پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۰۷۲۶۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۹
مهدوی زادگان گفت: ساحت مادی و نظری چهل سال اخیر قطعاً متاثر از حضور فعال فقه پویا در جامعه و سیاست است. روشنفکری علیرغم میل باطنیش مجبور به دویدن و تعقیب فقه پویا است.

شعار سال : متن زیر پرسش و پاسخی میان مصطفی عبدی پژوهشگر جامعه شناسی و حجت الاسلام داود مهدوی زادگان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مورد نسبت تحولات جامعه و تحولات فقه است که در ادامه می خوانید؛

*فقه پویا سال هاست که مطرح می شود و بزرگان زیادی بر فقه پویا تاکید دارند اما آنچه از زندگی جاری می شود درک کرد این است که شکاف عمیقی بین پویایی فقه و پویایی زندگی در جامعه ای مثل ایران وجود دارد. منظور از این شکاف این است که سرعت تحول فقه و سرعت تحول جریانی که در زندگی روزمره در جامعه ایرانی وجود دارد یکسان نیست و تحولی که در فقه صورت می گیرد سرعتش بسیار کمتر از تحول طیف مقابل است. علت این مسئله را در چه می دانید؟ موانع و زمینه هایی که باعث می شود کهتحولی متوازن رخ ندهد چیست؟

مساله ای درباره فقه پویا بیان فرمودید که خیلی بحث برانگیز است. جنابعالی مساله را مبتنی بر فرضی کردید که آن فرض مردود است و در نتیجه - به گفته جناب مصطفی ملکیان - پرسش شما مساله نما می شود. اما فرض شما این است که سرعت فقه پویا نسبت به سرعت جامعه یا طیف دیگر بسیار بسیار پایین است. و بر اساس این فرض از من پرسیدید که دلیل یا علت این عدم توازن چیست. لیکن این فرض نادرست است و لذا پرسش تان مساله نما است.

مبنای پویایی فقه

مستحضرید که علم فقه، دانش فهم شریعت الهی است و پوبایی فقه حسب فرمایش امام خمینی ره در پیام تاریخی به روحانیت ( مشهور به منشور روحانیت در اسفند ۶۷ ) مبتنی بر دو اصل است:

۱. عدم جدایی دین از سیاست.
۲. توجه به عنصر زمان و مکان در اجتهاد.

اصل دوم، اسباب در زمان و مکان بودن فقه است و اصل اول، سبب پیشتازی فقه از زمان و مکان است. فقه امامیه به دلیل برخورداری از این دو اصل پیش برنده توانست ملتی از هم گسیخته و نا امید و تحت ستم را بسیج کند و به ملتی منسجم و امیدوار و ستم ستیز و پرسش گر تبدیل کند و انقلاب مردمی به راه بیاندازد و نظامی نوین را برپا کند. فقه پویای امامیه توانست جامعه و ملتی را که نظام سلطه جهانی به هیچ حساب نمی کرد حالا حساب جهانی برای آن باز کند ؛ البته حسابی خصمانه و از روی عجز و ناتوانی در مواجهه عقلانی با آن.

مردم و فقه پویا

گرچه اقلیتی از این مردم خواهان توقف فقه پویا و بازگشت به همان دوره رخوت و استبداد است، آنچنان که در نا آرامی اخیر در پی زنده کردن خاطره استبداد شدند، لیکن اکثریت مردم پا به پای فقه پویا با انقلاب و نظام اسلامی همراه است و برابر هر فتنه ای علیه میراث فقه پویا می ایستد.

جاماندگان

اما در این میان، اگر مراد از طیف دیگر، همان جریان روشنفکری باشد، باید عرض کنم که این جریان علیرغم میل باطنیش مجبور به دویدن و تعقیب فقه پویا است. فقه پویا از این جریان خیلی کار کشید یا آن را مجبور به کار فکری کرده است. حجم کار فکری جریان روشنفکری در بعد انقلاب با قبل آن قابل مقایسه نیست. یک نمونه آن، نهضت ترجمه ای است که پس از انقلاب به راه افتاده است. نمونه دیگرش فاصله نظریه پردازی های روشنفکرانه است. اگر پیش از انقلاب، روشنفکر ایرانی عمری را با یک نظریه سپری می کرد، بعد انقلاب، فصل یا سالی را با آن سپری می کند و اگر از تولید نظریه جدید باز ماند ؛ یا به حاشیه رفته، یا به تکرار گویی و یا به جلای وطن مجبور می شود و این هر سه حالت، حکایت از توقف دارد. و البته به نظر می رسد که جریان روشنفکری بر خلاف مردم، در این مصاف علمی و میدانی خیلی زود احساس پیری کرد و به نفس زدن افتاده است. بی جهت نیست که جریان روشنفکری به منظور از کار انداختن دو اصل پویایی فقه، فریاد به بازگشت فقه پویا به حوزه و قطع ارتزاق از بیت المال و امر به جدایی دین از سیاست و عرفی سازی دولت و ملت سر می دهد.

ماندن یا نماندن

البته گمان نمی کنم این خواسته روشنفکری درباره فقه پویا تحقق پیدا کند. لیکن تردیدی نیست که اگر این اتفاق پیش آید ، جامعه و قشر روشنفکری به وضع ایستایی و رخوت و نا امیدی گذشته باز خواهد گشت. بنابر این آیا بهتر نیست که در راستای باقی ماندن فقه پویا در متن زمان و مکان، و حضور فعال در جامعه و سیاست، گام برداریم؟

*آنچه من می بینم این است که اگر جامعه را بنا بر تقسیم بندی وبر به بعد علمی و ذهنی تقسیم کنیم، آن طور که کسانی که در حوزه مطالعات فرهنگی کار می کنند نوشته اند معمولا آن بعد سخت افزاری فرهنگ یا بعد مادی جامعه با سرعت بیشتریاز بعد مادی یا ذهنی جامعه تغییر می کند و در نزد فرهنگ شناسان پویایی بعد نرم افزاری فرهنگ از بعد سخت افزاری کمتر است. این یک اصلی است که در مباحث تئوریک مطرح می شود و در مسائل عملی هم قابل رویت است. اگر این اصل بر تمام نوع جامعه جاری باشد ما فقه و اجتهاد را می توانیم در بعد ذهنی یا غیرمادی یا نرم افزاری فرهنگ قرار دهیم که معمولا از بعد مادی سرعت تحول و پویایی اش آهسته تر است. در اکثر مواقع تغییرات در بعد مادی رخ می دهد و بعد تحول در بعد غیرمادی رخ می دهد. اگر این اصل را مد نظر داشته باشیم و مباحثی چون فقه را در این دسته بندی را جایابی بکنیم، فاصله بین این دو بعد مشخص می شود. گذشته از این اصل تئوریک در مبحث اسلام و جامعه اسلامی مصداق های عینی بسیاری می توان ذکر کرد که مثلا مدت هاست در یکبعد از جامعه تغییراتی ایجاد شده و هنوز ما نمی توانیم توضیح و بیان فقهی برای آن بخش جدیدی از جامعه که ایجاد شده، بیابیم و پس از مدت ها که از آن تغییر می گذرد ممکن است در حوزه اظهارنظرهایی در مورد آن بشود. این چیزی است که ما به طور عملی دیده ایم؛ در هر صورت این مسئله ای است که وجود دارد، من در پرسش ام مسئله را نساختم بلکه مسئله وجود دارد. کندی سرعت فقه نسبت به تغییرات ایجاد شده در جامعه یک چیز ملموس و مشهودی است. حال اگر ما این مسئله را بپذیریم؛ دلیل این اتفاق منطقی به نظر می رسد؟ آیا علت این کندی را باید بیرون از حوزه جستجو کنیم یا اینکه دلایل و زمینه در درون جامعه عالمان دین وجود دارد که کندی فقه را نسبت به تغییرات جامعه دامن می زند؟

کدام تفسیر

مقصود من این نبود که شما القای مساله کردید بلکه فقط خواستم بگویم که فرمایش شما، مساله نما است و نه مساله واقعی.تردیدی در وجود دو ساحت ذهن و عین، فکری و مادی و اینکه باید فقه پویا را در هر دو ساحت دید، نیست. سرعت تغییرات در هر دو ساحت را هم نفی نمی کنم. بلکه با تفسیر شما مشکل دارم ؛ یعنی کندی سرعت و جا ماندن فقه پویا را نمی توانم بپذیرم.

مقاومت ساحت عینی

به عقیده من، ساحت مادی و نظری چهل سال اخیر قطعاً متاثر از حضور فعال فقه پویا در جامعه و سیاست است. طبیعی است که تغییرات عینی پیش آمده پرسش های جدید بی شماری را تولید کرده است که باید فقه پویا به آن جواب دهد. مثلاً فقه پویا از طریق تاسیس نظام دینی، ایده بانکداری اسلامی را طرح کرد و حالا گفته می شود کو آن بانکداری بدون ربا؟ حجم این پرسشگری هم مضاعف و غیر طبیعی است. تحریم و تخریب سازماندهی شده علیه نظام، بعد دیگر فشار مضاعف است. ولی اینها را پیشی گرفتن سرعت ساحت عین بر فقه پویا نمی دانم. چون این مسایل، رویارویی واقعیات عینی در مقیاس جهانی با فقه پویا است و نه پیشی گرفتن سرعت آن. در واقع، واقعیت مادی فرار به جلو می کند و این یعنی مقاومت برابر پیشروی فقه پویا و الا در کجای این ساحت عینی دیده اید که به خود، نسخه تحریم و تخریب سازماندهی شده را تجویز کند. و این دلیلی بر کنش غیر عقلانی عینیت با فقه پویا است.

دست گیری فقه پویا

البته من رجای واثق در فایق آمدن فقه پویا بر این مسایل را دارم. و اگر هم در این کار موفق نشود، جای خرده گیری بر فقه پویا نیست. بلکه خرده گیری بر انتخابی است که دنیای امروز کرده است. فقه پویا در صدد دستگیری انسان درمانده امروز بر آمده است حال اگر او نپذیرد، کاری نمی توان کرد.

من در گفتار قبل برای سخن خود استدلال کردم ولی حضرتعالی در این سخن نیز از ذکر دلیل و مصادیق طفره رفتید و بزنگاه بحث را به وضوح آن حوالت فرمودید. با وصف این، من برای اثبات گفته خود به نمونه‌ای دیگر از سرعت بالای فقه پویا اشاره می کنم.

روشنفکری دینی پیامد فقه پویا

روشنفکری دینی، پدیده پسا انقلابی است و در چار چوب فرایند عادی سازی سیادت انقلابی معنا پیدا می کند. این فرایند همواره از پی تکاپوی فکر پویا و انقلابی رخ می دهد و به مثابه پروژه عملیاتی تعریف می شود. از آنجا که خاستگاه انقلاب و نظام اسلامی، فقه پویا است، طبعاً فرایند عادی سازی معطوف به فقه پویا است. و این غایتی است که روشنفکری دینی تعقیب می کند ؛ یعنی عادی سازی یا تمنای غیر سیاسی شدن فقه پویا. بنابر این، روشنفکری دینی، پروژه عادی سازی انقلاب اسلامی به شمار می آید.

اما این پروژه تا چه اندازه موفق بوده است؟ روشنفکری دینی توانسته در تولید ادبیات سیاسی سهم زیادی داشته باشد و در جریان سازی سیاسی و اجتماعی و نفوذ در قدرت هم موفق بوده است و از این جهت کار فقه پویا را سخت کرده است ولی نه به این معنا که از فقه پویا پیشی گرفته باشد. بلکه اساساً با توقف فقه پویا، پروژه روشنفکری دینی هم خاتمه می یابد. چنانکه دکتر آرش نراقی در مقاله‌ای با عنوان «درباره روشنفکری دینی»( ر. ک: نشریه راه نو، اردیبهشت ۱۳۷۷)، ضمن پروژه خواندن روشنفکری دینی، اذعان کرده است که با سکولار شدن جامعه دینی، کار این پروژه هم خاتمه می یابد. با وصف این، فقه پویا همچنان در تکاپو است ولی این پروژه به حاشیه رفته است و برخی سخنگویان اصلی آن هم جلای وطن کرده اند. بنابراین، تا هنگام تحقق عادی سازی سیادت انقلابی، دعوی جا ماندن فقه پویا خیلی زود است.


شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری مهر، تاریخ انتشار 10بهمن 96، کد خبر:
4214069.www.mehrnews.com

اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Netherlands
۱۸:۰۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۷
0
0
حرفاتون درسته ولی همین مسئله باهم بودن دین و سیاست که دارین میگین زمانی درستیش اثبات نمیشه که مردم از اقتصاد اسلامی انقدر اختلاص نبینن و مشکلات مالی نداشته باشن
ن.ف83
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین