صلاح الدین ربانی، وزیر خارجه سابق افغانستان، به جماران گفت: از آن جایی که گروه طالبان هم از نظر تاریخی در قالب یک حرکت نظامی به وجود آمده اند و هم از نگاه فکری به مفهوم «غلبه با زور» در قبال مشروعیت باور دارند و تصاحب قدرت را از طریق اعمال زور و خشونت روا میدانند، اساسا به مفهوم شورا، تمثیل اراده مردم در تعیین سرنوشت و مفهوم حزب که مؤلفه مدنی است اعتقادی ندارد و از طرف دیگر احزاب معمولا در وجود نظام سیاسی مردم سالار و در چهارچوب قانون موضوعیت مییابند و فرصت فعالیت دارند که طالبان علیه چنین نظمی میباشند. بنابراین، حزب در افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان به هیچ وجه مجال فعالیت سیاسی حقیقی و معنی دار پیدا نمیکند و اکنون نیز احزاب سیاسی تعطیل شده اند.
شعار سال: رئیس حزب جمعیت اسلامی افغانستان و وزیر خارجه اسبق این کشور با تأکید بر اینکه در افغانستان امروز چیزی به نام نظم و قانون وجود ندارد، گفت: در یک سال اخیر، بعضی خوش بینیهای داخلی، منطقهای و جهانی نسبت به اینکه گویا گروه طالبان تغییر کرده اند نادرست از کار در آمد و این امر به نحوی - هرچند محدود - در تغییر سیاستهای کشورها و تعامل آنها با طالبان تأثیر خواهد داشت. همچنین اشکال مختلف نارضایتیها و ایستادگی مردم در داخل افغانستان، چه در جادهها و خیابانهای شهرها، چه در جامعه سیاسی و چه در سنگرها، علیه ظلم طالبان قوت گرفته است که تظاهراتهای حق طلبانه زنان شجاع افغانستان نمونهای از آنها است.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با صلاح الدین ربانی را در ادامه میخوانید:
با توجه به سقوط دولت قبلی و یک ساله شدن حکومت طالبان ارزیابی شما از وضعیت عمومی و کنونی افغانستان چیست؟
افغانستان در خلاء مشروعیت قرار گرفته است و نهادهای عمومی، حکومداری، حاکمیت قانون، نظام آموزش و پرورش و بخش بهداشت صدمات جدیای را تا سرحد فروپاشی کامل متقبل شده اند. کشور عزیزِ ما در عرصه بین المللی منزوی شده، خاکِ افغانستان عملا به پناهگاه امن گروههای تروریستی فرامرزی تبدیل شده، امنیت مردم در مفهوم روانی- اجتماعی- اقتصادی- حقوقی آن و حتی امنیت فیزیکی شهروندان وخیمتر گردیده، مردم از مناطق مسکونی به شکل اجباری کوچ داده شده اند و علیه افراد ملکی جنایتهای جنگی صورت گرفته، قتلهای صحرایی و گرفتاریهای خودسرانه سیر صعودی را میپیماید و چیزی به نام نظم و قانون وجود ندارد.
کشور ما در مسیر پیشرو تمدن بشری گرفتار عقب گرد و انقطاع شده است
وضعیت حقوق بشر به ویژه زنان و نیز آزادی بیان در بدترین حالت ممکن قرار دارد
گسستهای قومی و مذهبی باقوت پدیدار گشته اند. کشورِ ما در مسیر پیشرو تمدن بشری گرفتار عقب گرد و انقطاع شده است. وضعیت حقوق بشر به ویژه زنان و نیز آزادی بیان در بدترین حالت ممکن قرار دارد. همین طور مدرسهها به روی دختران بالاتر از کلاس ششم بسته شده اند. اراده جمعی مردم و حقوق اساسی آنها مصادره گردیده و مطالبات مدنی و مشروع به صورت خشونت بار سرکوب شده است.
میزان فقر و بیکاری به طور روزافزون بالا رفته و مردم به ویژه طبقات محروم جامعه را به سطوح آورده است.
بحران بشری نسبت به گذشته عمیقتر گردیده و در نتیجه فرار مغزها و مهاجرتهای سیل آسا و نامنظم آسیبهای شدیدی را بر منابع بشری کشور به جا گذاشته است. به تخصص گرایی توجهی نمیشود و ظرفیت فنی نهادها در لبه نابودی کامل قرار گرفته است.
همه این اتفاقهای ناگوار در طول یک سال حاکمیت غاصبانه و نامشروع گروه طالبان صورت گرفته است. شاید بعضیها تصور کنند این نگاه بدبینانهای نسبت به وضعیت است، اما گزارشهای تحقیقی سازمانهای بین المللی بی طرف و وقایع روزانه افغانستان قاطعانه موارد یاد شده را تأیید میکنند.
از جانب دیگر، در یک سال اخیر، بعضی خوش بینیهای داخلی، منطقهای و جهانی نسبت به اینکه گویا گروه طالبان تغییر کرده اند نادرست از کار در آمد و این امر به نحوی - هرچند محدود - در تغییر سیاستهای کشورها و تعامل آنها با طالبان تأثیر خواهد داشت. همچنین اشکال مختلف نارضایتیها و ایستادگی مردم در داخل افغانستان، چه در جادهها و خیابانهای شهرها، چه در جامعه سیاسی و چه در سنگرها، علیه ظلم طالبان قوت گرفته است که تظاهراتهای حق طلبانه زنان شجاع افغانستان نمونهای از آنها است.
همچنین احزاب و نیروهای سیاسی مؤثر افغانستان نسبتاً زیر چتر واحدی تحت نام شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان جمع شده اند و مصمم استند برای اعاده حاکمیت قانون، مردم سالاری و تأمین اراده جمعی مردم و عبور کشور از بحران، اقدامهای لازم را روی دست گیرند. این موارد از جمله قدم هایی هستند که میتواند مردم را نسبت به کوتاهی عمر طالبان امیدوار سازد.
طالبان تصاحب قدرت را از طریق اعمال زور و خشونت روا میدانند
وضعیت احزاب، وضعیت زنان و دانشگاهها در افغانستان چگونه است؟
اهمیت دانش و ضرورت آموزش و استناد به علم در استنباط حقایق و بحث پژوهش از مرکزیترین مفاهیمی هستند که در اسلام بر آنها تأکید شده است. اما برخلاف باور غالبِ اسلامی و انسانی، زنان در حاکمّیت نامشروع گروه طالبان به عنوان نیمِ پیکر جامعه پذیرفته نمیشوند و حقوق شرعی و انسانی آنها، از جمله حق آموزش و کار، سلب گردیده است. زنان معترض بارها بازداشت شده و خلاف تمام قواعد اسلامی، عرفی و حقوق بشری از آنها اعترافهای اجباری گرفته شده است.
از آن جایی که گروه طالبان هم از نظر تاریخی در قالب یک حرکت نظامی به وجود آمده اند و هم از نگاه فکری به مفهوم «غلبه با زور» در قبال مشروعیت باور دارند و تصاحب قدرت را از طریق اعمال زور و خشونت روا میدانند، اساسا به مفهوم شورا، تمثیل اراده مردم در تعیین سرنوشت و مفهوم حزب که مؤلفه مدنی است اعتقادی ندارد و از طرف دیگر احزاب معمولا در وجود نظام سیاسی مردم سالار و در چهارچوب قانون موضوعیت مییابند و فرصت فعالیت دارند که طالبان علیه چنین نظمی میباشند. بنابراین، حزب در افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان به هیچ وجه مجال فعالیت سیاسی حقیقی و معنی دار پیدا نمیکند و اکنون نیز احزاب سیاسی تعطیل شده اند.
به دختران بالاتر از کلاس ششم اجازه مدرسه رفتن داده نمیشود
آموزش و پرورش و تحصیلات عالی با چالشهای متعددی مواجه گردیده است و سیر نزولی را میپیمایند. وقتی به دختران بالاتر از کلاس ششم اجازه مدرسه رفتن داده نشود، به صورت طبیعی روند حضور زنان در دانشگاهها پایین آمده و به تدریج متوقف میشود. تعداد چشمگیری از کادرها و استادان دانشگاهها ناگزیر به ترک کشور شده اند. محدودیت کادر فنی و فرار استادان از کشور در نتیجه سیاستهای غیرمسئولانه طالبان و تغییر نصاب درسی به هدف تبلیغ و ترویج سیستماتیکِ قرائت طالبان از دین، فرهنگ، اجتماع و سیاست در میان دانشجویان، توازن مفهومی نصاب درسی را صدمه زده و باعث شده است ابعاد تخصصی رشتههای درسی آسیب جبران ناپذیر ببینند.
این تغییرات شرایطی را بر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی حاکم ساخته است که متأسفانه دانشگاههای افغانستان در معرض از دست دادنِ ماهیت تخصصی و بی طرفی اکادیمیکِ خویش قرار گرفته اند.
از تعامل طالبان با شیعیان مخصوصا شیعیان هزاره بگویید.
گروه طالبان نه تنها در قبال هموطنان شریف و با عزت شیعه و هزاره ما ظلم میکنند، بلکه همه مردم افغانستان از استبداد آنها به ستوه آمده اند. اما فکر میکنم این گروه به دلیل ریشه و ماهیت تندروانه فکری خویش، در قبال مذهب شیعی سخت گیرتر است. حذف دهم محرم الحرام از تقویم افغانستان و نیز نادیده گرفتن فقه جعفری و حذف تعطیلی سال نو هجری خورشیدی (نوروز) از تقویم میتواند نمونههای واضحی از رویکرد مذهبی و قومی طالبان نسبت به مذاهب، فرهنگها و اقوام باشد.
البته هموطنان شریف هزاره ما، به ویژه در شهر مزار شریف، از حاکمیت سیاه دورهِ نخست این گروه نیز خاطره خوبی ندارند. همچنان شما میبینید که در - به اصطلاح - کابینه رژیم طالبان هیچ شیعه و هزاره ای، به جز یک معین، وجود ندارد. هرچند تشکیلات رژیم مذکور تک گروهی و عمدتاً تک قومی ست.
طالبان حتی تنها فرمانده هزاره تبارِ خویش را تحمل نکرد
اینکه طالبان ادعا میکند امنیت بخشهایی از مناطق هزاره را به خود شیعیان سپرده است، واقعیت دارد؟ در صورت مثبت بودن جواب، بفرمایید چه تأثیری در زندگی شیعیان داشته است؟
این ادعای دقیقی نیست. دست کم من شخصا میتوانم بگویم که چنین سخنی واقعیت ندارد. گروه طالبان حتی تنها فرمانده هزاره تبارِ خویش را در یکی از سمتهای استان عمدتاً هزاره نشین تحمل نکرد و به بهانه سرکوب او وضعیت رقت بار بشری را بر مردم شهرستان بلخاب تحمیل کرد.
وضعیت روابط داعش و القاعده در حال حاضر در افغانستان به چه صورت است؟
قبل از اینکه به پاسخ سوال شما بپردازم تبیین چند نکته را در این مورد ضروری میدانم. اول اینکه، طالبان کشور را با خلاء مشروعیت مواجه ساخته اند و این باعث شده است جایگاه افغانستان به عنوان عضو کامل الصلاحیتِ سازمان ملل متحد و نهادهای زیر مجموعه آن و سایر نهادهای منطقهای و بینالمللی صدمه ببیند.
دوم اینکه، طالبان با فلسفه حقوق بین الملل و اهمیت روابط بین المللی در صیانت از مصالح ملتها و مفهوم امنیت ملی و مسئولیت کشورها در حفظ امنیت جهانی نامأنوس هستند و درک درستی از نظام حقوقی جهان معاصر ندارند؛ امری که ممکن است باعث شود یک بار دیگر شاهد تکرار تجربههای امنیتی ناگواری در منطقه و جهان باشیم و برداشت انحرافی و تقلیل گرایانه طالبان از نظم بین الملل سبب شود که مردم افغانستان بار دیگر شاهد فاجعه تازهای باشد و هزینه جنایتی را بپردازد که در ارتکاب آن نقشی نداشته است. طالبان نباید از طریق حمایت از سازمانها و شبکههای جنایت پیشه منطقهای و تروریسم بین المللی زمینه نقض استقلال و تجاوز به تمامیت ارضی افغانستان را مساعد سازند.
حالا به سوال شما برمی گردم. اصولا گروههای تروریستی و ستیزه جو، همه از ماهیت فکری واحد برخوردارند. این اتحاد فکری میتواند هر لحظه آنها را از لحاظ عملی نیز در کنار یگدیگر قرار دهد. نوعی رابطه نظاممند و زنجیرهای همیشه میان شبکههای افراط گرای خشونت باور و تروریستی وجود داشته است. در مورد رابطه القاعده و داعش سناریوهای متعدد وجود دارد؛ اما فکر میکنم این امکان نیز به دور از محاسبه نیست که بعد از کشته شدن ایمن الظواهری زیر حاکمیت گروه طالبان در کابل، القاعده نسبت به این گروه محتاطانه بی باور شود و به داعش نزدیکتر گردد.
القاعده چنان برداشت خواهد کرد که کشتن ایمن الظواهری در کابل خالی از دو احتمال نیست؛ یا طالبان از نظر امنیتی ظرفیت حمایت از اعضای القاعده را ندارند یا در این امر با آمریکاییها هماهنگ و همکار بوده اند. هرچند احتمالا طالبان از طریق همکاری اطلاعاتی با آمریکا روی بعضی از اعضای القاعده تجارت سیاسی کنند، اما باور ما این است که این گروه در کُل به هیچ قیمتی نمیخواهد رابطه با القاعده و شبکههای مانند آن را به دلیل اقتران و نزدیکی قناعت ها، اشتراک در اهداف و تجربه همکاری بیشتر از دو دهه، از دست بدهد.
تحلیل شما از نقش آمریکا بعد از خروج از افغانستان چیست؟
آمریکاییها تلاش میکنند حضور اطلاعاتی خویش را در افغانستان تقویت کنند و ظاهرا روی کمکهای بشر دوستانه تمرکز نمایند و برای حفظ نفوذشان در میان طالبان سیاست تعامل با این گروه را در دست گیرند. اما با توجه به توافق ناکام دوحه و خروج غیرمسئولانه ایالات متحده آمریکا، مردم افغانستان نسبت به اداره این کشور اعتمادشان را از دست داده اند. آمریکا به دلایل زیادی حتی در آن چه که خودش جنگ علیه تروریسم در افغانستان میخواند نیز موفق نبوده است. آمریکا با امتیازدهی به گروه طالبان و نادیده گرفتن مسئولیت هایش در قبال آن چه در افغانستان اتفاق افتاده است، مسیر اشتباهی را پیمود.
چه ارتباطی بین طالبان و القاعده وجود داشته که «ایمن الظواهری» راحت در افغانستان زندگی میکرده است؟
تمام گروهای تروریستی، از جمله القاعده در جنگهای بیش از دو دهه گذشته، ابتدا علیه دولت اسلامی به رهبری شهید پروفسور برهان الدین ربانی و سپس علیه جمهوری اسلامی افغانستان، عملا در کنار طالبان جنگیده و برای این گروه کمکهای فنی، مالی و لجستکی فراوانی فراهم ساخته اند. القاعده از سالهای دهه نود دوشادوش طالبان علیه مردم افغانستان و نیروهای مسلح دولت اسلامی افغانستان و سپس جمهوری اسلامی افغانستان جنگیده است. قطع ارتباط طالبان با القاعده و سایر گروهای مشابه غیر قابل تصور و تا حدودی ناممکن است؛ چون بخشی از ماشین جنگی گروه طالبان متکی به عناصر سازمانهای برون مرزی افراطی است و اگر بخواهد خلاف اهداف و برنامههای آنها عمل کند، فلسفه وجودی و جنگ جویانش را از دست خواهد داد. باور من این است که رابطه با گروههای تروریستی بخش عمدهای از ماهیت وجودی و دوام طالبان است و من حتی نسبت به برخورد این گروه علیه داعش نیز شک دارم.
دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد ایجاد گروه طالبان از همان ابتدا با بازیهای اطلاعاتی منطقهای و بین المللی و نقش شبکههای تروریسم جهانی در این بازیها پیوند داشته و این گروه با چنین ماهیتی به وجود آمده است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، تاریخ انتشار:۲ شهریور ۱۴۰۱، کدخبر:۱۵۶۴۷۶۰، www.jamaran.news