شعار سال: خبر کشف یک جنازۀ مومیایی شده در شهرری
این شایعه را در روزهای اخیر دامن زده که همان جسد رضا شاه است زیرا
برخی از مردم محلی می گویند در محل مقبرۀ تخریب شدۀ پهلوی اول پیدا شده است.
ماجرا از این قرار است که در جریان اجرای پروژۀ گسترش و توسعه بخش غربی
آستان حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری، تیغهای بیل مکانیکی به طور اتفاقی به جنازهای
برخورد کرد که به گفته برخی از مردم در همان محل مقبره تخریبشده رضاشاه پیدا
بوده است.
مصطفی آجرلو، مدیرکل روابط عمومی آستان عبدالعظیم حسنی اما اصل خبر کشف
جسد مومیایی در شهرری را شایعۀ تایید نشده دانسته و گفته است: « اطراف حرم قبلا
قبرستان بوده و از این رو کشف جسد در این منطقه و در طرح توسعهٔ آستانه
امری طبیعی است و جسد کشف شده نیز باقی ماندۀ یک جسد طبیعی است وهیچ جسد مومیایی
در این منطقه به دست نیامده وحتی چهره آن قابل تشخیص نیست و این شایعه ساخته و
پرداختۀ فضای مجازی است.»
در گزارش تارنمای «تاریخ
ایرانی» به این نقل قول بسنده نشده و سراغ یک مدیر دولتی و یک عضو شورای شهر تهران
هم رفته اند اما این دو با این قاطعیت تکذیب نکرده اند.
مصیبزاده، مدیر میراث فرهنگی و صنایع دستی شهرری می گوید: «هنوز این
خبر را از منبع موثقی نشنیده و مسئولان آستان خبری به میراث فرهنگی ندادهاند.» او
حتی احتمال داده که آستان قدس برای حفاری و عملیات عمرانی در این محل از میراث
فرهنگی شهرری از مراجع بالاتر از اداره میراث فرهنگی شهرری استعلام کرده باشد.
حسن خلیلآبادی، عضو شورای شهر تهران اما از تعبیر « جنازۀ مومیایی
شده» استفاده کرده و چون اجساد افراد عادی کمتر مومیایی می شود توجه ها را به خود
جلب کرده است. او گفته است: «این جنازه مومیاییشده در پی حفاری در قسمت غربی صحن
شاهعبدالعظیم حسنی پیدا شده است. برخی احتمال میدهند که جنازه متعلق به پهلوی
اول باشد که به صورت مومیایی شده به تهران آورده شده و در حرم عبد العظیم حسنی دفن
شده است. جنازه
متعلق به هر کسی که باشد به دلیل اینکه مومیایی شده جنبه میراثی دارد و باید حفظ
شود. البته نظر نهایی را باید کارشناسان میراث و پزشکی قانونی بدهند که ببینیم که
این جنازه متعلق به چه کسی است.»
عصر ایران به این بهانه چند نکتۀ دیگر را اضافه می کند:
نخست این که جنازۀ رضا شاه بلافاصله پس از مرگ در سال 1323 خورشیدی به
ایران منتقل نشد چون ایران در وضعیت عادی به سر نمی برد و به پادشاه جوان توصیه شد
احساسات خود را کنترل کند و به دنبال انتقال جسد نباشد زیرا تنها سه سال از اخراج
تحقیر آمیز رضا شاه می گذشت و شاه جوان اگر می خواست سخنی بگوید باید به ماجراهای
شهریور 20 و چرایی اقامت پدرش در آفریقای جنوبی و مرگ در آن سرزمین و غیبت او در
مراسم انتقال سلطنت می پرداخت و هیچ یک را دوست نمی داشت نقل کند و به همین خاطر
صبر کردند و چند سال بعد جنازه را آوردند اما همان موقع هم این شایعه شنیده می شد
که تابوت خالی است و جنازه ای منتقل نشده است.
در روزهای اوج انقلاب هم این شایعه درگرفت که جنازه را از ایران برده
اند اما هیچ یک از اینها مانع نشد شیخ صادق خلخالی به صورت خودسرانه و بی هیچ حکم
و هماهنگی اقدام به تخریب مقبره نکند.
دوم این که تخریب مقبره درست در همین روزها در سال 1359 شروع شد. می
نویسم « شروع
شد» چون خلخالی فکر می کرد که با چند کلنگ و چند نفر و در چند ساعت کار را تمام می
کند و مخالفان این اقدام در مقابل عمل انجام شده قرار می گیرند اما با یک بنای بسیار
مستحکم روبه رو شدند و عملیات تخریب با وجود مخالفت صریح اولین رییس جمهوری ایران
و دستور توقف دو هفته ادامه یافت.
بنی صدر می گفت بنا باید موزه شود نه این که تخریب شود با این حال در
فضای خاص آن سال گوش خلخالی بدهکار نبود و کار خود را انجام داد و هر چند بنی صدر رییس
جمهوری شده بود اما در اردیبهشت 1359 مملکت نه نخست وزیر داشت و نه مجلس و دولت
زیر نظر شورای انقلاب بود و صادق خلخالی کار خودش را انجام می داد. از سوی دیگر
دانشگاه ها دست خوش تنش و در آستانۀ تعطیلی و بحران بود و توجه ها به موضوع
دانشگاه و انقلاب فرهنگی معطوف بود و شاه هم هنوز نمرده بود و مخالفت با تخریب
مقبره رضاشاه در حالی که بحث روز استرداد پسرش بود از هر کسی برنمی آمد خاصه این
که با خلخالی طرف می شدند.
البته سراغ جنازه نرفتند و تنها بنا تخریب شد. شاید چون باور داشتند که
از اول جنازه ای در کار نبوده یا در آستانه پیروزی ا نقلاب از ایران خارج کرده اند.
منتها همواره این سوال مطرح بود که بر سر جنازه چه آمده است. صادق
خلخالی که پس از جنجال های دوران حاکم شرع به عنوان نمایندۀ قم به مجلس شورای
اسلامی راه یافته بود در تاریخ اول آبان 1361 به این پرسش به صورت مکتوب چنین پاسخ
داد:
عین پاسخ خلخالی که دستخط آن هم موجود است از این قرار است:
»بسمه تعالی، به نام خداوند متعال و قاهر و غالب باید عرض کنم که جنازه
رضاخان ملعون و دزد را از مصر آورده بودند و در مقبره مخصوص در جوار حضرت عبدالعظیم
علیه السلام به خاک سپردند و جنازه علیرضا پهلوی نیز در آنجا مدفون بود و چند نفر
دیگر از دودمان ننگین نیز در آن مقبره بود.
پس از انعقاد جمهوری اسلامی در ایران یک روز تصمیم گرفتیم که آن مقبره
را که به مراتب بدتر از مسجد ضرار بود و در واقع جز یک دکور شیطانی نبود و در واقع
مایه امید د انقلاب و سلطنت طلبان بود تخریب نماییم و در این کار انسانی و اسلامی
برادران سپاه پاسدار با تعدادی متجاوز از 200 عدد بیل و کلنگ و دسته های دیگر از
مردم کمک شایان نمودند و ما بدو امر خیال می کردیم که یک شبه آنجا را خراب می کنیم
ولی ساختمان بی اندازه محکم بود که بالاخره با شیوه مهندسی و مواد منفجره پس از دو
هفته تخریب شد و تنها مقبره رضا خان نبود که خراب شد بلکه قبر متجاوز از 50 نفر از
وابستگان، من جمله حسنعلی منصور نیز خراب شد و با تخریب انقلابی خاطره انقلابی
کبیر سدیف قهرمان در تخریب مقابر قریش در شام تجدید شد.
بعضی ها من جمله بنی صدر خائن با تخریب آنجا سرسختانه مخالفت می کردند
و حتی درصدد بودند ما را بازداشت نمایند ولی مردم مسلمان با ما بودند. اگر بنی صدر
و امثال او در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بودند درباره تخریب
مسجد ضرار حتما مخالفت می کردند و حال آن در قرآن می فرماید: الم تر کیف فعل ربک بعاد/
ارم ذات العماد....... ان ربک لبامرصاد
باید عرض کنم که خود جنازه را شاه فراری دو روز قبل از رفتن خود از
ایران خارج [کرده بود] و حالیه در لوس آنجلس به عنوان امانت نگه داری می شود و
خلاصۀ کلام این این که جنازه رضاخان قلدر و علیرضا پهلوی در مقبره بوده و دو روز
قبل از فرار شاه خائن از ایران استخوان های آنها را در جعبه و صندوق جای داده و به
لوس آنجلس در آمریکا برده اند/ و السلام علی من التبع الهدی- صادق خلخالی»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی تیتر امروز، تاریخ 4 اردیبهشت 97، کد مطلب: 404694: www.titreemroz.ir
ا.ف75
ا.ف75
ا.ح75