شعار سال: جو بایدن از زمان ورودش به کاخ سفید تماسی با همتای چینی خود نداشته است؛ وی در گفتگوی اخیرش با شبکه سی بی اس شی جین پینگ را رئیس جمهوری سرسخت و باهوش توصیف کرد. قسمت قابل توجه گفتگوی بایدن جایی بود که وی اعلام کرد که آمریکا سیاست رقابت شدید را علیه چین به کار خواهد گرفت. او همچنین تاکید کرد که سیاست ترامپ را در قبال پکن اتخاذ نخواهد کرد و بر قوانین بین المللی تمرکز خواهد داشت. اگرچه بایدن در خصوص چین صحبت کرد، اما مشخص نیست روابط دو کشور در آینده به کدام سمت و سو میرود.
رایان هاس عضو ارشد مرکز جان ال تورنتون چین و مرکز مطالعات سیاست شرق آسیا در تحلیلی برای اندیشکده بروکینگز نوشت: رفتار رئیس جمهور بایدن در اولین سخنرانی در خصوص سیاست خارجی این سیگنال را داد که وی چین را به عنوان کانون چالش میداند، اما نه به عنوان یک مساله مهم که سایر نگرانیها را تحت الشعاع قرار دهد. بایدن بحث چین را با بررسی خطرات و فرصتهای موجود در گسترده بین المللی قرار داد. بایدن تاکید کرد که چین منافع و ارزشهای آمریکا را با چالشهای مهمی روبرو میکند که برای پاسخگویی موثر به آن نیاز به بازسازی اهرم، تغییرات داخلی، سرمایه گذاری بر روی متحدان، برقراری مجدد رهبری آمریکا در عرصه جهان و و بازگرداندن اقتدار آمریکا در حمایت از ارزشهای جهانی است. نویسنده در ادامه مینویسد تغییرات ممکن است به سرعت انجام نشود، اما اصلاح سیاستهای در قبال چین در حال انجام است.
از سویی ریچارد هاس رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در یادداشتی برای پراجکت سیندیکیت نوشت: بایدن انتقادات شدیدی را از رفتار چین ابراز داشت، اما همچنین تمایلش را برای همکاری با دولت شی جین پینگ وقتی که پای منافع آمریکا در میان است را نشان داد. چین باید تصمیم بگیرد که آیا در برابر انتقادات، تحریمها و محدودیتهای صادراتی فناوری حساس توسط آمریکا آماده پاسخ متقابل است یا خیر.

زنگ خطر برای کاخ سفید؛ جنگ اتمی یک احتمال واقعی است
دولت جدید آمریکا در حالی چین را حیاتیترین چالش و جدیترین رقیب تلقی کرده که نیروی دریایی این کشور دو ناو هواپیمابر خود را همراه با گروه رزمی آنها جهت انجام عملیاتهای مشترک به دریای چین جنوبی فرستاده است. عملیاتهای دوگانه این ناوهای هواپیمابر در این آبراه پرمناقشه نخستین عملیاتها در نوع خود از ژوئیه گذشته بوده و کمتر از سه هفته بعد از آنکه جو بایدن به عنوان رئیس جمهوری جدید آمریکا تحلیف انجام داد، مطرح میشوند.
تحولات در حالی رخ میدهد که رئیس فرماندهی استراتژیک آمریکا یا استراتکام هشدار داد که جنگ اتمی با روسیه یا چین یک احتمال واقعی است. چارلز ریچارد افزود وزارت دفاع آمریکا دیگر به جنگ سرد فکر هم نمیکند و آن را پشت سر گذاشته است. نیروهای آمریکایی کاملا درگیر مبارزه با تروریسم شدهاند تا حدی که روسیه و چین از این روش برای به چالش کشیدن هنجارهای بینالمللی و صلح جهانی با استفاده از ابزارهای قدرت و تهدیدهای زور استفاده کردهاند، به طوریکه در اوج جنگ سرد چنین روشهایی دیده نشده است. وی همچنین مدعی شد که این دو رقیب آمریکا حتی از پاندمی کرونا نیز برای دستورکارهای خود بهره برداری کردهاند و ادامه داد: ما باید به صورت فعالانه برای کنترل تهاجم آنها رقابت کنیم. ناکامی در این مساله باعث میشود تا روسیه و چین بیش از پیش قوی شوند و متحدانمان نیز فکر کنند که آمریکا دیگر قادر نیست رهبری کند.
وقوع جنگ بین چین و آمریکا تا چه میزان محتمل است؟
بولتن آمریکایی دانشمندان اتمی در مقالهای نوشت: دولت بایدن گفته است که بررسی کامل روابط تجاری و اقتصادی با چین را انجام در دستور کار قرار خواهد داد. در واقع، برای بررسی همه جوانب روابط چین و آمریکا در این زمینهها لازم است: تجارت، فن آوری، تبادلات فرهنگی، دانشجویی و علمی، و از همه مهمتر بحث امنیت. در همه این حیطهها زمینه برای پیشرفت گسترده وجود دارد، اما مهمترین (وبه طور بالقوه خطرناکترین) حیطه بحث امنیت را در میگیرد.
روابط چین و ایالات متحده آمریکا رو به وخامت است به طوری که اکنون برخی از کارشناسان سیاست خارجی معتقدند که جنگ بین کشورها ممکن است. گرچه این یک دیدگاه در اقلیت است، اما دیدگاهی خطرناک است. در گذشته، جنگ ایالات متحده و چین غالباً به دلایل وابستگی متقابل اقتصادی و بازدارندگی هسته ای، بعید تلقی میشد؛ هزینههای هنگفت جنگ نیز که بماند. علاوه بر این، گفته شده است، اختلاف ایدئولوژیکی و کشمکشهای منطقهای و بین المللی برای برتری دلیل موجهی برای جنگ نیستند. اما اکنون صداهای بدبینانه تری نیز شنیده میشود. با استناد به تشبیهات قبل از جنگ جهانی اول، که در آن (به طور کاملاً نادرست) گفته شده بود وابستگی اقتصادی بین قدرتهای اروپایی، جنگ را غیرممکن میکند. گراهام آلیسون استراتژیست هاروارد و تحلیلگر بین المللی "دام توسیدید" را اینگونه تعریف کرده است: زمانی گرایش به سمت جنگ وجود دارد که یک قدرت نوظهور موجودیت قدرت رهبری فعلی را تهدید میکند و برخی معتقدند که جنگ بین چین و ایالات متحده قابل تصور و حتی محتملتر است.
ما نگران جهت گیری فعلی سیاستهای ایالات متحده و چین هستیم، اما معتقدیم که افراد بدبین هم احتمال جنگ آمریکا و چین را بزرگ جلوه میدهند و هم عواقب احتمالی درگیری مسلحانه را نادیده میگیرند. تولید سلاحهای هستهای به اصطلاح "کوچک" به عنوان دلیل احتمال جنگ بدون تخریب گسترده ذکر شده است. جنگ هستهای میان قدرتهای هستهای از زمان گسترش سلاحهای هستهای رخ نداده است؛ دقیقاً بر حسب این که تخریب بسیار بزرگ و وحشتناک خواهد بود. اما حتی سلاحهای هستهای کم بازده نیز بسیار مرگبار هستند. هر یک از آنها توانایی تخریبی هزاران بمب هواپیمای جنگ جهانی دوم را دارند. ما نمیتوانیم بگوییم که استفاده از چنین سلاحهایی قبل از درگیری مسلحانه چقدر محدود خواهد بود و از آنجا که موشکهای چینی میتوانند به سواحل ما برسند، ما نمیدانیم که آیا چنین جنگی مهار میشود یا خیر.
دلایل دیگر هم برای فکر کردن در خصوص جنگ بین آمریکا و چین وجود دارد که باید از آن پرهیز کرد. آمریکا گذشتهای دارد که میتواند هشداردهنده باشد. آمریکا و چین در جنگ کره علیه یکدیگر مبارزه کردند زمانی که نیروهای آمریکایی تا رودخانه "یالو" در مرز چین پیشروی کردند و ما میدانیم که چگونه اتفاق افتاد.
ایالات متحده چه نقاط درگیری با چین دارد که در واقع میتواند به جنگ منجر شود؟ ما فقط یک مورد را میتوانیم پیدا کنیم و این هیچ ارتباطی با تجارت، رقابت اقتصادی، ایدئولوژی، نقض حقوق بشر توسط چین یا مبارزه برای قدرت نسبی در آسیا یا دیگر مناطق ندارد. تایوان نقطه بحرانی درگیری است. چین حق تاریخی خود را بر تایوان به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از چین ابراز میدارد. ایالات متحده به این اصل متعهد است که رابطه تایوان با چین را نمیتوان به زور تغییر داد. بنابراین، اگر چین از محاصره یا از نیروی نظامی استفاده کند، این که تا چه میزان به تایوان کمک نظامی میشود، موضوعی مهم برای سیاست ایالات متحده است. اقدام نکردن در قبال تهدیدهای نظامی چین نه تنها تعهدات ایالات متحده را در همه جا زیر سوال میبرد بلکه میتواند منجر به گسترش سلاحهای هستهای در آسیا شود. در این بین ژاپن، جمهوری کره، استرالیا، شاید ویتنام و اندونزی چه درسی میتوانند بگیرند؟ تایوان خود توانایی ساخت سلاح هستهای را دارد و میتواند چنین کاری را انجام دهد، در صورتی که ایالات متحده روشن کند که به تهدیدات علیه تایوان پاسخ نمیدهد.
آمریکا باید مشخص کند که چگونه به مساله تایوان میپردازد. ایالات متحده باید روشن کند که اگر چین به زور علیه تایوان استفاده کند، عواقب سختی در پی خواهد داشت. اما آمریکا نمیتواند از قبل عواقب آن را مشخص کند.. واشنگتن میپندارد جنگ با چین بر سر تایوان محتمل باشد. جوزف نای اخیراً در وال استریت ژورنال اشاره کرد، با مشورت با چین، دولت بایدن باید سیاستهای جلوگیری از تصادف، مدیریت بحران و ارتباطات سطح بالا را بررسی کند. نویسنده در پایان مینویسد: یک ایالات متحده قدرتمند و مطمئن میتواند بدون درگیر کردن دشمنان جدید یا ایجاد جنگ سرد جدید با چین رقابت کند و همکاری کند.

زور آمریکا به چین میچربد؟
علاوه بر این موضوعات بحث درگیریهای گسترده بین پکن و آمریکا نیز این روزها مطرح است. ویلیام میدندورف سفیر سابق آمریکا در اتحادیه اروپا در تحلیلی برای بنیاد هریتیج نوشت: تهدید چین به سرعت در حال افزایش است. اقدامات بی ثبات کننده آن شامل تجاوز به دریای چین جنوبی، استقرار منطقه پدافند هوایی در دریای چین شرقی، تعدی به فیلیپین، فشار و تهدید علیه ویتنام، آزار و اذیت ژاپن، درگیریهای مرزی با هند و افزایش فشار بر تایوان است. در حال حاضر پکن از روشهای غیر نظامی - روانی، دیپلماتیک، تبلیغاتی و جنگ اطلاعاتی - علیه تایوان استفاده میکند، اما مدتهاست که پیشنهاد میکند در صورت ناموفق بودن راههای غیرخشونت آمیز، میتواند تایوان را با زور بگیرد.
از همین رو این پرسش همچنان وجود دارد که آیا نیروی دریایی ایالات متحده در چالش، توانایی انجام اقدامات لازم برای محافظت از متحدان در اقیانوس آرام غربی را دارد؟
نیروی دریایی چین که هم اکنون بزرگترین در جهان است، تخمین زده میشود ۳۵۰ کشتی و زیردریایی داشته باشد. این نیروها ناوگانی متشکل بیش از ۲۰۰۰ "فانتوم دریایی" است که به صورت قایقهای ماهیگیری مبدل شده اند، اما به موشک اندازهای ۱۶ لولهای و اسلحههای ضد هوایی مجهز شده اند.
شش کلاس جدید از ناوشکنها از طراحی بدنه پیشرفته تر، سنسورهای سیستم پیشرانه، سلاحها و وسایل الکترونیکی بهره میبرند. ناوگان زیردریایی بالستیک چین در حال بهبود و توسعه است، زیرا موشکهای بالستیک هستهای کلاس ۰۹۲ Xia قدیمی با SSBNهای کلاس ۰۹۴-Jin جایگزین میشوند. چهار فروند از این زیردریاییهای جدید در حال حاضر عملیاتی هستند و به موشک جدید و برد بلند JL-۲ با برد ۵،۲۸۱ مایل مجهز میشوند. موشک متحرک DF-۲۱ D چین قادر است عرشههای یک ابرخودروی آمریکایی را در فاصله ۱۰۰۰ مایل از بین ببرد.
جیمز فنل، کاپیتان بازنشسته نیروی دریایی ایالات متحده اخیراً در جلسه دادرسی کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان گفت، تا سال ۲۰۳۰، نیروی دریایی چین دو برابر نیروی دریایی ایالات متحده خواهد بود. فنل پیش بینی کرد: اندازه ناو نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق چین تا سال ۲۰۳۰ حدود ۵۵۰ کشتی جنگی و زیردریایی خواهد بود. رشد نیروی دریایی چین به عنوان بخشی از برنامه برای بیرون راندن ایالات متحده از آسیا و تبدیل شدن به قدرت غالب جهان در طول مسیر تلقی میشود.
نویسنده در ادامه با اشاره به دیگر تواناییهای نظامی چین، قابلیتهای فضایی، حملات سایبری و ... به همکاری آن با روسیه اشاره میکند که میتواند منافع آمریکا را به شدت تهدید کند.
نویسنده با اشاره به نقطه ضعفهای آمریکا در نبرد احتمالی مینویسد: بهترین راه برای آماده شدن برای جنگ آمادگی برای پیروزی در جنگ است. ما باید کمبود بودجه ارتش را متوقف کنیم، خصوصاً در زمینههای کلیدی تحقیقی، مانند جنگ غیر متعارف، فضا، جنگ سایبری و هوش مصنوعی. جنگ در حال تغییر است و ما باید با آن تغییر کنیم. ما نمیتوانیم انتظار موفقیت در مبارزه با درگیریهای آینده را با سلاحهای دیروز داشته باشیم.
شعار سال؛ با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبر آنلاین، تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، کد خبر: ۱۴۸۵۱۷۱، www.khabaronline.ir