پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۵۴۹۶۶
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۳
دکتر علی بنیادی نائینی عضو هیات علمی گروه مدیریت و مهندسی کسب و کار دانشکده مهندسی پیشرفت در دانشگاه علم و صنعت

شعار سال: دکتر علی بنیادی نائینی عضو هیات علمی گروه مدیریت و مهندسی کسب و کار دانشکده مهندسی پیشرفت در دانشگاه علم و صنعت است که کتابی با عنوان «درآمدی بر توسعه دیپلماسی علم و فناوری» را در دست چاپ دارد. با ایشان مصاحبه ای درمورد دیپلماسی علم و فناوری و چالش ها و مشکلات آن داشته ایم:

ضمن عرض سلام و ادب خدمت شما، به عنوان اولین سوال، لطفا رویکردهای مختلف درمورد دیپلماسی علم و فناوری را توضیح دهید؟
به نام خدا بنده هم عرض سلام دارم خدمت شما. دیپلماسی علم و فن آوری یک موضوع بین رشته ای است و در واقع هم جایگاهش می تواند در مراکزی که در توسعه علم و فن آوری و تکمیل چرخه علم و فن آوری کار می کنند، مطرح بشود و هم می تواند در مراکزی که در حوزه دیپلماسی کار می کنند مطرح بشود و شاید یکی از مشکلاتی که بنده خودم مواجه بودم، در واقع منتشر کردن دستاوردهای پژوهشی است که در این حوزه کار شده. دوستانی که در حوزه فناوری کار می-کنند، این موضوع را یک موضوع کاملا دیپلماتیک می پندارند و می گویند که حوزه سیاسی و دیپلماسی این موضوع را پوشش می دهد و وقتی به سیاسیون مراجعه می کنیم، می گویند که در حوزه علم و فن آوری است. لذا چون موضوع بین رشته ای است و سابقه آنچنان پررنگی هم در کشور ندارد در این زمینه ها انتشار دستاوردهایی مثل کتاب و مقاله مشکلات اینچنینی دارد. به این شکل دیپلماسی علم و فناوری بین رشته ای بوده و برداشت های مختلفی می شود از آن داشت. فکر می کنم اگر بخواهیم بر روی واژه دیپلماسی علم و فن آوری تمرکز کنیم و ببینیم اساسا این واژه به دنبال چه چیزی است، به چند رویکرد می رسیم:
۱٫ یکی اینکه ما نگاهمان این باشد که علم و فن آوری را مبنایی قرار دهیم برای توسعه دیپلماسی و ارتباطات سیاسی با کشورها و ملت ها. بنابراین پایه اصلی بر روی توسعه فناوری (تبدیل علم به فناوری) قرار داده می شود. شاید در این رویکرد نقش دستگاه هایی مثل وزارت علوم و وزارت بهداشت و مراکزی چون معاونت علم و فن آوری ریاست جمهوری و مرکز همکاری های فن آوری و نوآوری ریاست جمهوری و پارک های علم و فن آوری و به طور کلی مراکزی که در توسعه علم و فن آوری در کشور نقش آفرین هستند، بسیار پررنگ می باشد. اما اینها مقدمه ای بر توسعه دیپلماسی از طریق علم و فن آوری هستند. لایه بعدی، دستگاه دیپلماسی کشور است که بتواند دستاوردهای پژوهشی و فناورانه کشور را به نوعی در دنیا معرفی کند و بالعکس تغییرات و تحولاتی که در حوزه علم و فن آوری در دنیا اتفاق می افتد را به داخل، به مراکز توسعه علم و فن آوری در کشور منتقل کند؛ بنابراین رویکرد اول این است که ما علم و فن آوری را توسعه بدهیم و از طریق ابر قدرت شدن در حوزه فن اوری بتوانیم روابط سیاسی خود را با کشورها تنظیم کنیم. مثل همین بحث مذاکرات هسته ای که مبنای آن توسعه علم و فن آوری در کشور است، منتها در واقع از طریق علم و فناوری، ما در دنیا یک جایگاه ویژه ای را پیدا کرده ایم.
۲٫ رویکرد دوم برعکس است. یعنی دیپلماسی مبدأ و مبنای شروع است، به این معنا که دیپلماسی باعث توسعه علم و فن آوری می شود و در خدمت علم و فناوری قرار می گیرد. مثلا ارتباطات بین المللی با نهادها و مراکز توسعه فناوری در سایر کشورها انجام گیرد. در واقع سفارت خانه های ما به عنوان نمایندگی سیاسی ما در خارج از کشور بتوانند با مراکز علم و فناوری در سایر کشورها و برای تبادلات علمی و شناسایی دانشمندان این حوزه و حتی دعوت از آنها برای حضور در کشور، تبادلات دانشجویی، رفع موانع ورود ایشان، حل کردن و تسریع روند صدور ویزا برای کسانی که در حوزه علم و فناوری می توانند به داخل کشور سفر کنند، تعامل کنند. مبدأ شروع در این رویکرد، وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی است. تا اینکه بتوانیم از آن حوزه برای حوزه علم و فناوری استفاده کنیم.
۳٫ قاعدتا رویکرد اصلی می تواند مکمل و ترکیب این دو رویکرد باشد. یعنی هم توسعه فناوری و ظهور آن در روابط بین الملل و دیپلماسی و هم استفاده از ظرفیت دیپلماسی برای توسعه علم و فناوری. منتها من فکر می کنم که اگر ما در حوزه علم و فناوری به بلوغ و به حد لازمی نرسیده باشیم، شاید از نظر دیپلماتیک هم کار چندانی نتوانیم انجام دهیم. مانند بحث مذاکرات هسته ای که تا زمانی که ما در حوزه فناوری هسته ای به حدی نمی رسیدیم، شاید کشورهای ۱+۵ به این شکل با ما وارد مذاکره نمی شدند. به این معنا، به طور کلی علم و فناوری مقدم بر دیپلماسی است.
۴٫ رویکرد چهارمی هم هست که شاید برداشت شاذ و نادری باشد. به این معنا که ما در روابطمان با سایر کشورها در حوزه دیپلماسی از متدهای علمی استفاده کنیم. یعنی استفاده از رویکردهای علمی در توسعه دیپلماسی که در این مصاحبه کاری به این رویکرد نداریم.
در صحبت های خود به مشکلات خودتان برای انتشار کتاب و مسائل ساختاری در حوزه دیپلماسی علم و فناوری اشاره کردید. چه ساختاری را برای موفقیت و پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری پیشنهاد می دهید؟ ساختاری متمرکز در یک نهاد خاص و یا ساختاری پراکنده در نهادهای مختلف؟
به طبع وقتی یک حوزه بین رشته ای ظهور پیدا می کند، این مشکلات طبیعی است. به عنوان مثال در حوزه فرهنگ و در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چند معاونت وجود دارد، معاونت فرهنگی برای نشر کتاب و مجوز می دهد، معاونت دیگر مباحث هنری و موسیقی و تئاتر را تحت پوشش دارد، و معاونت دیگر سینما و هنرهای بصری و یک معاونت هم بحث مطبوعات را. وقتی چند رسانه ای ها ظهور پیدا کردند، مانند نرم افزارهایی که درون آنها هم کتاب است، هم کلیپ سینمایی و هم موسیقی، در آن موقع نمی دانستند که چه کاری باید انجام دهند. و ترکیب اینها مسئله ای را ایجاد می کرد که هیچ گاه در تجزیه آنها این مسائل بروز پیدا نکرده بود. مشکلی که در ظهور بحث های بین رشته ای وجود دارد این است که طول می کشد تا جایگاه خود را پیدا کنند. این مسئله همچنان مطرح است که متولی دیپلماسی علم و فناوری ، وزارت خارجه است؟ یا وزارت علوم یا معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری یا مرکز همکاری های نهاد ریاست جمهوری؟ اگرچه از قدیم الایام در سفارتخانه های ایران، رایزن علمی وجود دارد و نقشی برای آن تعریف شده است. برای پاسخ به این سؤال شما شاید لازم باشد که نمونه ها و تجارب موفق در دنیا را بررسی کنیم. مثلا کشور آمریکا، که ظهور بحث دیپلماسی علم و فناوری توسط آمریکایی ها بود و در ساختار دستگاه های اجرایی آنها از سال ۲۰۰۰ به بعد ظهور پیدا کرد و عیان شد؛ اگرچه قبل از آن کارهایی را انجام می دادند ولی به طور مشخص از سال ۲۰۰۰ به بعد دفتری به نام مشاوره علم در وزارت خارجه سامان داده شد که این کار را انجام دهد. بنابراین به طور کلی می توان گفت که یک بازآفرینی در نقش رایزنی علمی و فناوری در سفارتخانه های ما و در واقع تعریف مجدد بازیگران این حوزه در قالب قوانین و مقررات و ساختارها و اعتبارات و بودجه ها می تواند این حوزه را سامان بدهد. ساختار مشخصی در حال حاضر وجود ندارد و دیپلماسی علم و فناوری در ساختارهای مختلف پراکنده شده است.
آیا دیپلماسی علم و فناوری صرفا باید به شکل دولتی پیگیری شود یا بخش خصوصی، مردمی و نهادهای غیر دولتی هم می توانند نقش آفرینی کنند؟ چه ساختار و راهکارهایی برای دخیل کردن بخش های غیر دولتی در دیپلماسی علم و فناوری پیشنهاد می دهید؟

برای توضیح این سؤال مثالی می زنم: در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، مقام زن وجود دارد، مقام مشورتی وجود دارد. این مقام ها به چه شکلی و به چه کسانی در کشورها اعطا می شود؟ در واقع NGO هایی که در حوزه زنان شکل گرفته اند و حتی گاهی اوقات مورد حمایت مالی صندوق هایی مثل صندوق UNDP هستند و حتی در موضوعاتی که ما به آنها فکر نمی کنیم کمک می کنند. مثلا حوزه توانمند سازی زنان سرپرست خانوار در حوزه هایی مثل گلیم بافی، گل دوزی و و حتی به NGO هایی در حوزه آموزش قرآن، صندوق UNDP کمک می کند و بعد در واقع اینها در قالب شبکه اجتماعی زنان شکل می گیرند وساختارشان هم شبکه ای شکل می گیرد. یعنی ساختاری که قائم به رأس نیست. ساختار سلسله مراتبی، ساختار ارتش است که با مختل کردن حد وسط، (قطع کردن ارتباط بالا و پایین) می توان کل ساختار را منهدم کرد. بنابراین باید با رویکرد جدیدی در حوزه ساختار، یعنی ساختار شبکه ای بحث دیپلماسی علم وفناوری و ظرفیت های غیر دولتی را پیگیری کنیم. ساختار شبکه ای قائم به سلسله مراتب نیست اگرچه ارتباطات واحدها باید با هم شکل گرفته و نظام مند شود. در حوزه زنان مشاهده می کنیم که وقتی حمایت صندوق UNDP هم از این NGO ها برداشته می شود تا سالیان سال، حتی با آمد و شد دولت ها ، این NGO ها به کار خود ادامه می دهند. مراد من از بیان این مثال این بود که بگویم بخش دولتی تنها نمی تواند در این زمینه فعال باشد، بنابراین بخش غیر دولتی هم باید ظهور پیدا کند. بخش غیر دولتی هم به معنای اصطلاحا خصولتی نیست (یعنی انجمن و بخش هایی که وابسته به حمایت دولت هستند) باید نهادهای غیردولتی به شکل مستقل بتوانند در فضای بین المللی بروز و ظهور داشته باشند. محدودیت هایی که نهادهای غیر دولتی و NGO ها برای فعالیت در عرصه بین المللی با آن مواجه می شوند در بسیاری از موارد خیلی کمتر از محدودیت های نهادهای دولتی است. لذا از منظر ساختاری هم نهادهای دولتی باید در شرح وظیفه ای و تعاملاتی و ساختاری و حتی اعتباری-بودجه ای خود بازتعریف داشته باشند وهم از بخش غیر دولتی کمک بگیرند. البته نه به معنای اینکه دولت برای بخش خصوصی تعیین تکلیف کند، بلکه باید بخش خصوصی را در این زمینه توانمند و نقش آفرین کند. مثلا در نمایشگاه های علم و فناوری که در کشورهای مختلف برگزار می شود و بخش دولتی نمی تواند در آنها شرکت کند، بخش غیر دولتی بتواند نقش آفرین باشد.

ارتباط بخش دولتی و غیر دولتی در مورد دیپلماسی علم و فناوری به چه شکلی می تواند عملیاتی شود؟
در بحث دولتی و غیردولتی سه رویکرد وجود دارد: رویکرد اول رویکرد حداکثری است؛ یعنی در حوزه های مختلف صنعت، آموزش، بهداشت و دولت حداکثر دخالت را داشته باشد. این تقریبا رویکرد سنتی است که در دنیاظهور داشته است. رویکرد دوم رویکرد گذر از مدیریت دولتی و رسیدن به مدیریت خصوصی است (رویکرد پارادایمی). یعنی دولت ها حداقلی و بخش خصوصی حداکثری. در برخی کشورها حتی برای سفیر هم آگهی می زنند و یا بخشی از امنیت خود را هم به بخش غیر دولتی واگذار کرده اند.
در رویکرد اول مشکل این بود که یک انحصارگرایی برای دولت ایجاد می شد و به دلیل عدم رقابت، رشدی رخ نمی داد. در رویکرد دوم هم این انحصارگرایی به بخش خصوصی منتقل شد. حال رویکرد سومی ظهور می کند، در رویکرد سوم (رویکرد فراپارادایمی) توازنی بین بخش دولتی و خصوصی برقرار می شود و ابزاری که این توازن را ایجاد می کند نهادهای غیر دولتی مثل NGO ها و رسانه ها هستند. حالا در دیپلماسی فناوری هم می توان این مسئله را بررسی کرد. برای توسعه علم و فناوری وزارتخانه هایی مثل علوم و بهداشت، به طور جامع و به تنهایی مناسب این هدف نبوده و نیستند؛ بنابراین اگر هدف ما توسعه فناوری از طریق اجرای طرح های کلان ملی فناورانه باشد، شاید اعتبارات یک یا دو وزارت خانه پاسخگو نباشد. فلسفه وجودی معاونت علم وفناوری ریاست جمهوری نیز این بود که درکنار دستگاه هایی که در کشور در حوزه علم و فناوری کار می کنند (مثل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یا معاونت تحقیقات وزارت بهداشت که هر کدام وابستگانی مثل پارک های علم و فناوری دارند) توان و اعتبارات خود را صرف توسعه فناوری کند؛ یعنی با بدنه کوچک و اعتبارات خوب بتواند به عنوان کاتالیزور، توسعه فناوری را در کشور راهبری کند. اگر معاونت علم و فناوری به عنوان مثال در زیر مجموعه خود یک پژوهشگاه در مورد نانو فناوری ایجاد می کرد، توسعه این فناوری در همین یک پژوهشگاه محدود می شد، ولی وقتی برنامه ریزی خود را براساس توسعه این حوزه از علم از طریق نهادهای مختلف (و نه صرفا در پژوهشگاهها یا دانشگاهها) قرار می دهد، این حوزه گسترش پیدا می کند و حتی در شرکت های دانش بنیان و نیز رشد می کند. یعنی بخش غیردولتی به یک توازن با بخش دولتی در حوزه علم و فناوری می رسد و ضمنا بخش غیر دولتی به این شکل توانمندتر می شود و بعد از این رشد، می تواند در عرصه صادرات نیز ظهور پیدا کند و فناوری های نوینی که در مرز دانش هستند، بومی سازی شوند. بنابراین بخش غیر دولتی به این شکل در حال توانمند شدن است البته لازم به ذکر است که تاکنون اتفاقات خوبی هم افتاده و امیدواریم حمایت های مالیاتی، بیمه ای، تجاری سازی و از شرکت های دانش بنیانی که در این زمینه در حال فعالیت هستند همچنان با قوت انجام گیرد تا شاهد توازنی متعالی بین بخش دولتی و خصوصی باشیم.
حالا فرض کنید ما توازن را هم اعمال کردیم، بخش غیر دولتی هم در حوزه توسعه فناوری فعال شد و به فناوری های بومی هم دست پیدا کرد، حالا خلأ وجودی استفاده از ظرفیت فناوری های نرم احساس می شود. فناوری نرم یعنی تسهیل گر فرآیند ظهور فناوری های سخت در زندگی مردم در بازارهای داخلی و خارجی. لذا توصیه می شود نهادهای غیردولتی در این زمینه داشته باشیم که در حوزه فناوری های نرم کار کنند؛ یعنی مباحثی همچون تجاری سازی، زیباسازی، توسعه صادرات، تسهیلات، حقوق مالکیت فکری، ثبت بین المللی اختراعات و را رصد نمایند تا گام اول که توسعه فناوری بود، برداشته شود و پس از آن نوبت به گام بعدی که توسعه دیپلماسی است برسد.
شما در مورد ساختار فرمودید که معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری،توسعه علم را منحصر در ساختار خود نکرد و از طریق نهادهای دیگر به شکل کاتالیزور برای توسعه علم و فناوری عمل می¬کند. راجع به دیپلماسی علم و فناوری هم شما چنین ساختاری را پیشنهاد می دهید؟
بله. اما شروع آن و مقدمه آن باید توسط کسانی باشد که فرمان دیپلماسی کشور را در دست دارند و آنها بهتر می دانند که صرفا یک سفارتخانه برای همه ی کارهای علمی، فرهنگی، نظامی و سیاسی کافی نیست و نهادهای غیر دولتی باید ظهور پیدا کنند و اگر به تجربه سایر کشورها هم برگردیم، می بینیم که برخی کشورها همچون آمریکا هم همین کار را کرده است.
یعنی همان نقشی را که معاونت علم وفناوری ریاست جمهوری برای توسعه علم و فناوری ایفا می کند، وزارت خارجه هم باید برای توسعه دیپلماسی علم و فناوری ایفا کند؟
وزارت خارجه می تواند به عنوان یک واسط این کار را انجام بدهد؛ یعنی در واقع باید دستاوردهای علمی کشور را به دنیا معرفی کند و بر اساس معرفی دقیق این فناوری ها بتواند قدرت خود را در دنیا اعمال کند. شما در نظر بگیرید که در قرن نوزدهم هژمونی آمریکا در دنیا بر اساس قدرت نظامی آن بود. در قرن بیستم سلطه خود را به وسیله قدرت اقتصادی خود اعمال می کرد و در حال حاضر که در قرن بیست و یکم هستیم، دیپلماسی علم و فناوری را به خدمت می گیرد که بتواند هژمونی خود را از طریق فناوری حفظ کند. شاید امروزه لشکرکشی در کشورهای مختلف پاسخگوی نیازهای این کشور نباشد ولی می تواند قلب ملت های جهان را به اشکال مختلف تحت تسلط خود در آورد. در این بحثی که عرض می کنم بیشتر تأکیدم بر روی فناوری است تا علم. چون علم باید تبدیل به فناوری شودتا برای ملت ها ملموس باشد. وقتی یک دولت نمی تواند بر دولت دیگری هژمونی خود را اعمال کند، از طریق ملت ها کار خود را پیش می برد؛ یعنی دولت آمریکا از طریق بخش غیردولتی و شرکت ها و غول های فناوری خود، تسلط فناورانه ای را بر ملت کشور مقابل اعمال می کند تا از مزایای آن مثل جاسوسی اطلاعات، وابسته سازی کشور مقابل و استفاده کند و از سوی دیگر به نوعی با توانمندی های خود، و ارتباط اینگونه دولت با ملت، هژمونی فکری-فرهنگی خود را برقرار کند. در این وضعیت اساسا دستگاههای سیاست گذار ما نمی توانند به تنهایی نقش زیادی داشته باشند و کمک دولت-ملت و بخش دولتی-خصوصی را می طلبد.
نظر شما در مورد هدیه فناورانه رییس جمهور به همتایان خارجی خود چیست؟
گاهی اوقات ارائه یک دستاورد فناورانه به یک رئیس جمهور که به کشور ما سفر می کند یا رئیس جمهور ما که به کشور دیگر سفر می کند، می تواند بسیار اثر گذار باشد، البته وقتی فناوری بومی است و به نام ما ثبت شده باشد و هم قابل کپی کردن نباشد. این رویه باید به عرف دیپلماتیک کشور ما تبدیل شود. بنده با یکی از دوستان وزارت خارجه صحبت می کردم می گفت ما گاهی اوقات به سفرا و همتایان خارجی خود هدایای صنایع دستی اصفهان و شیراز را ارائه می دهیم. صنایع دستی هم در جای خود ارزشمند است ولی بنده معتقدم هدایای فناورانه نه تنها در سطح ریاست جمهوری، بلکه باید در سطح سفرا و سایر مسئولین مرتبط با فضای خارجی هم ادامه پیدا کند تا بتوانیم پیشرفت علمی خود را به کشورهای دیگر نشان دهیم. از جمله راهکارهای دیگر برای نشان دادن ایران به عنوان یک کشور طالب علم و پیشرفت کننده در این زمینه راهکاری است که در Image marketing و برند سازی استفاده می شود. مثلا شهر لوزان را تا قبل از بیانیه لوزان کمتر کسی در داخل کشور ما می شناخت اما سوئیس به وسیله مذاکرات هسته ای توانست این شهر را به جهانیان معرفی کند و با یک حادثه ای که در یک نقطه ای ایجاد یا برگزار می شود باعث می گردد همه به آن نقطه متمرکز شوند (Event Marketing). تصویری که سوییس به دنبال نشان دادن آن است، مرکزیت لوزان به عنوان صلح و آرامش است. این یک تصویر و مفهوم خاصی را مخابره می کند. ایران هم می تواند تصویر خوبی از خود در دنیا منتشر کند. یکی از این تصاویر خوب برای افکار عمومی دنیا می تواند پیشرفت ایران در زمینه علم و فناوری باشد. دنیا باید بداند که ما در حوزه نانو، بایو، و هم پیشرفت کرده ایم. ملت ها باید پیشرفت ما را ببینند و راهکار آن هم از طریق استفاده از رسانه هاست و برندسازی می تواند ابزار خوبی برای این هدف باشد.
یعنی ایده شما این است که ما شهری برای بحث علم و فناوری داشته باشیم تا برندسازی کنیم و ملت ها و دولت ها، ایران را با شهر علم و فناوری آن بشناسند؟
می توان از قالب های مختلف استفاده کرد. مثلا ایجاد موزه علم و فناوری. در کشوری که چنین موزه ای دارد، روسای جمهور کشورهای دیگر درصورت ورود به آن کشور به این موزه رفته و با خود چندین خبرنگار و رسانه می برند و این باعث مخابره پیام پیشرفت علمی آن کشور می شود. برخی اوقات ما مقامات خارجی را برای بازدید از مقبره حافظ به شیراز می بریم که این باعث مخابره پیام فرهنگی به جهان می شود. همین مدل را برای بحث علم و فناوری می شود پیاده کرد. یعنی در حال حاضر می توان آن ها را به پارک علم و فناوری پردیس برد که البته آن هم ضعف های زیادی دارد و تا همین چند وقت پیش حتی سردر آن هم تکمیل نشده بود. حتی برخی از مراکز توسعه فناوری که قابل خبری شدن و انتشار هستند، می تواند مورد بازدید روسای جمهور کشورهای دیگر قرار گیرد. راهکارهای مختلفی را برای عملیاتی کردن دیپلماسی علم و فناوری می توان برشمرد که برخی در حوزه دیپلماسی است مثل بحث ویزا و که عرض شد و برخی در حوزه های فناوری است.
درمورد تبادلات دانشجویی برای دیپلماسی علم و فناوری، چه ظرفیت هایی برای ایران وجود دارد؟
تبادلات دانشجویی درحال انجام است ولی باید هدفمند تر انجام بگیرد. باید به این نکته توجه کنیم که در چه زمینه هایی باید به تبادل دانشجو اقدام کنیم. شاید بهتر باشد تا در حوزه های مختلفی حتی علوم انسانی (اقتصاد، مدیریت، دیپلماسی و) تبادل دانشجو داشته باشیم. در کشور ما رشته های فنی- مهندسی بیشتر از رشته های انسانی مورد توجه هستند درحالی که زیربنای همه این ها یک نظام فکری و ساختاری (علوم انسانی) است که در واقع این نظام در اولویت رشته های تحصیلی در خیلی از کشورهای دنیا قرار دارد. درحالی که در کشور ما برعکس است و رشته های فنی و پزشکی در اولویت هستند. پس باید توجه کرد که تبادلات دانشجویی در چه رشته هایی و چگونه و با چه هدفی و با چه کشورهایی انجام می گیرد. مثلا یک وقتی می بینیم دانشگاهی واحد بین المللی در کشوری مثل امارات دارد اما در عمل دانشجویان ایرانی همراه استاد ایرانی در فرودگاه سوار هواپیما می شوند و می روند به امارات و کلاس برگزار می کنند و بر می گردند! این راهکار مناسبی برای تبادلات دانشجویی و همکاری علمی بین المللی نیست و باید آسیب شناسی شود.
نظر شما در مورد جاسوسی علم و فناوری و نقش آمریکا در این حوزه چیست؟
کارهای مشترکی با شرکت های پیشرو در دنیا می توان تعریف کرد و بر اساس آن دانش فنی را منتقل کرد. جذب سرمایه گذاران خارجی از طریق وزارت خارجه برای توسعه علم و فناوری می تواند راهکار خوبی باشد. البته جاسوسی علم و فناوری هم اتفاق می افتد یعنی اشخاص را شناسایی کرده و در یک پروسه ای از کشور خارج می کنند. حتی یکی از ماموریت هایی که سفارتخانه های آمریکا در دنیا انجام می دهند همین است که دانشمندان و افراد علمی کشور هدف را شناسایی کرده و در قالب همایش های مختلف آنها را تخلیه اطلاعاتی می کنند و با یک پیشنهاد از کشور خارج می کنند وحتی سفارتخانه، روند فناورانه کشور هدف را رصد می کند. سفارتخانه های برخی کشور ها، روند توسعه فناوری را در کشور ایران گزارش می کنند. لذا در حوزه دیپلماسی علم و فناوری مباحث مرتبط با جاسوسی علم و فناوری هم مطرح می شود و حتی پیشنهادات علمی و تحصیلی به فرزندان مسئولین یک کشور مطرح می شود و در این وضعیت دیپلماسی از طریق علم و فناوری، کار خود را پیش می برد.
کتابی که درمورد دیپلماسی فناوری کشورها نوشته اید چه نام دارد؟ درمورد این کتاب توضیح دهید.
اسم آن «درآمدی بر توسعه دیپلماسی علم و فناوری» است که گاهی اوقات برای صدور مجوز برای کتاب ها مشکلاتی پیش می آید. به لحاظ بین رشته ای بودن، بخش های سیاسی، آن را علمی و بخش های مرتبط با علم و فناوری، آن را سیاسی می دانند. اما انشالله به زودی چاپ خواهد شد. در این کتاب بحث های مختلفی را مورد بررسی قرار داده ایم. مثلا بطور ویژه به مورد آمریکا و اقداماتی که در این کشور در مورد دیپلماسی علم و فناوری انجام شده پرداخته ایم و در کشورمان در مصاحبه با برخی خبرگان در مورد دیپلماسی علم و فناوری در حوزه های تبادلات دانشجویی، همکاری های بین المللی، قانون گذاری، اصلاح ساختاری-اعتباری، تبیین استراتژی های دقیق در این زمینه و رفع خودتحریمی هایی منجمله فرآیندهای طولانی که گاهی اوقات در صدور ویزا و وجود دارد راهکارهایی ارائه کرده ایم.

با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از برگرفته از وبسایت دیپلماسی علم و فناوی، تاریخ 18 اردیبهشت 94، کد مطلب: 4960: www.techdiplomacy.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین