شعار سال: ضای مجازی چه زمانی فرصت است و چه زمانی تهدید؟ این پرسش هرچند در این چند ساله بارها تکرار شده اما اعتراضات اخیر و وقایع بعد از آن بار دیگر نشان داد که تاکنون حتی موافقان پروپا قرص کارکرد شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیامرسان با حمایت صریح و بدون قید و شرط از فعالیت آنها کنار نیامدهاند. این شروط موافقان اما محدودیت یا ممانعت بر سر فعالیت این شبکهها نیست بلکه بر افزایش سواد رسانهای تأکید دارد.رسانهها و مطبوعات طی سالهای اخیر بخش مهمی از عملکردشان را به سمت اینترنت سوق داده تا بتوانند نیازهای مخاطبان جدیدشان را در فضای سایبر پاسخگو باشند. با این حال بازیگران این میدان جدید فقط رسانههای رسمی و شناخته شده و با شناسنامه نیستند.
کنشگران فضای مجازی ترکیبی از شهروندان، رسانهها، نهادهای دولتی و حاکمیتی و... هستند که همه میتوانند با هویت و بدون هویت؛ نقش آفرین باشند. سرعت انتشار اخبار، همهگیری ابزارهای دریافت و انتشار پیام، ساختار تعاملی آنلاین و بیواسطه، ظرفیت پوشش چند رسانهای رویدادها در شبکههای اجتماعی و... مزیتهایی است که باعث شده تا مخالفان سرسخت تهدیدهای فضای مجازی را دربرابر فرصتها و مزیتهایش تاب بیاورند.
اینترنت یعنی تلگرام؟
سید بشیر حسینی مدیر گروه مدیریت و علوم نوین رسانه دانشگاه صدا و سیما در همین زمینه به «ایران» میگوید: «وقایع اخیر بار دیگر نشان داد که زمان زیادی برای ترویج نهضت سواد رسانهای در کشور نداریم، بخصوص از قرار امر طی سه ماه نخست میلادی جدید نسخه تلگرام غیرقابل فیلترعرضه خواهد شد که اساساً امکان فیلترینگش هم وجود نخواهد داشت.
همچنین امریکا نیز وعده اینترنت ماهوارهای یا بالنی و با پهنای باند زیاد و حجم نامحدود، برای ارائه به برخی از کشورها داده که آن هم دیگر قابلیت فیلترینگ ندارد.
اگر بخواهیم صحنه واقعی و کنونی از شرایط موجود را ترسیم کنیم؛ حقیقت این است که اینترنت بهعنوان یک نیاز اولویت دار در نگاه بسیاری از مردم و نسل جدید در تلگرام و پیامرسانهای دیگر مصداق پیدا میکند؛ لذا همین مدتی هم که اینستاگرام و تلگرام فیلتر بود؛ احساس میکردند که اینترنت فیلتر شده است. تلگرام در فضای اجتماعی کشور کارکرد یک پیام رسان صرف نداشت؛ با توجه به اقبال مردم و نوع کاربریهای متعدد و متنوعی که اقشار و اصناف مختلف در آن داشتند؛ عملاً به یک معنا تلگرام به اینترنت ایرانی بدل شده است.
بر همین اساس هنگامی که تلگرام فیلتر میشود، گویی کل اینترنت مردم بسته شده است؛ حال فارغ از اینکه این کار از لحاظ امنیتی اقدام صحیحی است یا نه اما واقعیت این است که شاید در آینده اساساً چنین دکمهای روی میز نخواهد بود.»
وی میافزاید: «معتقدم این آخرین هشدار، زنگ خطر یا فرصت برای نهضت سواد رسانهای است. نیازمند افزایش سواد رسانهای در بین شهروندان کشور هستیم تا خودشان از خویشتن صیانت و مواجهه انتقادی با متن و رسانه داشته باشند و توانایی تشخیص سره از ناسره را کسب کنند.
همچنین رسانههای کشور هم باید بار دیگر مشق کنند که وفادارانهتر، صریحتر، سریعتر و صحیحتر باشند و مردم را بیش از گذشته به خودشان جلب کنند.
رسانه ملی نباید فراموش کند که دیگر کتمان کردن، مدیریت جهل عمومی است در صورتی که وظیفه رسانهها در دنیا، مدیریت افکار عمومی است.
واقعیت موجود دیگری که در این مدت فیلترینگ فضای مجازی بارز شد؛ این بود که بسیاری از اقشار اجتماعی که اساساً آشنایی با فیلترشکن نداشتند از این مسائل آگاه شدند و حجم استفاده از آنها افزایش یافت و گویی قبح استفاده از اینها ریخته شد.»
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: « پدران و مادرانی که در گذشته بچههایشان فیلترشکن داشتند از دست آنان ناراحت میشدند اما در این مدت والدین از کودکانشان تقاضا میکردند که برایشان فیلترشکن نصب کنند.
این نشان میدهد که دیگر برای مردم پذیرفته شده نیست که اینترنت فیلتر شود؛ هر چند تهدیدات امنیتی و...هم وجود داشته باشد.
داستان حمله سایبری و اینترنتی واقعیتی است که از این به بعد بیش از گذشته با آنها مواجه خواهیم بود؛ اگر وقایع اخیر را بهعنوان تجربه اول جدی جامعه ایرانی در نظر بگیریم به طور حتم بار آخر نخواهد بود.
اگر این داستان کمی جدیتر شود و جبهه رسانهای رقیب، دشمنان و معاندان کشور به صورت کامل وارد میدان شوند؛ آن زمان بهنظرم مسأله آنچنان سخت خواهد شد که هیچ نوع فیلترینگی دیگر به درد نخواهد خورد و کاراترین ابزار در این شرایط نهضت سواد رسانهای و فیلترینگ خود شهروندان خواهد بود.
معتقدم در شرایط کنونی باید دو وجه نهضت سواد رسانهای را بالا ببریم که اولی افزایش هوشمندی مخاطب در برابر خوراک و مصرف رسانهای است ، بالا ببریم. همچنین باید رسانهها و اصحاب رسانه نیز در کشور اهتمام ویژهای برای توانمندسازی هرچه بیشتر خودشان داشته باشند تا آنان هم بتوانند اعتماد بیشتری را ایجاد و مردم در شرایط بحرانها بدانها مراجعه کنند.»
دلایل فیلترینگ
محمد عزیزی کارشناس رسانه و مدرس علوم ارتباطات نیز در همین زمینه به «ایران» میگوید: «باورمندی به فضای مجازی یکی از شعارهای اصلی دولت از همان ابتدای تشکیل کابینه بوده و حتی معتقد بوده که باید به صورت جدی برای بهرهبرداری از مزیتهای این فضا وارد میدان شد.
طی سالهای اخیر هم شاهد حرکت دولتمردان در این راستا بودهایم به گونهای که بسیاری از دولتمردان با حضور جدی در عرصههای فضای مجازی از امکانات آن در راستای ارتباط و تعامل بیشتر با شهروندان، نهادها، اصحاب رسانه و غیره بهره میبردند.
دولتمردان حتی در دیپلماسی بینالمللی نیز از این فضا بهرهگیری کردهاند و همچنین یکسری استارتاپها و کسب و کارهای نوین در این فضا شکل گرفت که رونق اقتصادی خاص خودش را داشت و شمار مشخصی از شهروندان از آن بهره معیشتی میبردند.»
وی میافزاید: «متأسفانه اتفاقات اخیر به سبب سوءاستفادههایی که از این فضا در راستای برهم زدن فضای آرام و امن کشور شد؛ مسئولان نهادهای تصمیم ساز را مجبور کرد تا گامهایی در راستای محدودسازی این فضا بردارند.
معتقدم به سبب مدیریت برخی از شبکههای اجتماعی همچون تلگرام که در خارج از کشور است؛ اگر این فضاها تمایل به بازگشت به شکوفایی قبلی خودشان را داشته باشند؛ باید مؤسسان و مدیرانشان به سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران تن دربدهند و با افزایش تعاملات، سعی در محدودسازی کانالهای گروههای معاند نظام داشته باشند.
واقعیت این است که اگر چنین رفتاری از جانب مدیران خارجی برخی از شبکههای فضای مجازی صورت نگیرد، مسئولان نظام شاید چارهای جز فیلترینگ نداشته باشند.
البته باید فضاهای مجازی جدیدی در بستر داخلی کشور شکل بگیرد تا مردم بتوانند از آن کانالها استفاده بیشتری ببرند؛ البته این امر نیازمند ارتقای خدمات کمی و کیفی این کانالها است.»
عزیزی در ادامه با بیان اینکه به طور حتم فیلترینگ نمیتواند برای همیشه جوابگوی این مسائل باشد، ادامه میدهد: «مارشال مک لوهان مبحثی بهعنوان دهکده جهانی در دهه 1960 میلادی مطرح کرده و بر این باور است که تکنولوژیهای جدید، خودشان را به افکار عمومی تحمیل میکنند.
این جبر تکنولوژی است و مقابله با آن را ما در کشور تجربه کردهایم و در قضایای ویدئو، اینترنت، ماهواره و غیره این امر به وضوح قابل مشاهده است.
البته بهطور حتم با توجه بهسرعت بسیار بالای تکنولوژیهای عصر جدید که دیگر در مقیاس زمان نیز گنجانده نمیشوند؛ میشود راهکارهای جدیدی را یافت که مابین این دو جریان باشد تا علاوه بر حضور در این فضاها به امنیت ملی کشور نیز خدشهای وارد نشود.»
مجاز اما مشروط
رضا اقدم کارشناس رسانه و مدرس علوم ارتباطات نیز در همین زمینه به «ایران» میگوید: «فضای مجازی و اطلاعرسانی آزاد در آن یک اصل است منتهی تا جایی که مخل مبانی امنیت داخلی نشود و این امر مربوط به همه کشورها است. هماکنون در کشورهای امریکا، فرانسه و غیره که بعضاً خاستگاه فضای مجازی هستند نیز شاهد فیلترینگهایی هستیم. یعنی آنان به طور مثال در حوزه اقتصادی نیز وارد میشوند چرا که اقتصاد مکمل حوزه امنیت است.
اقتصاد قرار است به بشر امنیت و رفاه بیشتری بدهد اما اگر قرار باشد به طور مثال کسب و کارهای اینترنتی اصل قرار گیرند و امنیت تحتالشعاع آن باشد؛ شاهد نوعی پارادوکس و تضاد خواهیم بود.
فضای مجازی در هر نوع نظامهای ارزشی که در دنیا وجود دارد، تا جایی مجاز است و اختیار دارد که مخل مبانی امنیتی نباشد.
یعنی حوزه مجازی در تمامی حوزهها همچون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره تا جایی میتواند مثمرثمر باشد که بتواند آن فضای امنیتی که آسایش و روح و روان شهروند را تأمین کند.
این بدان معناست که نمیتوان ادعا کرد که چون فضای مجازی سبب شده تا مؤلفههای اقتصادی جدیدی شکل گرفته است از بعد امنیتی آن بکاهیم.
اگر ریشهای و بنیادی به این موضع بنگریم، جواب بسیار آشکار است و معتقدم باید اولویت بخشی در دستور کار قرار گیرد یعنی هر جامعه سیاسی در پی پارامترهای امنیتی برای استحکام رفاه و آسایش مردمش است.
بنابراین اقتصاد ذیل امنیت میتواند معناآفرین باشد و اگر مخل آن باشد؛ ناخودآگاه دردسرساز خواهد شد.» وی میگوید: « در اصول قانون اساسی در مورد مطبوعات و رسانهها به صراحت تصریح شده که اطلاعرسانیها تا جایی امکان پذیر است که مخل مبانی امنیت نباشد و بالطبع فضای مجازی نیز در جرگه رسانهها قرار میگیرند. اطلاعرسانی تا جایی آزاد است که به امنیت کشور و نظام آسیبی وارد نشود و این مختص ایران نیست و در کشورهای غربی نیز شاهد آن هستیم.
گاهی فیلترینگها در راستای حفظ امنیت نظام سیاسی است و این امر در کشورهای اروپایی همچون آلمان و فرانسه نیز دیده میشود.
هنگامی که رئیس جمهوری امریکا چندین توئیت که مصداق دخالت بارز در امور داخلی کشور بوده در مورد ایران طی وقایع اخیر منتشر میکند یا یک تلویزیون لسآنجلسی به صراحت خانوادههای نیروهای حافظ امنیت کشور را تهدید میکند؛ دیگر نباید انتظار داشت که این پارازیتهای مخرب ادامه داشته باشد.
این اقدام را در خود آن کشورها نیز میتوان مشاهده کرد به گونهای که در آشوبهای امریکا و فرانسه بارز بود.»
بهانه های رفع مسئولیت
اکبر نصراللهی استاد دانشگاه نیز در همین زمینه میگوید: «واقعیت این است که برای هر تصمیمی باید اطلاعات دقیقی از سهم هر کدام از عوامل بهطور مثال در مقوله تهدید امنیت یا سایر موارد داشته باشیم و سپس براساس آن دادهها میتوان قضاوت و تصمیمگیری کرد.
به نظر میرسد هماکنون بخش قابل توجهی از تهدیدات، چالشها و اتهاماتی که برای فضای مجازی ایجاد میشود، صرفاً رفع مسئولیت مدیران اجرایی برخی از سازمانها، نهادها و دستگاهها است.
این بار هم دیواری کوتاهتر از فضای مجازی پیدا نکردند و برای سلب مسئولیت از خود، نخستین چیزی که به ذهنشان خطور کرده مؤثر بودن این فضا در جریانات اخیر است.
اینکه رسانهها در موضوعات مختلف روی افکار عمومی اثرگذار هستند؛ امری کاملاً پذیرفته شده است و نظریههای مختلف علمی از ابتدای شکلگیری رسانهها تاکنون ارائه شده است. زمانی مطبوعات در تیررس بودند و بعد از آن بهترتیب رادیو، تلویزیون، ماهواره و هماکنون هم فضای مجازی نقش مؤثری دارند.»
وی میافزاید: «اگر مروری به روند شکلگیری رسانهها داشته باشیم؛ متوجه میشویم که زمانی گفته میشد رسانهها تأثیر مطلق بر افکار عمومی دارند و به مانند سرنگی هستند که هر دارویی را به بیماران تزریق کنید؛ پاسخی که میخواهید بازپس خواهید گرفت.
براساس این دیدگاهها و نظریات، رسانهها قدرت مطلق داشتند و مخاطبان منفعل بهشمار میرفتند؛ اما پس از جنگ جهانی دوم نظریه دیگری مبنی بر این ارائه شد که رسانهها نقش محدودی در اقناع مخاطبان دارند و تأثیرات مطلق نمیتواند داشته باشد.
هماکنون بار دیگر شاهد بازگشت به گذشته هستیم و میگویند که رسانهها نقش قدرتمندی دارند اما به صورت اعتدالی است و نمیتوان بهصورت حداقلی یا حداکثری بدان نگریست.
بر همین اساس معتقدم اینکه برخیها با توجه به مشکلات اقتصادی فراوانی که وجود دارد، از آن غفلت کرده و فضای مجازی را عامل اصلی وقایع اخیر میدانند که این، استدلال درستی نیست.»
نصراللهی ادامه میدهد: «اگر فضای مجازی اثرگذار است به سبب زمینهای است که در جامعه وجود دارد و رسانههای رسمی به آن نمیپردازند و از آن غفلت میکنند. اما چون در فضای مجازی تولید و انتشار اخبار و گردش اطلاعات در دست خود مردم است؛ سبب میشود تا مشکلات پنهان دیگر نمایان شود و مورد بحث قرار گیرد.
بنابراین اگر میخواهیم بحث علمی داشته باشیم باید میزان قدرت فضای مجازی را درک کنیم و مشکلات کشور را بشناسیم و بدانیم در چه کارهایی غفلت شده است.
متأسفانه اما واقعیت این نیست و در جریانات اخیر فقط به یک متغیر که آن هم فضای مجازی بود؛ نگریسته شد و مابقی شاخصهها و مؤلفهها در سایه ماندند.
بنده هم نقش برخی از کنشگران فضای مجازی را در جریانات اخیر باور دارم و به طور حتم این افراد داخلی و خارجی براساس منافع خودشان از این فضا سوءاستفاده کردند تا به اهدافشان دست یابند اما واقعیت این است که نباید سهم سایر عوامل از جمله سوء مدیریت و مشکلات و مطالبات انباشته مردم طی سالهای گذشته را هم نادیده گرفت.»
نیم نگاه
واقعیتی که در مدت فیلترینگ فضای مجازی بارز شد؛ این بود که بسیاری از اقشار اجتماعی که اساساً آشنایی با فیلترشکن نداشتند از این مسائل آگاه شدند و حجم استفاده از آنها افزایش یافت و گویی قبح استفاده از اینها ریخته شد
در اصول قانون اساسی در مورد مطبوعات و رسانهها به صراحت آمده که اطلاع رسانیها تا جایی امکان پذیر است که مخل مبانی امنیت نباشد و بالطبع فضای مجازی نیز در جرگه رسانهها قرار میگیرند. اطلاعرسانی تا جایی آزاد است که به امنیت کشور و نظام آسیبی وارد نشود و این جزو مختص ایران نیست و در کشورهای غربی نیز شاهد آن هستیم
اینکه رسانهها در موضوعات مختلف روی افکار عمومی اثرگذار هستند؛ امری کاملاً پذیرفته شده است و نظریههای مختلف علمی از ابتدای شکلگیری رسانهها تاکنون ارائه شده است. زمانی مطبوعات در تیررس بودند و بعد از آن بهترتیب رادیو، تلویزیون، ماهواره و هماکنون هم فضای مجازی نقش مؤثری دارند
اگر فضای مجازی اثرگذار است به سبب زمینهای است که در جامعه وجود دارد و رسانههای رسمی به آن نمیپردازند و از آن غفلت میکنند. اما چون در فضای مجازی تولید و انتشار اخبار و گردش اطلاعات در دست خود مردم است؛ سبب میشود تا مشکلات پنهان دیگر نمایان شود و مورد بحث قرار گیرد
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازروزنامه ایران ، تاریخ انتشار ------، کدمطلب:456712، www.iran-newspaper.com