سوال مطرح میشود که آیا دوباره قرار است با کم کاری ها، اهمالها و برخی منفعت گراییها، شاهدی دوباره بر شیوع زاغه نشینی در اطراف پایتخت باشیم؟ آیا ما برای از بین بردن چنین موضوعاتی انقلاب نکردیم؟ ما را چه شده که در حکومت اسلامی، اجازه بروز و ظهور چنین موقعیتهایی را داده ایم؟ کجای راه اشتباه بوده یا رفته نشده است؟
شعار سال: اینجا حاشیه پایتخت، نقطهای بین اسلامشهر، اتوبان تهران ساوه و اتوبان آزادگان و منطقهای مملو از کورههای آجرپزی است. بنظر شما مهاجران از چه قومیتی و از کجا هستند؟ چرا مهاجرت کرده اند؟ کدام ارگانها و نهادها، مسئول توسعه محلی و منطقهای آنها بوده است؟ چرا عملکردهای ضعیف مدیریتی مورد بازخواست قرار نمیگیرد؟
میدانید اگر یک تومانی را که در منطقه هدف قرار بود خرج شود، درست خرج میکردیم، امروز نیازی به خرج سه تومان اضافه (یک تومان سامان دهی، یک تومان مقابله با آسیبها و کاهش آن و یک تومان برای مقابله با عوارض و پیامدها در قالب کنترل نظم و زندان و نیروی انتظامی و ...) نبود. ما اگر سه تومان خرج کنیم. تازه به جای اول خودمان رسیده ایم. در واقع چهار تومان هزینه شده (یک تومان هزینه نادرست بعلاوه سه تومان هزینه ثانوی)، تا به نقطه اول برسیم.
مگر کشور چقدر بودجه و امکانات دارد؟ چرا ماست خور مدیران گرفته نمیشود؟ چرا اجاره مداخله در مباحث فقرزدایی و محرومیت زدایی را به هر نهاد و دستگاه غیر متخصصی میدهیم. سربسته در خصوص مشکلات و راههای برون رفت آن، صحبت شد. ان شاالله که شائبه زا نبوده و در مسیر درست برنامه ریزی قرار بگیریم.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از سایت تحلیلی خبری عصرایران، تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۴۰۱، کد خبر: ۸۳۵۴۲۴، www.asrian.com