شعارسال: دیدار اخیر سران امریکا و اوکراین در کاخ سفید، ترامپ صحنه بی سابقهای از جر و بحث، پرخاش و بی احترامی و تحقیر را علیه زیلنسکی به نمایش گذاشت.
ترامپ با کلمات تند و تن صدای بلند، زیلنسکی را متهم کرد که به دنبال صلح نیست. اشاره به جنگ روسیه علیه اوکراین و تلاشهای ترامپ برای توقف آن است. ترامپ با تهدید به قطع حمایت از اوکراین گفت که زیلنسکی قدردان حمایتهای امریکا نیست.
در نهایت، توافقنامه معادن اوکراین میان سران دو کشور امضا نشد و زیلنسکی هم از کاخ سفید، اخراج شد.
اول – آنچه از رفتار و گفتار ترامپ در دیدار زیلنسکی در کاخ سفید دیدیم بخشی از شخصیت و الگوی اوست. آن کس که ترامپ و شخصیت وی را بشناسد قطعا از آنچه دید تعجب نمیکند، زیرا ترامپ همین است که دیدیم. اشتباه آنجاست که ترامپ را با دیگر روسای امریکا یا دیگر سران جهان مقایسه کنیم یا انتظار حرکت و کلام محترمانه و مودبانه از او داشته باشیم.
دیدار جنجالی ترامپ – زیلنسکی، صفحه دیگری از ترامپ را در مقابل جهانیان به نمایش گذاشت؛ صفحهای که گرچه همه را شگفت زده کرد، اما ثابت کرد در دنیای ترامپ جای هیچ تعجبی نیست و هر آن باید انتظار رفتار نامحترمانهتر و غیراخلاقی تری از وی داشت.
چیزهایی مثل احترام، اخلاق، جایگاه، پرستیژ، صداقت، تعهد، راستی، حقوق بشر، قانون مداری، کرامت و موارد مشابه، هیچ ارزشی نزد ترامپ و جماعتش ندارد.
دوم – برای شناخت دلیل رفتار ترامپ و یارانش باید وارد جهان بینی و کانال نگاه آنها شد. از نظر ترامپ، حتی اگر بدترین اتفاق هم رخ دهد باز هم آسیبی به منافع ملموس (مالی – اقتصادی) آمریکا وارد نمیشود. فرض کنیم روسیه بتواند شهر کی یف و کل کشور اوکراین را اشغال و آن را به خاک خودش اضافه کند در این صورت چه اتفاقی برای امریکا رخ میدهد؟ هیچ.
همانطور که سقوط افغانستان به دست طالبان، اتفاق مهمی برای امریکا نبود بلکه در مقابل هم امریکا را از کشته شدن نظامیانش در این کشور نجات داد و به حضور نظامیان امریکایی و درگیری آنها در جایی چند هزار کیلومتر آن طرفتر پایان داد؛ هم هزینههای مالی بی سرانجام و بحرانی بی پایان را خاتمه داد. همانطور که دهها سال قبل هم سقوط ویتنام جنوبی به دست ارتش ویتنام شمالی و فرار ارتش امریکا از این کشور، منجر به اتفاق مهمی برای منافع امریکا نشد بلکه اکثریت افراد جهان و امریکا هم اکنون نه آن حوادث را به یاد دارند نه اهمیتی برای آن قائل هستند بلکه ویتنام امروز (ویتنام شمالی دیروز) حالا به یکی از شرکای تجاری و بی سرو صدای امریکا تبدیل شده است.
فرض کنیم چین با حمله نظامی بتواند جزیره تایوان را بگیرد و آن را به خاک و حاکمیت خود اضافه کند در این صورت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ هیچ. همانطور که چندی پیش حاکمیت دولت پکن بر هنگ کنگ، تکمیل شد و تاثیری بر منافع کلان امریکا و اروپا نگذاشت.
از نگاه ترامپ و حامیانش، زیلنسکی رئیس جمهوری اوکراین توانست موضوع حمله نظامی روسیه به اوکراین را به موضوع جهانی تبدیل و حمایت غرب را پشت سر خود تجمیع کند و همزمان، ضربات و آسیبهای بزرگی را به طرف روسی وارد سازد البته هیچ کدام از این ضربات و آسیب ها، ماشین جنگی روسیه در اوکراین را متوقف نکرد و مانع از اشغال خاک اوکراین به دست ارتش روس نشد.
در حالی که جنگ روسیه علیه یکی از همسایگانش، شایستگی چنین حمایتهایی از غرب و ورود به چنین نزاعی با روسیه را ندارد.
این زیلنسکی بود که توانست با ایجاد فضای جدید، حمایت از اوکراین و تحریم روسیه را به یک پارادایم و اصل اساسی در بخشهای مهمی از جهان تبدیل و حمایتهای مالی و تسلیحاتی و دیپلماتیک امریکا و اروپا و هم پیمانان آنها را برای کشورش در برابر روسیه جلب کند. این چیزی بود که مقامات روسیه پیش بینی نمیکردند.
فضا به شکلی تغییر کرد که حمایت از اوکراین و مخالفت با روسیه، به یک اصل اساسی در جهان غرب تبدیل شد و علاوه بر فضای سیاسی، به همه فضاهای ورزشی فرهنگی اقتصادی حقوقی و بین المللی و ... نیز گسترش یافت و زمینه را برای انزوای روسیه و پوتین فراهم کرد. تحریمهای بی سابقه و بزرگ علیه روسیه نیز در نتیجه همین فضا اعمال شد.
کافی است جنگ کنونی روسیه علیه اوکراین را با حمله نظامی روسیه به گرجستان در سال ۲۰۰۸ مقایسه کنیم. در این جنگ، ارتش روسیه توانست دو منطقه از خاک گرجستان را جدا کند و به انها استقلال دهد. آنها به دو کشور جدید تبدیل شدند گرچه به جز انگشت شمار، کشوری در جهان آنها را به رسمیت نمیشناسند. نتیجهای شبیه آنچه روسیه با اوکراین انجام داد.
روسیه در حمله سال ۲۰۰۸ به گرجستان، ۲ منطقه شمالی این کشور را تصرف و آنها را از خاک گرجستان جدا کرد. روسیه به این دو منطقه استقلال داد و آنها را به دو کشور مستقل تبدیل کرد.
گرجستان
شرایط گرجستان و اوکراین از نظر انقلاب حامیان غرب و وجود دولت غرابگرا هم مشابه است. در زمان جنگ روسیه علیه گرجستان، دولت غربگرا در گرجستان مستقر بود. چند سال قبل از این، در انقلاب مردمی، دولت حامی روسیه سرنگون شد و دولتی غربگرا بر سر کار آمد، اما به هیچ عنوان شاهد حمایت بزرگ و جهانی از گرجستان و تحریم روسیه نبودیم.
بخشی از تفاوت را باید در شخص زیلنسکی رئیس جمهوری اوکراین دانست که توانست افکار عمومی کشورهای غربی و موضع این دولتها را به سمت حمایت همه جانبه و بی سابقه از اوکراین و اقدام علیه روسیه جلب کند.
از نگاه ترامپ، زیلنسکی توانست صدها میلیارد دلار کمک مالی از امریکا و اروپا کسب کند و روابط غرب و هم پیمانان آنها را با روسیه خراب کند در حالی که جنگ اوکراین، به امریکا مربوط نیست و حداکثر، مسئله اروپاست که انها باید آن را حل کنند، ولی امریکا نباید خط مقدم باشد. از نگاه ترامپ، اوکراین، ارزش حمایتهای مالی و پرداختهای پولی و خراب کردن رابطه با روسیه را ندارد.
ضمن اینکه مخالفتها و نظرات زیلنسکی میتواند مانعی در برابر توافق روسیه - آمریکا برای پایان دادن به جنگ اوکراین باشد. ترامپ قصد دارد از کیسه اوکراین به روسیه امتیاز دهد و زیلنسکی میتواند مانع شود. همچنین بعید نیست ترامپ و پوتین بر سر قربانی کردن زیلنسکی نیز به توافق رسیده باشند. جنگ روسیه علیه اوکراین به تقابل و نزاع سران دو کشور (پوتین - زیلنسکی) هم تبدیل شده است.
فرض کنیم در مذاکرات مستقیم و دوجانبه وزیران خارجه امریکا و روسیه در عربستان سعودی، یکی از شرایط توافق برای پایان دادن به جنگ در اوکراین، کنار گذاشتن ولودیمیر زیلنسکی تعیین شده باشد. شخص زیلنسکی هیچ ارزشی برای دولت ترامپ ندارد، اما با حذف او هم به یکی از خواستههای روسها و پوتین محقق میشود هم یکی از نشانههای پیروزی برای پوتین خواهد بود. هم امریکا امتیازی از سبد اوکراین داده و امتیازی در مقابل گرفته باشد. برای ترامپ پایان جنگ اولویت است و نه زیلنسکی یا تضمین امنیت اوکراین.
سوم – برندگان این دیدار جنجالی را باید ترامپ و پوتین دانست.
گرچه رفتارهای ترامپ، غیراخلاقی و نامحترمانه و توهیم آمیز بود، اما از نگاه حامیانش در امریکا، کاملا مثبت است.
تمرکز ترامپ بر حامیانش و کسب رضایت آنهاست. همانطور که در گذشته، رفتن ترامپ به دادگاه و محاکمه او یا اثبات دروغ گویی و همه رفتارها و گفتارهای زشت و شرم آورش، تنها باعث شد ترامپ بیش از پیش، در تمرکز نگاهها قرار بگیرد و نزد حامیانش، عزیزتر شود.
هیچ دیداری با رهبران خارجی در کاخ سفید بیش از دیدار ترامپ – زیلنسکی در جهان دیده نشد و مورد توجه قرار نگرفت. همین برای ترامپ یک پیروزی است. همانطور که وقتی او به دادگاه میرفت و به اتهاماتش پاسخ میداد.
هر چیزی که به افزایش شهرت و جلب توجهها به ترامپ اضافه کند مثبت یا منفی، حتما به سود ترامپ خواهد بود. به ویژه که او در این دیدار، از موضع بالا به تحقیر میهمان و رئیس جمهوری دیگری پرداخت. حامیانش، چنین چیزی را دوست دارند هر چند از نگاه اخلاقی نادرست باشد.
ترامپ در دیدار با زیلنسکی نه در قامت یک رئیس کشور، بلکه به عنوان سردسته اراذل و اوباش ظاهر شد و در این نقش خوب بود. از دید افرادی با چنین ذهنیت و نگاهی، ترامپ تحسین برانگیز است.
ترامپ و معاونش جی دی ونس در دیدارهای دوجانبه با سران کشورها، رویه مختلف و البته غیرمحترمانهای را در پیش گرفته است. در دیدارش با عبدالله دوم پادشاه اردن و استامر کر نخست وزیر بریتانیا هم بخشهایی از رفتارهای نامحترمانه بروز کرد، اما در دیدار با زیلنسکی به اوج رسید.
از نگاه ترامپ، رفتارهای نامحترمانه، ابزار فشار بر سران کشورهاست و آنها بیش از پیش از او خواهند ترسید. ابزار فشار و مجازات جدیدی حالا در دستان ترامپ قرار گرفته و آن، حملات لفظی و توهین و تحقیر سران کشورها در کاخ سفید است.
پوتین، دیگر برنده این دیدار بود چرا که دشمنش (زیلنسکی) مورد تحقیر و توهین قرار گرفت. تنش و اختلاف میان آمریکا و اوکراین به این معنی است که اوکراین مهمترین وبزرگترین حامی سیاسی – مالی – تسلیحاتی اش را دست خواهد داد و این خبر خوبی برای پوتین و روسیه است.
زیلنسکی و اوکراین بازنده این دیدار بودند. رئیس جمهوری اوکراین باید محتوای این جلسه را پیش بینی و برای آن برنامه ریزی میکرد. اگر چنین رفتاری از ترامپ پیش بینی میشد چرا برای مقابله و جلوگیری از آن فکری نکرد. اگر پیش بینی نشده بود که این خود نقطه ضعف بزرگتری است.
دیدار ترامپ - عبدالله دوم پادشاه اردن در کاخ سفید - ترامپ به شدت عبدالله دوم را تحت فشار قرار داد
این همان اشتباهی است که عبدالله دوم پادشاه اردن هم مرتکب شد و بدون پیش بینی و برآورد قبلی به دیدار ترامپ رفت و با چالش جدی و فشار زیادی روبه رو شد و شکست خورده از این نشست بیرون آمد. ترامپ آنچنان پادشاه دوم را تحت فشار و در منگنه قرار داد که نشانههای ترس و اضطراب در چهره او نمایان شد. کار به جایی رسید که پادشاه دچار تیک عصبی شد و بارها چشمان خود را باز و بسته میکرد.
اتفاقی که باعث شد رئیس جمهوری مصر (عبدالفتاح سیسی) درس عبرت بگیرد و سفر به آمریکا و دیدار با ترامپ را به تعویق بیاندازد.
امریکا، مقام ریاست جمهوری امریکا و کاخ سفید دیگر بازندگان این دیدار بودند چرا که جایگاه و تصویر آنها در جهان در نتیجه این اتفاق به شدت آسیب دید و تنزل یافت. آبروریزی بزرگی برای کشور امریکا و سیاستمداران و مقامات این کشور بود.
چهارم - واقعیت اوکراین به رغم همه مباحث و حملات تبلیغاتی و سیاسی دو طرف، اما حکایت جدایی است. ارتش روسیه ۴ منطقه شرقی اوکراین را اشغال و به خاک خود اضافه کرده است. این علاوه بر منطقه پنجم یعنی شبه جزیره کریمه است که در سال ۲۰۱۴ به خاک روسیه اضافه شد.
روسیه عملا ۵ منطقه اوکراین را تصاحب و به خاک خود اضافه کرد هر چند جهان این اتفاق را به رسمیت نمیشناسند و این مناطق را اشغالی میداند، اما در عمل و واقعیت این روسیه است که این مناطق را در دست دارد.
آیا اوکراین میتواند این مناطق را پس بگیرد؟ محسابات نظامی روی زمین، جواب منفی میدهند. در نتیجه، حمایتها از اوکراین در برابر روسیه نه با اعتقاد به توانایی اوکراین برای پس گرفتن خاک خود از روسیه یا پیروزی اوکراین در برابر روسها بلکه با هدف افزایش حداکثری هزینه و آسیب به روسیه انجام شد.
روسیه به دلیل توان اقتصادی - سیاسی، امکان ادامه جنگ و حفظ مناطق در کنترل خود را دارد، اما اوکراین بدون حمایتهای غربی، چنین امکانی را ندارد. گرچه ادامه جنگ، بر هر دو طرف، ضرر است، اما کفه ضرر برای اوکراین به مراتب سنگینتر و غیرقابل تحملتر است.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از تعادل، تاریخ انتشار: 11بهمن1403، کدخبر:335897، www.taadolnewspaper.ir