چهارشنبه ۰۷ آبان ۱۴۰۴ - 2025 October 29
شعارسال: «تاریخ میتواند ابزاری بسیار کارآمد باشد. اگر شما دیروز به دنیا آمده باشید و هیچ دانشی دربارهی گذشته نداشته باشید ممکن است خیلی راحت هر آنچه را صاحبان قدرت به شما میگویند، قبول کنید. برخورداری از اندکی دانش و تجربهی تاریخی - هر چند نمیتواند اثبات کند که قدرتمداران در موردی خاص دروغ میگویند - میتواند شما را بدبین کند، به پرسش وادارد و امکان کشف حقیقت به دست شما را افزایش بخشد. به نقل از «نمیتوان بیطرف بود»، هاوارد زین، ص۱۴۳»

گرد و خاک اولیهی داستان دستگیری پژمان جمشیدی خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت، فرونشست. در واقع، بعد از شوک اولیهای که به افکار عمومی وارد آمد، در کمتر از ۲۴ ساعت «اما و اگرها» مورد توجه قرار گرفت و تحلیل عقلانی خبر آغاز شد. به نظر میرسد چنین انتظاری نمیرفت و تصور این بود که چنین اتهامی احساسات عمومی را چنان درگیر میکند که خبرهای دیگر تحتالشعاع قرار میگیرد؛ اما داستان شکل دیگری به خود گرفت.
تجربهها حالا ذهن عامهی مردم را چنان پخته کرده که شکلدهی به افکار عمومی دیگر چندان ساده نیست. حالا اگر سوپراستاری مورد اتهام قرار میگیرد، دیگر نمیتوان از پایان عمر بازیگریاش سخن گفت! واکنشهای مجازی در همین چند روز نشان میدهد که اولا مردم نسبت به این خبرها و حاشیه سازیهای پیرامون آن تسلیم محض نیستند و به راحتی روایت رسمی را نمیپذیرند. حتی میتوان بالاتر رفت و گفت که آنها به این گونه اخبار بدبین هم هستند.
ثانیا فضای رسانهای در دسترس مردم چنان گستردگی پیدا کرده که روایتی خاص نمیتواند بر ذهن آنها تحمیل شود. مثلا در همین ماجرا، مردم به این موضوع توجه کردهاند که جمشیدی گذشتهای دارد و رفتارهایش پیش چشم مردم بوده است، حرفهایش و روحیاتش آشکار است، و اینها با اتهامش و جزئیاتی که دربارهی آن منتشر شده چندان همخوانی ندارد. همچنان که اگر فیلمی از عروسی میتواند واکنشی بهشدت منفی را برانگیزد، این واکنش بر پایهی شناخت قبلی مردم، و مقایسهی آنچه در این فیلم عیان شده با ادعاهای قبلی است.
به این ترتیب باید گفت که دیگر پاک کردن گذشته با تسلط رسانهای و هجمهی تبلیغاتی ممکن نیست؛ روز و روزگار، دیگر بازی را از دستان قدرتمداران بیرون کشیده است؛ و امکان بازی نخوردن و تلاش برای کشف حقیقت را به مردم داده است.
زندگی خصوصی پژمان جمشیدی مثل لباسی که در برابر آفتاب پهن شده باشد، دیگر گویا قرار نیست مورد پردهپوشی کسی قرار گیرد.
این هم از آفات شهرت است! شهرت در هر حرفهای، امر بسیار پردردسری است و یکی از مهمترین دردسرهای آن نیز علاقۀ عموم به شناخت زوایای زندگی خصوصی و مباح فرض کردنِ افشای رازهای سر به مهر فرد مشهور و حتی دامن زدن به شایعات و دروغپردازیهای پیرامون زندگی اوست.
درست به همین دلیل، همانطور که برای کنترل آفات قدرت و ثروت ابتدا باید ظرفیت استفادۀ صحیح از آنها را پیدا کرد، مشهور شدن نیز برای کسی که میخواهد وجیهالمله باشد، نیاز به ظرفیتسازی وجودی دارد و گرنه با ارتکاب لغزشی، تمام شیرینیهای شهرت در چشم به هم زدنی جای خود را به چنان تلخی کشنده و مرگباری میدهد که طرف آرزو کندای کاش طوری در گمنامی میزیست که احدی او را نمیشناخت.
پاراگراف بالا، مضمونی کلی است و اشاره به آقای جمشیدی ندارد، زیرا از نگاه نگارنده، وی هنوز از طرف یک "دادگاه صالح" به جرم مشخصی محکوم نشده است. او فقط در معرض اتهام است.
واقعیت این است که از راه دور و برای افرادی که پژمان جمشیدی را از طریق فوتبال و نقشهای سینماییاش میشناسند، اتهام "تجاوز به عنف" با کیفیتی که در رسانهها مطرح شده است، به راحتی باورپذیر نیست، زیرا آدمی در موقعیت او فقط مگر روانی باشد که بخواهد دست به چنین عملی بزند و روانی بودن هم حداقل از راه دور به او نمیآید. با این حال، پیشاپیش همانطور که نمیتوان آقای جمشیدی را محکوم کرد، حق شاکی او برای پیگیری قانونی اتهام نیز محفوظ است.
علاوه بر این، اینکه برخی آشنایان آقای جمشیدی ادعا کردهاند که او اهل "پیشنهادهای بیشرمانه" بوده است، گرچه از نقطهنظر عرف اخلاقی جامعۀ ما مذموم است، اما حتی این هم به لحاظ شرعی و قانونی عملی گناه یا مجرمانه به حساب نمیآید.
از نظر شرعی، شرط مباح بودن یک رابطۀ جنسی بین دو جنس مخالف و مجرد و بالغ، رضایت طرفین است. این رضایت معمولاً در هر نوع معاملهای از جمله رابطۀ جنسی از طریق بیان کلمات مشخصی از سوی دو طرف احراز میشود. به نظر برخی از فقیهان، اما به زبان راندن کلمات هم ضرورت ندارد و صرفِ خواست طرفین به معنای اعلام رضایت است. اگر تاکنون عبارتِ "نکاح معاطات" به گوشتان خورده باشد، مصداقش همین رضایتِ بدون اعلام زبانی در رابطۀ جنسی بین یک زن و مرد مجرد و بالغ است.
از نظر قانونی هم تا زمانی که شاکی خصوصی مدعی زیرپا گذاشتن حقوقش از سوی طرف مقابل نشود، جای جرمانگاری و تعقیب قضایی وجود ندارد.
روشن است که یک آدم وزین و اهل خویشتنداری، تنوعطلبی جنسی را در هر شرایطی از جمله برای افراد مجرد قبیح میداند، اما برخی افراد به قیمت از چشم خلق افتادن، تسلیم وسوسۀ آن میشوند. در صورت عدم شاکی خصوصی، نمیتوان آنها را مجازات کرد، اما چه مجازاتی گزندهتر از بر سر زبان خلق افتادن و به این ویژگی شهره شدن؟
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از بهار، 5آبان1404، 551963، www.baharnews.ir