سیاستمداری نسبتا حرفه‌ای نامید. گویا بنوعی قصد گذاشتن جای پا در رویه پدر را دارد. اما در ابتدای کار بعضا قدم‌های بر می‌دارد که گاهی کند‌تر و گاهی تندتر از رسم عالم سیاست است. تحلیل گر آشنا با عالم سیاست و اتمسفر سیاسی کشور ایران، با چشمان بسته هم می‌فهمد که آقا محسن هاشمی از چه چیز‌هایی حرف می‌زند. چرا این گونه حرف می‌زند و با طرح برخی از نقاط تمرکز در مباحث بیان شده، به دنبال چه چیز است. آیا ساده‌تر نمی‌شود به خواسته‌ها رسید؟

شعار سال: محسن هاشمی فرزند یکی از یاران اصلی رهبر فقید انقلاب اسلامی است که در جای جای این اتفاق می توان نقش او را یافت.
 
محسن هاشمی که سابقه تصدی سمت های مختلف سیاسی و اجرایی را در کارنامه خود دارد در گفتگویی درباره  روند اتفاقات انقلاب اسلامی و وضعیت سیاسی کشور سخن گفت. متن کامل گفتگو به این شرح است:
 
* تغییر در گفتمان حضرت امام در نوفل لوشاتو و بعد از حضورشان در ایران را ناشی از تغییرات و تحولات سیاسی می دانید و یا ناشی از اثرگذاری جریان سیاسی در داخل کشور؟
 
- باید به این پرسش دقیق تر و با نگاهی متفاوت پاسخ گفت، اینکه آیا امام خمینی اصولا تغییر گفتمان دادند یا خیر؟، اینکه تغییر در لحن صحبت هایشان قبل وبعد انقلاب به چه دلیل بود واینکه صحبتهای جدیدشان آیا متناقض با صحبتهای قبلی بوده است یا خیر؟ سوالات متفاوتی است.
 
امام خمینی در نوفل شاتو سنی حدود 79 سال داشتند و برای یک عالم ومرجع تقلید و فقیه وفیلسوف، نمی توان در این سن، تغییر در گفتمان تصور کرد، آنچه که از امام خمینی در نوفل لوشاتو در رسانه های گروهی بخصوص رسانه های غربی منتشر شد عمدتا در قالب مصاحبه هایی بود که خبرنگاران غربی با ایشان داشتند و پرسش های جهت داری را مطرح می کردند که برخاسته از ذهنیت منفی بود که از اسلام در غرب ساخته شده بود و امام قصد داشتند این ذهنیت را اصلاح کنند.
 
اما مبانی امام همان مبانی بود که ایشان حدود شصت سال در حوزه های علمیه قم ونجف تحصیل وتدریس کرده بودند و دهها اثر فقهی، اخلاقی، فلسفی وعرفانی تحریر کرده بودند وباید گفتمان امام را در آثار مکتوب و تئوریک ایشان جستجو کرد.
 
به نظرم امام خمینی قبل و بعد انقلاب تغییر گفتمان ندادند اما تغییر تاکتیک سیاسی دادند که علت آن تغییر شرایط بود وحتی این تغییر تاکتیک هم بلافاصله پس از انقلاب رخ نداد، ایشان شورای انقلاب را تعیین کردند وحکم نخست وزیری را هم توسط آیت الله هاشمی رفسنجانی به مهندس بازرگان ابلاغ کردند و خودشان به قم رفتند وقصد نداشتند در حکومت دخالتی کنند اما فضای آن زمان جامعه، ترورها، آغاز جنگ، تندروی گروههای داخلی و شورانقلابی مردم به همراه توطئه های خارجی شرایطی را ایجاد کرد که امام ابتدا خود از تصمیم خود مبنی بر عدم دخالت در اداره کشور عدول کردند و سپس اجازه دادند روحانیون نیز مسئولیت اجرایی بپذیرند.
 

* نگاه حضرت امام به جایگاه مردم در جمهوریت و تغییر و مشی کنونی به سمت حکومت اسلامی ناشی از تغییر گفتمان انقلاب اسلامی در عصرحاضر است یا نوعی تغییر در مسیر انقلاب تلقی می شود؟
 
- انقلاب اسلامی مبتنی بر حضور مردم ونقش آفرینی مردم در تمام تصمیم گیری ها بود و حتی اگر در دهه نخست انقلاب شاهد تندروی هایی هم بودیم عمدتا بدلیل فضای جامعه بود بطور نمونه در مسئله اجباری شدن حجاب نیز خواست وفشار اکثریت جامعه محقق شد یا مسائل دیگر، در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری نیز شاهد حضور گسترده و نقش آفرینی مردم بودیم بنابراین انقلاب اسلامی بدون انتخاب مردم بی معنا بود وحتی امام خمینی درباره اینکه چند پیرمرد و فلان تشکل حوزوی برای انتخابات کاندیدا معرفی کنند وتصمیم بگیرند، هشدار دادند.
 
در دوران رهبری آیت الله خامنه ای نیز عموما شاهد انتخابات پرشوری بخصوص در ریاست جمهوری بودیم اما به دلایل مختلف جریانی در برخی از نهادها شکل گرفت که تئوری حکومت اسلامی را دربرابر جمهوری اسلامی مطرح کرد و البته این موضوع یکبار در دهه هشتاد نیز مطرح شد و رهبری نسبت به آن موضع گرفت واجازه عمل نداد اما متاسفانه در انتخابات اخیر با وجود ابراز نارضایتی رهبری از برخی ردصلاحیت و دعوت به جبران، فضای رقابتی جدی فراهم نشد وشاید اگر فضای رقابتی نیز فراهم می شد در نتیجه تغییر نهایی صورت نمی گرفت اما فضای پرشورتر ومردم سالارتری را شاهد بودیم.
 
بنابراین نظریه حکومت اسلامی یا به اصطلاح اسلامی در برابر نظریه جمهوری اسلامی ومردمسالاری دینی یک انحراف است و امام ورهبری و بزرگان انقلاب همه معتقد بودند که حکومت اسلامی واقعی برخاسته از رای وخواست مردم است نه مقابل آن ونه بی تفاوت به آن.
 
* پیش از انقلاب رابطه ایران و آمریکا بسیار قوی بود و حتی بعد از آن نیز امام اعتقادی به قطع روابط با آمریکا نداشتند، اما به یکباره شاهد اتفاقات در سفارت آمریکا هستیم. این حادثه را باید به پای هیجان سیاسی در آن زمان گذاشت یا دلایل دیگری را می توان برشمرد؟
 
- برای قضاوت درباره یک حادثه بایست شرایط زمان  را درنظر گرفت، درتسخیر سفارت آمریکا ، بار نخست با نظر امام تسخیر کنندگان که از گروههای چپ بودند بیرون ریخته شدند وبار دوم آنقدر فضای جامعه ضدآمریکایی وانقلابی بود که امام تصمیم گرفت تسخیر را تایید کند.
 
البته در آن زمان آیت الله هاشمی رفسنجانی وآیت الله خامنه ای در سفرحج بودند و شاید اگر این دوشخصیت که مخالف این اقدام بودند در تهران حضور داشتند می توانست در ساعات اولیه موضوع را مدیریت کنند که حل شود، اما باید توجه داشت شخصیتی مانند شهید بهشتی که تجربه حضور در اروپا را هم داشته ودر ساعات اول مخالف تسخیر بود وقتی فضای تند ورادیکال وپرشور جامعه را می بیند در مقابل آن نمی ایستد وحمایت رسمی می کند یا آقای بنی صدر و مهندس سحابی ومرحوم منتظری هم تایید کردند تسخیر سفارت را.
 
نگرانی اصلی برخی از چهره های انقلابی شاید این بود که اگر آن موج ضدآمریکایی توسط خط امام مدیریت نمی شد ممکن نیروهای وابسته به مجاهدین خلق یا گروههای مارکسیستی موج سواری کنند.
 
به هرحال برخی چهره های نظیر ایت الله هاشمی رفسنجانی وآیت الله مهدوی کنی هیچگاه این اقدام را تایید نکردند وتا پایان عمر حاضر به حضور در سفارت تسخیر شده آمریکا نشدند.
 
*  به نظر شما انتخابات اخیر و مشارکت پایین مردم ناشی از عدم ایجاد دوقطبی و هیجان انتخاباتی بود و یا نوعی اعتراض به وضع موجود تلقی می شود؟
 
- نمی توان یک موضوع پیچیده نظیر انتخابات ریاست جمهوری را به یک عامل محدود کرد، طبیعتا ریشه های مختلفی داشت که میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری برای نخستین بار به زیر 50 درصد کاهش یابد و رای باطله نیز چندبرابر شود و رییس جمهور منتخب حدود 30 درصد رای واجدان شرایط را کسب کند.
 

قطعا شرایط اقتصادی ناشی از تحریم بی سابقه ترامپ و حوادثی نظیر ابان 1398، تاثیر گذار بوده اند اما مهمترین مساله به نظرم ناامیدی مردم از تاثیر گذاری صندوقهای رای بود واین مساله را قبلا در انتخابات مجلس یازدهم هم مشاهده کردیم، اگر ما انتخابات پرشور می خواهیم باید اجازه شکل گیری رقابت را بدهیم و اجازه تغییر توسط دولت جدید را در برخی سیاستها فراهم کنیم تا مردم احساس کنند صندوق های رای برسرنوشتشان موثر هست.
 
*  چگونه می توان تفاوت در برداشت میان خواست مردم و جریان حاکم را تفسیر کرد؟
 
- شاید به سادگی نتوان این نتیجه را گرفت، بالاخره این دولت و مجلس که با قوه قضاییه، صداوسیما، نیروهای مسلح و شورای نگهبان همسو هستند حاصل انتخابات هستند و اکثریت مردم جامعه به هردلیلی در این انتخابات شرکت نکردند، بنابراین ما نمی توانیم بگوییم که خواست اکثریت ومیزان اراده مردم دقیقا چیست؟
 
البته می توان گفت که بین خواست مردم و مسیر کنونی فاصله وشکاف معناداری ایجاد شده که منجر به کاهش مشارکت وحتی سقوط بیننده های صداوسیما وهر شاخصی که نمایانگر تایید سیستم رسمی است گردیده است.
 
این که خواست مردم چیست واین شکاف در حوزه اقتصاد است یا سیاست داخلی یا سیاست خارجی یا محدودیت های فرهنگی واجتماعی، باید توسط نظرسنجی های علمی ویا رفراندوم وسایر ابزارها مشخص شود اما بصورت کلی می توان گفت ما نیاز به اصلاح در شیوه اداره کشور وساختارها برای کارامدتر کردن نظام، تطبیق آن با خواست مردم وجلوگیری از تحلیل وفروپاشی سیستم هستیم.
 
* آیت الله هاشمی اواخر عمر مدام از انحراف و تغییر آرمان های امام و انقلاب هشدار می دادند. این انحرافات ناشی از چیست و چه تبعاتی برای کشور و نظام خواهد داشت؟
 
- از نگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی، رمز ماندگاری انقلاب، عدم تفکیک وفاصله گیری میان خواست مردم واهداف انقلاب است. نباید دوقطبی هایی بین اهداف نظام و رفاه مردم یا منافع ملی و ماموریتهای ایدئولژیک ایجاد شود.
 
ایشان در حوزه سیاست خارجی دکترین ام القری را مطرح کردند که خلاصه آن این است که اهداف انقلاب واسلام باید توانمند کردن ایران و تامین منافع ملی بعنوان ام القری جهان اسلام باشد وهر اقدامی که به ضعیف کردن ایران، تحت فشار قرارگرفتن مردم و تضعیف پشتوانه های مردمی نظام بیانجامد با اهداف اسلامی نظام تعارض دارد.
 
این یک نگاه است ونگاه دیگری هم وجود دارد که حتی به قیمت گرسنه ماندن واختلال در معیشت عمومی و فقر وبیکاری وتورم، ما باید اهداف ایدئولژیک وماموریتها ورسالتهای خود درمنطقه وجهان را اجرا کنیم.
 
بعد دوم موضوع هم نحوه اداره کشور بود که از نگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی وشهید بهشتی وشهید مطهری، حکومت با اجبار موفق به هدایت و به بهشت بردن مردم نمی شود، هرآنچه که از احکام اسلام که مورد پذیرش اکثریت جامعه است قابل اجرا توسط حکومت است و اجبار وفشار وتهدید وتحدید اراده مردم، از نظر اسلام مشروع نیست.
 
باید خواست اکثریت جامعه ملاک عمل قرار گیرد واگر روزی مردم در فضای انقلابی دهه شصت توقعاتی دارند امروز شاید در فضای جدید انتظارات دیگری از حکومت داشته باشند و حکومت به عنوان وکیل وکارگزار مردم باید تابع اراده آنها باشد نه آنها را مجبور کند.


شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی عصر ایران  ، تاریخ انتشار:  21 بهمن1400، کدخبر: 826553،www.asriran.com

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین