پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۷۳۹۱۵
تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۲:۴۶
محسن رنانی می‌گوید که به تجربه دریافته‌ام که نوشته‌هایی که از دلم ریشه گرفته یا بر شهودم متکی بوده، بسیار اثرگذارتر از سایر نوشته‌هایم بوده است. کتاب «آسیب‌شناسی نخبگی در ایران» نیز از همین کار‌های دلی بود. اصلا قراری بر نوشتن کتاب نبود. در شهریور ۱۳۹۵ رئیس بنیاد نخبگان اصفهان تماس گرفت و گفت جلسه‌ای با نخبگان داریم شما بیا صحبت کن و من قبول نمی‌کردم. پس از اصرار فراوان، گفتم من اگر بیایم در نقد نخبگان صحبت می‌کنم و بر بیماری‌های نخبگی دست می‌گذارم و تمام عملکرد بنیاد نخبگان را زیر سوال می‌برم. ایشان گفت مشکلی نیست. وقتی کتاب را خواندم انصافا هم از حرف‌های نویسنده (ببخشید از سخنرانی خودم) که هیچکدام یادم نبود، کیف کردم و هم از کار ویراستار. لطفا فقط یک ساعت وقت بگذارید و این کتاب را در فایل زیر بخوانید و برای هر کس که با کودک و نوجوان سروکار دارد، یا فرزند بین صفر تا ۱۸ سال دارد بفرستید و توصیه کنید بخواند. چند دهه آسیب زدن به جوانان و نخبگان‌مان کافی است.
شعار سال: محسن رنانی
به تجربه دریافته‌ام که نوشته‌هایی که از دلم ریشه گرفته یا بر شهودم متکی بوده، بسیار اثرگذارتر از سایر نوشته‌هایم بوده است. چهار سال روی کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» کار کردم. اما این کتاب که حاصل اندیشه‌سوزی و عقلانیت‌ورزی من روی موضوع بود، نه آن‌گاه که در سال ۸۷ در پنج نسخه و به صورت پوشیده برای مقامات ارشد کشور ارسال کردم و نه وقتی در سال ۹۴ نسخه الکترونیک آن به صورت عمومی منتشر شد، مورد هیچ اقبالی، نه از سوی مقامات نه از سوی جامعه نخبگی، قرار نگرفت و اثری بر سیاست‌های اتمی کشور نگذاشت.

همچنین است سرنوشت سه یادداشتی که با عنوان «قصه‌هایی درباره گناه و توسعه» منتشر کردم و خیلی برای نوشتن آن‌ها فسفر سوزاندم و چند ماه روی آن‌ها کار کردم و چند بار بازنویسی کردم. وقتی این یادداشت‌ها منتشر شد نه در میان سیاست‌گذاران نه در میان جامعه اثری در حد تلنگر نیز نداشت.

بر عکس، یادداشت «فردا اول خلقت است» کلا فقط نیم ساعت از من وقت گرفت، اما در مجموع رسانه‌های مجازی، بیش از ده میلیون بار دیده و خوانده شده است. در شامگاه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ بود که دکتر مرادی (فلیسوف آموزش) پیام داد که «فردا اول مهر است نمی‌خواهی چیزی بنویسی؟»؛ و من، چون آن ایام خیلی با موضوع تربیت و توسعه درگیر شده بودم، گفتم چرا و قلم را برداشتم وهر چه بر دلم جاری شد نوشتم.
کتاب «آسیب‌شناسی نخبگی در ایران» نیز از همین کار‌های دلی بود. اصلا قراری بر نوشتن کتاب نبود. در شهریور ۱۳۹۵ رئیس بنیاد نخبگان اصفهان تماس گرفت و گفت جلسه‌ای با نخبگان داریم شما بیا صحبت کن و من قبول نمی‌کردم. پس از اصرار فراوان، گفتم من اگر بیایم در نقد نخبگان صحبت می‌کنم و بر بیماری‌های نخبگی دست می‌گذارم و تمام عملکرد بنیاد نخبگان را زیر سوال می‌برم. ایشان گفت مشکلی نیست. راستش پیش از آن خیلی درباره آسیب‌هایی که آموزش و پرورش و آموزش عالی ما به نخبگان می‌زنند فکر کرده بودم، اما هیچگاه چیزی ننوشته بودم یا درباره آن صحبت نکرده بودم. اما همیشه به دلم بود که در این باره چیزی بنویسم.

پیش از سخنرانی شاید حدود نیم ساعت روی چارچوب بحثم فکر کردم، اما یک سخنرانی دلی از کار درآمد، از آن‌هایی که به دل خودم هم نشست وقتی از جلسه سخنرانی بیرون آمدم به خودم گفتم این مباحث حیف است نانوشته بماند روزی کتاب «آسیب شناسی نخبگی در ایران» را خواهم نوشت. اما آن روز هیچگاه فرا نرسید و اصلا به علت سیل موضوعاتی که هر روز درگیرش می‌شدم اصلا موضوع تدوین کتاب نخبگی از دستور کار فکری‌ام خارج شد.

تا آن که در اواخر سال ۹۹ بود که دوستی پیام داد این کتاب شما که عنوانش «آسیب شناسی نخبگی در ایران» است را از کجا می‌شود تهیه کرد. پاسخ دادم من چنین کتابی ندارم. فورا تصویر جلد کتاب را برایم فرستاد. تعجب کردم بعد از پیگیری متوجه شدم که مدیران دلسوز موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی (وابسته به وزارت علوم)، چند سال بعد، این سخنرانی را شنیده اند و تصمیم به انتشار آن به عنوان یک کتاب گرفته اند. پس سخنرانی مرا به یک ویراستار بسیار حرفه‌ای و دقیق و البته دلسوز سپرده بودند؛ او هم به زیباترین نحو این سخنرانی را به یک متن نوشتاری در قامت یک کتاب تبدیل کرده بود.

وقتی کتاب را تهیه کردم از روی نگرانی ظرف یک ساعت کل آن را خواندم تا ببینم حرف‌های مرا خراب نکرده باشند، اما از این همه نیک‌اندیشی، زحمت و دقت حظ کردم. به ایشان و مدیران موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی دستمریزاد می‌گویم. چنین کار باکیفیتی معمولا از یک نهاد دولتی بعید است؛ و متاسفانه نمی‌دانم چرا ناشر، نام ویراستار را درشناسنامه کتاب نیاورده است.

وقتی کتاب را خواندم انصافا هم از حرف‌های نویسنده (ببخشید از سخنرانی خودم) که هیچکدام یادم نبود کیف کردم و هم از کار ویراستار. خدا به هر دوی آن‌ها سلامتی و طول عمر عطا کند؟! قوانین این عالم این‌جوری است. یک کاری که از دل برآید و قصد رشوت و منتی در آن نباشد در این عالم شکوفه می‌کند و به بار می‌نشیند.

از وقتی که در ماه پیش این کتاب را در یادداشتی معرفی کردم، تقریبا همه نسخه‌های موجود آن فروش رفت و نسخه‌های چاپ بعدی آن هم تمام شد؛ و چنین شد که تصمیم گرفتم برای آن که علاقه‌مندان و همه کسانی که نگران تخریب استعداد‌های کودکان و جوانان نخبه این کشور هستند، این کتاب را بخوانند، فایل پی. دی. اف آن را منتشر کنم.

لطفا فقط یک ساعت وقت بگذارید و این کتاب را در فایل زیر بخوانید و برای هر کس که با کودک و نوجوان سروکار دارد، یا فرزند بین صفر تا ۱۸ سال دارد بفرستید و توصیه کنید بخواند. چهل سال آسیب زدن به جوانان و نخبگان‌مان کافی است. لطفا سیاستگذاران آموزش و پرورش و مربیان پیش دبستان و معلمان دبستان نیز بخوانند.

پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی محسن رنانی
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین