شعارسال: در تبلیغات انتخابات تیر ماه ۱۴۰۳، تیمهای رسانهای و حامیان نامزدهای ریاست جمهوری، از شگردهای مختلفی برای جذب و دفع مخاطب به کار گرفتند که از منظر جامعه شناسی رسانه قابل تامل و توجه است.
ساختار برخی شگردهای کاربردی غیراخلاقی بر استفاده از دروغ، تحریف، غلو، کم یا پراهمیت جلوه دادن، و تقطیع کلامی در جهت القای ناکارآمدی، عدم صداقت و هراس از پیروزی نامزد رقیب بود.
مهمترین این شگردها عبارتند از:
وعدههای غیر قابل تحقق: بخشی از تبلیغات به وعدههای دروغین ایجابی و سلبی اختصاص یافت. عملی شدن وعدههای ایجابی دروغین، به علت عدم وجود منابع کافی، قابل تحقق نیست و یا نیازمند زمانی طولانی است. وعده اعطای ۲۰ گرم طلا به هر خانواده، حل مشکل بورس در سه روز، و… از آن جمله بود. اما در وعدههای دروغین سلبی، نامزد مدعی است میتواند جلوی برخی ناهنجاریهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … را بگیرد؛ در صورتیکه اختیارات لازم قانونی و اجرایی آن را ندارد.
دروغ بستن به نامزد رقیب و ارائه آمار دروغین: در این شگرد ادعا میشود نامزد رقیب، درباره موضوعی خاص که حساسیت شدیدی در میان مردم دارد طرحی در دست اجرا دارد که میتواند آینده زندگی آنها را با مشقت و دشواری مواجه کند. ادعای گران کردن قیمت حاملهای انرژی از آن جمله بود. بخش دیگر به ارائه آمارهایی مربوط میشود که یا نادرست بوده و یا تحلیل غلطی از آنها به عمل آمده بود.
استخراج اظهارات گذشته و آرشیوی نامزد برای تخریب: نامزدها ممکن است در بستر خاصی درباره موضوعی اظهار نظری کرده باشند، اما با گذشت زمان در بسترهای جدید، نظرها و اظهارات قبلی خود را ویرایش و اصلاح کنند؛ اما این اظهارات از آرشیو استخراج شده و علیه آنها به کار گرفته میشود.
ادعای جدا شدن یا پیوستن به جمع حامیان نامزدها: بخش قابل توجهی از تبلیغات به اخبار جعلی پیوستن و در مواردی اختلافات و احتمال جدا شدن شخصیتهای مطرح از جمع حامیان نامزدها اختصاص داشت تا با موج سواری بر مبنای افشای دروغ منتشر شده و احتمال بالای تکذیب آن توسط شخص مشهور، علیه نامزد رقیب موج منفی ایجاد شود.
تفسیر جهتدار معنای مشارکت در انتخابات: با توجه به نقش مهم اکثریت خاموش در نتیجه انتخابات، هر یک از نامزدها برای امیدوار یا ناامید کردن آنها از مشارکت، معنای مشارکت را به نحوی تفسیر میکردند که با اهداف آنها در جذب یا طرد این جمعیت همخوانی داشته باشد. طیف امیدوار به مشارکت جمعیت خاموش، آرا را به رای به اصلاحات سیاسی کشور و سر جای خود نشاندن طیف سیاسی رقیب معنا میکرد. اما گروه مقابل این رای را به ثبات وضع موجود تفسیر میکردند تا احتمال منصرف شدن آنها از رای دادن افزایش یابد. ادعای توهین به حامیان و اقوام ایرانی: با توجه به حساسیتهای موجود در جامعه چند قومیتی ایران، از شگرد غیراخلاقی که در آنها به دروغ ادعا میشد فلان نامزد یا از حامیان آنها به اقوام ایرانی و حامیان نامزد رقیب توهین کرده است استفاده گردید. برخی از توهینها به رغم آنکه مورد انتقاد خود حامیان نیز قرار گرفت و ستادها مجبور به عذرخواهی مصلحتی شدند، باعث ایجاد موجی تخریبی علیه آنها شد. این شگرد بیشتر در جهت دفع حامیان نامزد رقیب صورت گرفت؛ هر چند میتوانست آرای مرددین و خاکستریها را برای رای دادن به جناح مخالف تحریک کند.
موج سواری بر گافهای کنترل نشده کلامی: در جریان مناظرات انتخاباتی برخی نامزدها اظهارنظرهای ناخواستهای درباره برخی شخصیتهای سیاسی و مذهبی معروف و مشهور مطرح کردند که این گافهای کلامی توسط جناح رقیب پررنگ و در راستای تخریب نامزد به کار گرفته شد.
رقیب هراسی: در این دوره رقیبهراسی به شگرد غالب تبدیل شد. از جمله به خطر افتادن منافع برخی گروهها و اقشار به خاطر رویکرد نامزد رقیب پررنگ شد. همچنین با توجه به عدم محبوبیت برخی دولتهای گذشته تلاش کردند دولت آینده رقیب را دولت سوم آنها جا بزنند.
با اینهمه بخش مهم رقیبهراسی رسانهای را نمیتوان غیراخلاقی دانست؛ چراکه تجربه زیسته مردم در سالهای اخیر بر افزایش تورم، تصویب قطعنامههای ضدایرانی، تحریمها و .. گواهی دارد. درباره رشد شگردهای غیراخلاقی در تبلیغات انتخابات اخیر، باید به معنای پیروزی طیف رقیب از دیدگاه نامزدها و حامیان آنها اشاره نمود که در آن به قدرت رسیدن جناح سیاسی رقیب هم ارز زیر پا گذاشتهشدن ارزشهای مهم جامعه تلقی میشود.
این طرز تلقی با فرایند «خنثیسازی وجدان اخلاقی» به حامیان و تیم رسانهای نامزد اجازه میدهد با ادعاهای کاذب، زمینههای تضعیف نامزد رقیب را فراهم کند. در این حالت، آنها اخلاقیات را بر اساس اهمیت درجهبندی کرده و به خود اجازه میدهند برخی از آنها را موقتا” کنار بگذارند! ر بگذارند!
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از ارمان امروز، تاریخ انتشار: 20تیر1403، کدخبر:51816، https://www.armandaily.ir