شعارسال: «مصطفی نجفی» کارشناس مسائل منطقه در رابطه با تحولات سوریه نوشت: شروع مجدد درگیریهای مسلحانه در سوریه به ویژه مناطق علوی نشین در سواحل غرب سوریه در استانهای لاذقیه و طرطوس که قابل پیش بینی بود، معنای مشخصی دارد و آن اینکه، حکومتی که از دل جنگ داخلی در سوریه زاده شده، متزلزل است و بی ثباتی دامن این کشور را رها نخواهد کرد. در این رابطه ذکر چند نکته ضروری است:
۱. منافع بازیگران ذی نفوذ در سوریه به شدت متعارض و ناهمسو است. بازیگرانی که از ۲۰۱۱ تاکنون در حال کشمکش برای فتح سوریه و بیرون راندن رقبا بوده و این کشور میان آنها دست به دست شده است. بنابراین، در چنین کانون مناقشه ای، هرچه تعداد بازیگران با منافع متعارض بیشتر باشد، چشم انداز دست یابی به ثبات تیرهتر میشود و بر پیچیدگیهای بحران افزوده میشود.
۲. در این راستا، دو بازیگر مهم یعنی ایران و ترکیه بیش از هر زمانی در سوریه دست به گریبان شده اند و به نظر میرسد پرونده سوریه میتواند دو کشور را وارد تنش و درگیری پیدا و پنهان گسترده تری کند. اظهارات هاکان فیدان وزیر خارجه ترکیه و واکنش ایران را میتوان در این بستر ارزیابی کرد. ترکیه میخواهد خود را به عنوان فاتح سوریه معرفی کند و برای ایران نیز حفظ نفوذ در سوریه اهمیت راهبردی برای شبکه متحدان در منطقه دارد. از سوی دیگر، ایران نمیخواهد از سوریه دست بکشد و دستها را بالا ببرد!
۳. هیات حاکمه جدید سوریه به دلایل متعدد از جمله عدم شناسایی بین المللی، وابستگی بیش از حد به بازیگران خارجی مانند ترکیه و مهمتر از آن، از بین رفتن تمامی زیرساختهای نظامی ارتش این کشور توسط اسرائیل و اشغال بخشهای زیادی از خاک این کشور توسط تل آویو، اعتماد به نفس و توان کافی برای تسلط کامل بر سوریه و سرکوب مخالفان را ندارد. گرچه حاکمان جدید سوریه چارهای جز این نخواهند داشت و باید شاهد افزایش برخوردها در سوریه میان حکومت جدید و مخالفان (از علویها تا طوایف و هویتهای دیگر مانند کردها و دروزیها و حتی اهل تسنن جنوب سوریه) باشیم.
۴. هر کدام از بازیگران متنفذ در سوریه، میخواهند به نحوی در معادلات این کشور سهم و نقش داشته باشند. ترکیه و قطر و برخی کشورهای عربی دولت مرکزی همسو با خود و اقتصاد آن را میخواهند، (رژیم صهیونیستی) اسرائیل در پی تصاحب بخشی از سرزمین سوریه است، روسیه و آمریکا به دنبال حفظ پایگاههای نظامی شان هستند و ایران نیز در پی احیای جایگاه از دست رفته در سوریه برای حمایت لجستیکی از مقاومت است. این معادله، یا با توافق میان بازیگران حل میشود و یا با مناقشه پیش خواهد رفت. به نظر میرسد، اظهارات اخیر وزیر خارجه ترکیه علیه ایران بخشی از همین معادله است.
۵. ادامه تنش در کانون مناقشه سوریه، منافع ترکیه را متزلزل و این کشور را با دشواریهای زیادی در مرزهای جنوبی خود مواجه میکند. از آن سو، ایران و (رژیم) اسرائیل نیز با اهداف متعارض و متفاوت، از عدم استقرار دولت سوریه و ادامه تنشها سود میبرند. تداوم درگیریها منجر به ادامه اشغال گری (رژیم) اسرائیل در مرزهای غربی و جنوبی سوریه میشود و ایران نیز حداقل میتواند از آن به عنوان اهرمی مذاکراتی یا امنیتی برای احیای جایگاه خود در سوریه استفاده کند.
۶. احتمالا طغیان علویها علیه حکومت تحریرالشام در گام نخست به نتیجه نخواهد رسید. اما میتواند آغاز یک حرکت تازه در سوریه باشد و فاتحان جدید این کشور و از جمله ترکیه را به این نتیجه برساند که نمیتوانند منافع سایر بازیگران (چه داخلی و چه خارجی) را نادیده بگیرند. در واقع، این حرکت اگر نتیجه تعیین کنندهای در صحنه میدانی هم نداشته باشد، حداقل میتواند در معادلات سیاسی موثر واقع شود.
۷. حوادث چند روز اخیر نشان میدهد، همه بازیگران خارجی متنفذ در سوریه متناسب با نیازهای بازیگران داخلی و همپوشانی منافع میان یکدیگر، کارتهایی برای بازی و حفظ موقعیت خود دارند. بنابراین، نه ایران به صورت کامل بازیگر بازنده است و نه ترکیه برنده. همانطور که تا پیش از سقوط اسد نه ایران برنده مطلق بود و نه دیگران بازنده! همانطور که پیش از این نوشتم، پیروزها و شکستها در خاورمیانه پایدار نیستند!
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از مشرق، تاریخ انتشار: 17اسفند1403، کدخبر:1696015، www.mashreghnews.ir