شعارسال: نشست سالیانه "فرماندهی استراتژیک آمریکا" راجع به بررسی موضوع" بازدارندگی" در ایالت نبراسکای آمریکا برگزارشد. این فرماندهی مسئولیت اموری همچون بازدارندگی استراتژیک، عملیات اتمی، جنگهای بین المللی و تهدیدات موشکی آمریکا را به عهده دارد.
در این نشست دو روزه، ۷۰۰ نفر از ژنرالها و افسران نظامی، مقامات سیاسی، امنیتی، آکادمیک و رسانهای آمریکا و حدود ۳۰ مقام نظامی و سیاسی از ۱۴ کشور جهان شرکت کرده بودند. آقای جیم پیلن فرماندارایالت نبراسکا و ژنرال آنتونی کاتن فرمانده کل ستاد "فرماندهی استراتژیک آمریکا" سخنرانان افتتاحیه بودند. سمپوزیوم شامل پانلهای مختلف باحضوربیش از ۳۰ سخنران از آمریکا و کشورهای دیگر بود. سه سخنران اصلی این نشست آقای دان بین نماینده کنگره آمریکا، آقای ویلیام مک تورن بری نماینده سابق کنگره وآقای سید حسین موسویان بودند.
متن کامل سخنرانی موسویان
"امروز میخواهم راجع به"دیدگاه متقابل ایران و آمریکا در مورد تهدیدات و بازدارندگی" صحبت میکنم که بیشتر تشریح دیدگاه یک ایرانی است و ممکن است شما موافق نباشید. امیدوارم درک اینکه چرا امروز درچنین شرایطی قرار گرفته ایم، به بازنگری شما در استراتژی خاورمیانهای آمریکا کمک کند.
اجازده دهید ابتدا از دوران خوب روابط ایران و آمریکا صحبت کنم. ایران و آمریکا از ۱۸۵۶تا ۱۹۵۳ یعنی حدود یکصد سال روابط دوستانه و استراتژیک داشتند. جوانان اصلاح طلب ایران تحت تاثیر ارزشهای آمریکا در مورد دمکراسی و حاکمیت قانون اساسی قرار گرفتند. یک آمریکایی با نام مورگان شوستر در سال ۱۹۱۹ اصلاح نظام مالی ایران را بعهده داشت. در آن ایام آمریکا در مقابل تلاشهای انگلیس و روسیه برای سلطه برایران ایستاد و از استقلال و حاکمیت ملی ایران دفاع کرد. یک آمریکایی دیگر بنام هاوارد بسکرویل اهل نبراسکا و فارغ التحصیل دانشگاه پرینستون، برای تدریس به ایران رفت و در جنبش مشروطه خواهی و مبارزات علیه دیکتاتوری دوشادوش مردم ایران جنگید و جان باخت.
اما درسال ۱۹۵۳، امریکا و انگلیس برای استمرار سلطه انگلیس برنفت ایران، علیه حکومت مردمی دکتر محمد مصدق کودتا کردند، شاه دیکتاتور را برقدرت نشاندند و آمریکا درجهت اهدافش برای مقابله با شوروی، به مدت ۲۵ سال بطور غیرمستقیم بر ایران سلطه یافت.
بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا یک نظم نوین جهانی را بنا کرد و اکثر سازمانهای بین المللی را تاسیس کرد و بر آنها سلطه یافت. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم در ۸۰% بحرانهای جهانی دخیل بوده و از سال ۱۹۴۶ تا سال ۲۰۰۰، حداقل در ۸۱ انتخابات در کشورهای دیگر دخالت کرد و در دوران جنگ سرد، برای تغییر رژیم در۷۰ کشور عملیات انجام داد.
اگر آمریکا این سیاستهای جاه طلبانه را اتخاذ نمیکرد و از جمله در عملیات کودتا در ایران مداخله نمیکرد و همان سیاست یکصد سال قبل در دفاع از حاکمیت و استقلال ایران را ادامه میداد؛ امروز دو کشور روابط حسنه و استراتژیک داشتند. اکثر آمریکاییها واقعیت تاریخی کودتا در ایران را بیاد ندارند، اما انقلاب ۱۹۷۹ ایران و گروگان گرفته شدن دیپلماتهای آمریکایی در ایران را خوب بیاد دارند. منتهی فراموش میکنند که انقلاب در ایران بخاطر دیکتاتوری شاه و سلطه آمریکا بر ایران رخ داد. سیزده روز بعد از ورود شاه به آمریکا، تظاهرکنندگان در تهران به سفارت آمریکا حمله کردند و ۵۲ دیپلمات آمریکایی را به گروگان گرفتند.
در عین حال در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۱، ایران و آمریکا قرارداد الجزایر را امضاء کردند که بموجب آن توافق شد ایران گروگانهای آمریکایی را آزاد کند و آمریکا هم مستقیم یا غیرمستقیم، نظامی یا غیرنظامی در ایران مداخله نکند، اموال ایران را آزاد کند و تحریمها علیه ایران را لغو کند. در حقیقت قرارداد ۱۹۸۱ بین ایران و الجزایر میتوانست بنیان یک روابط جدیدی بین ایران و آمریکا باشد تا دو کشور روابطی نو برپایه احترام متقابل و عدم مداخله و منافع مشترک داشته باشند. منتهی به محض آزادی گروگانهای آمریکایی، واشینگتن قرارداد الجزایر را نقض کرد وایرانیها هم متوجه شدند که به امضاء آمریکا نمیتوان اعتماد کرد.
اما واقعه دردناک بعدی، حمایت آمریکا از تجاوز صدام علیه ایران بود. آمریکا و اروپا تکنولوژی و مواد بمب شیمیایی را در اختیار صدام قراردادند که منجر به کشته و مجروح شدن حدود یکصدهزار ایرانی شد. شوروی و اروپا هم پیشرفتهترین سلاحهای متعارف را دراختیار صدام قرار دادند. روزنامه واشینگتن پست درگزارشی فاش کرد که در دوران جنگ عراق علیه ایران، دولتهای ریگان و بوش مواد سمی شیمیایی و بیولوژیک دراختیار صدام قرار دادند. روزنامه نیویورک تایمز هم فاش کردکه ۶۰ افسرآمریکایی محرمانه اطلاعات برنامههای عملیاتی و تحرکات نیروهای ایرانی را در اختیار صدام قرار میداند.
تجاوز عراق به ایران و حمایت قدرتهای جهانی از متجاوز، موجب سه تحول در روند انقلاب اسلامی شد:
۱- روند نظامی گری در انقلاب سیاسی- اجتماعی ایران پدیدارشد،
۲- استراتژی ایران به سمت کسب توان بازدارندگی و تقویت توان نظامی چرخش کرد که اکنون شاهد توانمندیهای موشکی و پهپادی و هستهای ایران هستیم،
۳- به منظور سازماندهی و مدیریت نیروهای مردمی داوطلب درجنگ، یک ارتش جدید به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران ایجاد شد.
امروزه آمریکا توان و نفوذ سپاه پاسداران در ایران و منطقه، توان نظامی و موشکی و هستهای و پهپادی ایران را از جمله چالشها و نگرانیهای خود تلقی میکند.
دو درس مهم اینکه:
۱- اگر آمریکا با کودتای ۱۹۵۳، دموکراسی در ایران را قربانی نمیکرد، انقلاب ۱۹۷۹ در ایران رخ نمیداد و دو کشور میتوانستند روابط حسنه و استراتژیک یکصد سال ما قبل را ادامه دهند.
۲- اگرآمریکا به تعهداتش در قالب قرارداد الجزایر عمل میکرد، از تجاوز صدام به خاک ایران و به کارگیری سلاحهای شیمیایی حمایت نمیکرد؛ دو کشور میتوانستند روابط دوستانه گذشته را احیاء کنند و ما امروز شاهد یک خاورمیانه متفاوت بودیم.
اکنون اجازه دهید به موضوع هستهای ایران بپردازم.
آمریکا درسال ۱۹۵۷ و درقالب برنامه "اتم برای صلح" برای مقابله با شوروی دردوران جنگ سرد، بنیان یک ایران هستهای پایه ریزی کرد. اولین راکتور هستهای را درسال ۱۹۶۷ در تهران ایجاد و پیشنهاد کرد که ایران تاسال ۱۹۹۴ بیست نیروگاه هستهای از آمریکا خریداری کند. سازمان سیا به رئیس جمهور آمریکا هشدار داد که ایران تا سال ۱۹۸۴ به بمب هستهای دست خواهد یافت. با این وجود جرالد فورد رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۷۵ دستور حمایت از توانمندی کامل هستهای ایران را صادر کرد، چون ایران را متحد خود میدانست.
بعد از انقلاب، ایران تصمیم گرفت که برنامههای هستهای شاه را کنار بگذارد، اما آمریکا سیاست "بهره مندی صفرتکنولوژی هسته ای" در مورد ایران را اتخاذ و همراه با اروپا تمام همکاریهای هستهای با ایران را لغو کردند. سایر کشورها نیز تحت فشارآمریکا، همکاریهای هستهای با ایران را قطع کردند. این باعث شد که ایران به سمت خودکفایی هستهای برود. در سال ۲۰۰۲ ایران به توانمندی غنی سازی برای تولید سوخت هستهای دست یافت و آمریکا مجبور شد سیاست خود در مورد ایران را از "بهره مندی صفر هسته ای" به "عدم غنی سازی" تغییر دهد.
سه کشور اروپایی در اکتبر ۲۰۰۳ مذاکرات هستهای با ایران را آغاز کردند، اما بخاطر مخالفت آمریکا با حق غنی سازی ایران، این مذاکرات شکست خورد. در این دوران در سال ۲۰۰۵ که من هم عضو تیم هستهای بودم، ایران پیشنهادات سازندهای داد که آمریکا رد کرد. اما توافق هستهای ۲۰۱۵ بر اساس اصول همان پیشنهادات صورت گرفت. آمریکا و قدرتهای جهانی بعد از سال ۲۰۰۵، تحریمها را افزایش دادند. ایران هم در پاسخ، توانمندی هستهای خود را تا سطحی افزایش داد که" زمان گریز هسته ای" ایران به ۲-۳ ماه رسید.
در عین حال این توانمندی ساده بدست نیامد. درسال ۲۰۱۰، آمریکا با همکاری اسرائیل عملیات حملات سایبری علیه تاسیسات هستهای ایران را آغاز کردند و بعد از آن هم خرابکاریهای متعددی در تاسیسات هستهای ایران رخ داد و دانشمندان هستهای متعددی درایران ترور شدند. ایران هم در مقابل، اقدام به کسب توانمندی سایبری کرد تا جائی که امروز، ایران در میان ۱۰ قدرت سایبری جهان است. دفتر اطلاعات ملی آمریکا در گزارش سال ۲۰۲۳، توانمندی سایبری ایران را از تهدیدات مهم آمریکا و متحدینش دانسته است. این هم یک نمونه دیگر از عمل و عکس العمل در امر بازدارندگی است.
بالاخره مدت زیادی طول کشید تا آمریکا واقع بینتر شود. اوباما سیاست هستهای آمریکا درمورد ایران را از "غنی سازی صفر" به "بمب صفر" تغییر داد که همان هدف معاهده ان پی تی بود؛ لذا برجام در جولای ۲۰۱۵ توافق شد که سه نکته مهم دارد:
۱- شامل جامعترین مکانیزمهای بازرسی است،
۲-شامل محدودیتها در مورد ظرفیت و سطح غنی سازی و آب سنگین است،
۳- زمان گریز هستهای ایران از دو سه ماه به یکسال رسیده است.
اما آمریکا باز هم زیر این توافق زد در حالیکه ایران بطور کامل آن را اجرا کرد. ترامپ در می ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و تحریمها را مجدد اعمال کرد؛ لذا ایران هم بتدریج تعهداتش درقالب برجام را کاهش داد، غنی سازی را تاسطح ۶۰% افزایش و ذخائر مواد غنی شده سطح پایین را از ۳۰۰ به ۴۰۰۰ کیلوگرم افزایش داد. ترامپ ژنرال محبوب ایرانی، قاسم سلیمانی را به قتل رساند و ایران هم در پاسخ، پایگاه نظامی آمریکا در عراق را با موشک مورد حمله قرارداد. این حادثه اولین حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه بود.
خروج ترامپ از برجام برای آمریکا یک خسارت بود. زیرا:
۱- بعد از خروج ترامپ، زمان گریز هستهای ایران از یکسال به حدود ۱۰ روز کاهش یافته است،
۲- تحریمها و ترورهای اسرائیل نتوانسته مانع پیشرفتهای هستهای ایران شود،
۳- روابط خارجی ایران به سمت بلوک شرق به ویژه روسیه و چین چرخش کرد،
۴- ایران مراحل عضویت در پیمان شانگهای را نهایی کرد و پیوستن به گروه کشورهای بریکس را دنبال میکند،
۵- ایران پهپاد به روسیه صادر کرد و آمریکا و اروپا هم مدعی هستند که روسیه از این پهپادها علیه اوکراین استفاده کرده است.
اگر آمریکا متعهد به برجام میماند، ایران میتوانست در روابط خارجی خود حداقل بالانس در روابط با بلوک شرق و غرب را حفظ نموده ضمن اینکه ایران و آمریکا هم میتوانستند در مورد موضوعات منطقه گفتگو داشته باشند؛ لذا من سه توصیه کلان به تصمیم گیرندگان آمریکا دارم:
۱- برجام را احیاء کنید. طبق ارزیابی ۲۰۱۳ مدیر اطلاعات ملی آمریکا، ایران نه بمب هستهای دارد و نه تصمیمی برای ساخت بمب هستهای گرفته است. این واقعیت بخاطر این است که ایران روی توافق با آمریکا برای رفع تحریمها و پایبندی آمریکا به توافق حساب کرده بود. اکنون هم ایران برای احیاء برجام آماده است منتهی معلوم نیست که این وضعیت برای همیشه ادامه یابد. احیاء برجام معتبرترین تضمین صلح آمیز ماندن برنامه هستهای ایران است.
۲-موضوع عدم اشاعه سلاحهای هستهای و کشتار جمعی را با نیت خوب دنبال کنید. سلاحهای کشتار جمعی تهدید ثبات و امنیت جهانی هستند. ما وارد دورانی شده ایم که نگهداری و استفاده و تهدید به استفاده از سلاحهای هستهای به عنوان یک مشکل اصلی امنیت جهانی است. ریسک افزایش تنشهای هستهای بالا رفته و مجازات برای استفاده کنندگان هم نامعلوم. آمریکا و قدرتهای جهانی باید رژیمهای خلع سلاح را باکنار گذاشتن استانداردهای دوگانه، تقویت کنند. همه میدانند که درخاورمیانه این تنها اسرائیل است که بمب هستهای دارد، اما آمریکا دراین مورد یک کلمه حرف نمیزند.
۳- سیاست خاورمیانهای خود را اصلاح کنید. اساس مشکل بین ایران و آمریکا در مورد منطقه است و نه موضوع هسته ای. آمریکا از طریق اقدامات اقتصادی و سیاسی و نظامی با تمام توان در جهت انزوای منطقهای ایران تلاش کرده و متقابلا ایران هم در مقابل نقش و منافع آمریکا در منطقه ایستاده است.
این تقابل در چهل سال گذشته یک بازی باخت باخت برای آمریکا و ایران بوده است. امسال یک نماینده مجلس ایران رسما اعلام کرد که جمعیت زیرخط فقر ایران به ۲۸ میلیون رسیده است یعنی بیش از ۳۰% مردم ایران زیرخط فقر رفته اند که قطعا تحریمهای آمریکا یکی از عوامل مهم آن است.
این بازی برای آمریکا هم باخت بوده است زیرا:
۱- امروز آمریکا با چالش "نقش و نفوذ ایران درمنطقه" اعم از یمن و سوریه و لبنان و عراق مواجه است،
۲- اتحاد اسرائیل و عربستان علیه ایران شکست خورده و ایران و عربستان با وساطت چین در مسیر بهبود روابط هستند،
۳- چین شریک اقتصادی اکثر کشورهای متحد آمریکا در منطقه شده است،
۴- افکار عمومی مردم خاورمیانه، آمریکا و اسرائیل را تهدید اصلی کشورهای خود میدانند،
۵- طبق تحقیق انجام شده توسط دانشگاه براون درسال ۲۰۲۳، جنگهای آمریکا بعد از سپتامبر۲۰۱۱ در عراق و افغانستان و سوریه و یمن و پاکستان، باعث مرگ ۴.۵ میلیون وآوراه گی ۴۹ تا ۶۰ میلیون نفر شده است که با آوارگان جنگ جهانی دوم برابری میکند.
۶- مجله فورین پالیسی در مقاله اخیر خود تحت عنوان"عشق آمریکا به تحریم موجب سقوطش خواهد شد"، نوشته که تحریمهای آمریکا علیه ۲۳ کشور و حدود ۱۰ هزار فرد و شرکت در دنیا اعمال میشود. کشورهای تحت تحریم آمریکا بیش از یک سوم تولید ناخالص جهان را دارند و لذا به فکر تغییر نظام مالی و سلطه دلار بر تجارت جهانی هستند. مجله فارین پالیسی در پایان به مسئولین آمریکا توصیه میکند که به سیاست عشق بازی با تحریم خاتمه دهند، چون مغایر منافع آمریکاست.
به طور خلاصه باید بگویم که سیاست آمریکا در خاورمیانه و خلیج فارس شکست خورده است و چین به عنوان برنده خاورمیانه ظهور میکند، چون پکن منابع خود را در جنگ و تحریم و مداخله در کشورهای دیگر به هدر نداده و ظرفیت خود را صرف توسعه همکاریهای اقتصادی نموده است؛ لذا من ۷ توصیه به استراتژیستهای آمریکا برای اصلاح سیاستهای خاورمیانهای دارم:
۱- به جای تحریم و صدور تسلیحات و نظامی کردن منطقه خاورمیانه، بر همکاریهای اقتصادی و تکنولوژیک تمرکز کنید،
۲- به سیاستهای خطرناک مداخله و جنگ و تغییر رژیم در کشورها خاتمه دهید،
۳- روابط دوستانه با همه کشورها برقرار کنید بجای اینکه با گروهی از کشورها علیه گروه دیگری از کشورها متحد شوید،
۴- روابط مردم با مردم همچون توریسم و همکاریهای آکادمیک، فرهنگی و اجتماعی را گسترش دهید، اما براساس احترام به فرهنگها و ارزشهای مردم خاورمیانه و نه اینکه دنبال تحمیل ارزشهای آمریکایی و غربی به سایر ملتها باشید.
۵- از ایجاد یک سیستم همکاری و امنیت جمعی بین هشت کشورخلیج فارس حمایت کنید و بجای ایجاد پایگاههای نظامی و صرف هزاران میلیارد دلار؛ تامین امنیت منطقه را به خود کشورهای منطقه واگذار کنید.
۶- از خاورمیانه عاری از سلاحهای کشتار جمعی به طور جدی حمایت کنید. اگر اصول برجام در منطقه خلیج فارس و درقالب سیستم همکاری جمعی اعمال شود، عملا خلیج فارس عاری از سلاحهای هستهای شکل خواهد گرفت.
۷- برای خاتمه دادن به ۴۰ سال خصومت آمریکا با ایران، یک گفتگوی جامع و فراگیر با تهران برقرار کنید و به دنبال روابطی براساس احترام متقابل، عدم مداخله و منافع مشترک باشید، زیرا لیست موضوعات مورد منافع مشترک بین ایران و آمریکا طولانی است.
آمریکا امروز به یک استراتژی جدید برمبنای "عدم مداخله"، "عدم تلاش برای تغییر رژیم"، "عدم نقض حاکمیت ملی کشورها" و "احترام متقابل" نیاز دارد نه اینکه به دنبال کنترل همه افراد در همه جهان باشد.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری خبرآنلاین، تاریخ انتشار: 7شهریور1402، کدخبر: 1807273، www.khabaronline.ir