پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۲۴۱۷
تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۴
پایگاه اینترنتی عصر ایران در یادداشت روز شنبه به بهانه چالش بر سر تخصیص بودجه هزار میلیارد تومانی صدا و سیما، به بررسی ضرورت تغییر در بودجه ریزی بجای بکارگیری رویکرد انتقادی با استفاده از آنتن پرداخت.

شعار سال: در این یادداشت به قلم مهرداد خدیر آمده است:«آقایان، خانم ها! عجالتاٌ این شب عیدی انتظار انعکاس مشکلات و بررسی مسایل تان را از ما نداشته باشید. مصاحبه شونده ها و کارشناسان عزیز هم یک جور هوای کار را داشته باشید دیگر! بالاخره شب عید است و خرج زن و بچه... حقوق ما و بودجه صدا و سیما و دل پُرِ دولت. حالا اما درسته که دلِ آقای سخنگو پُره اما جیب کارمندان صدا و سیما پُر نیست...»

این عین اولین «خبر» برنامه «صرفاٌ جهت اطلاع» پنج شنبه شب سیما (20 اسفند 1394) است؛ شِکوه از مشکلات مالی پایان سال سازمان صدا و سیما و البته تاکید بر این که مشکل نه از نوع هزینه کرد و کسب درآمد در خود سازمان که در جای دیگری است و در واقع بودجه مقرر را دولت هنوز تمام و کمال تخصیص نداده است.

پیش تر پیمان یوسفی مجری برنامه های فوتبال نیز در برنامه پخش زنده لیگ برتر گفته بود « ان شاء الله مشکلات مالی حل شود و بقیه حقوق ما را هم بدهند.»

این سخنان در حالی مطرح می شود که محمد باقر نوبخت معاون رییس جمهوری و سخنگوی دولت به تازگی گفته بود: « دل مان از صدا و سیما خون است و پُر است اما سفره دل مان را باز نمی کنیم. همین برنامه پیک بامدادی رادیو را هر روز گوش می کنم اما هر صبح یک پیک منفی است برای مردم.» او جای دیگری هم گفته بود:« 100 درصد اعتبارات صدا و سیما پرداخت شده است.»

واکنش رسمی رسانه رسمی این بود که «آنچه بیان مطالب غیر واقعی درباره عملکرد دولت تلقی می شود به جز انعکاس مشکلات مردم نیست» و « تریبون های متعددی در اختیار مقامات مختلف دولت قرار می دهند». درباره بودجه هم اداره کل بودجه صدا و سیما اعلام کرده است: « با احتساب تخصیص اسفندماه معادل 15 میلیارد تومان از بودجه مصوب صدا و سیما در قانون بودجه 94 باقی مانده و تخصیص نیافته است.»

چالش مالی صدا و سیما با دولت بر سر دو موضوع است: اول این که جام جم نشینان می گویند هنوز صد در صد بودجه 94 تخصیص نیافته و 15 درصد باقی مانده و دوم این که در بودجه پیشنهادی 95 هم تنها یکی دو درصد به نسبت سال گذشته افزایش دارد در حالی که انتظار دارند میزان افزایش به اندازه دیگر سازمان ها و حداقل معادل نرخ تورم باشد.

به بهانه این چالش اشاره چند نکته متفاوت و فارغ از انتقادات معمول - که همه جا می شنویم و این قلم نیز کم درباره آنها ننوشته- مناسبت دارد:

1- گویندگان و مجریان سرِ خود می نالند یا این گِله گذاری ها از قبل هماهنگ شده است؟

اگر نظر خودشان است می توان پرسید که آیا معمول یا مسبوق است که کارکنان یک سازمان نزد دیگران و اینجا مخاطبان و بینندگان- گله کنند که ما حقوق نگرفته ایم؟

اگر به توصیه یا با هماهنگی مدیران شان باشد هم این شایبه پدید می آید که مدیریت سازمان از بدنه استفاده می کند تا دولت را به تخصیص بودجه بیشتر برای سال آتی یا پرداخت باقی مانده امسال بر پایه ادعای اداره کل بودجه- وادارد. منتها مگردولت به طور مستقیم به آنان حقوق می پردازد؟

2- رییس سازمان پیش از این از پرداختی هزار میلیارد تومانی دولت به عنوان «کمک» یاد کرده بود.

تاکید بر واژه « کمک» احتمالا به این خاطر بود که گفته شود صدا و سیما مثل آموزش و پرورش زیر مجموعه دولت نیست .مستقل است و سهل است خود را در عرض قوای سه گانه می داند نه ذیل یکی و دولت تنها به آن کمک می کند. با این وصف اگر «کمک» است چرا مدام مطالبه «کمک بیشتر» می کنند؟ تنها به این خاطر که دولت را موظف به پرداخت بودجه مصوب و نه فعال ما یشاء می دانند؟

در واقع وظیفه دولت را یادآور می شوند. باید بپردازد و این که از کجا و چگونه مشکل خودشان است. استناد اصلی البته به قانون بودجه مصوب مجلس است.

3- در خود همین صدا و سیما اما بارها کارشناسان اقتصادی تاکید کرده اند که بودجه ریزی کنونی ایران که بر پایه ارقام سال قبل برآورد می شود در دنیا منسوخ شده زیرا به جای بهبود وضع گذشته، همان وضع را با تحمیل هزینه بیشتر و بدون تضمین افزایش بهره وری و کارآمدی به آینده تسری می دهد.

حال آن که بودجه ریزی مدرن بر پایه «صفر» است. یعنی هر سازمان موظف می شود تمام فعالیت ها و برنامه های خود را همچون یک برنامه جدید ارزیابی و اهمیت و اولویت آنها را مشخص کند.

در روش سنتی می گویند چون این سازمان امسال 1000 میلیارد تومان بودجه داشته سال دیگر باید 1200 میلیارد تومان بگیرد تا 20 درصد افزایش آن اعمال شده باشد.

در بودجه ریزی بر مبنای «صفر» اما بنگاه مورد نظر باید مشخص کند اولویت های آن کدام ها هستند و بدون توجه به گذشته و با افق آینده می خواهد با این پول چه برنامه هایی را به اجرا گذارد.

شاید گفته شود مسوولیت این تغییر نگاه و روش با سازمان مدیریت و برنامه ریزی است نه صدا و سیما یا هر سازمان و بنگاه دیگری و در واقع این مجلس است که باید شروع کننده باشد.

این سخن درست است اما مگر صدا و سیما بیش از هر دستگاه دیگر خود را در قبال « اقتصاد مقاومتی» متعهد و مسوول و حتی مدعی مطالبه نمی داند؟ پس چرا از خود شروع نمی کند؟ یا حداقل چرا این بحث را مطرح نمی سازد و درنمی اندازد؟

بنا به ملاحظاتی محور این گفتار نوع بودجه ریزی است و نمی خواهیم به عاملی چون ریزش مخاطبان صدا و سیما و در نتیجه کاهش آگهی دهندگان اشاره کنیم یا بپرسیم طی سه هفته پس از انتخابات هفتم اسفند نمایندگان جدید به چند برنامه دعوت شده اند یا با نماینده اول و از نامزدهای ریاست مجلس آتی اساسا گفت و گویی انجام داده اند تا مردم احساس کنند صدا و سیمای خودرا در صدا و سیما می بینند یا نه.

فارغ از چالش های سیاسی بر این نکته می توان تاکید کرد که دولت مشکل را باید ریشه ای حل کند.

روشن و صریح این که به جای این که هر سازمانی به اعتبار بودجه سال قبل بودجه بیشتری مطالبه کند و همه با هم مسابقه جذب و مصرف بگذارند تا در تخصیص بودجه سال بعد بیشتر بگیرند وسرشان بی کلاه نماند، بهترین روش ،بودجه ریزی بر پایه صفر است.

یعنی هزینه ها و برنامه های یک بنگاه دوباره ارزیابی شوند و هر یک از مدیران بودجه درخواستی خود را به تفکیک توجیه کنند و فرض را بر این بگذارند که آنچه در حال حاضر انجام می دهند نقطه شروع تلقی نمی شود.

یک مثال ساده منظور را روشن می کند. فرض کنید بنیاد سعدی یا هر نهاد غیر مولد دیگر در سال جاری 5 میلیارد تومان بودجه می گیرد.

در حال حاضر تخصیص بودجه به این صورت است که 20 درصد به نسبت سال افزایش می دهند و 6 میلیارد می پردازند!

در حالی که باید اولا «اهمیت» و ثانیا « اولویت» ها روشن شود. چنانچه مدیر مربوطه نتواند سازمان مدیریت و برنامه ریزی را درباره اهمیت و اولویت ها توجیه کند نه تنها نباید بودجه بیشتر اختصاص یابد که در صورت ضرورت می تواند کم شود. این همان بودجه ریزی بر مبنای صفر است و درمورد خاص صدا و سیما نیز این بنگاه با ارزیابی مجدد باید بتواند از ضرورت فعالیت این همه شبکه دفاع کند.

کافی است تعداد پرسنل رسانه های مشابه در دنیا را مقایسه کنند تا روشن شود اگر فی المثل آقای پیمان یوسفی هنوز حقوق نگرفته به این خاطر است که سازمان به دلایل مختلف نیروی مازاد جذب کرده یا دلیل دیگری دارد.

وقتی از دولت بودجه بخواهند متقابلا تخصیص دهندگان می توانند بپرسند چرا دریافتی برخی تهیه کنندگان هم اندازه درآمد بهترین جراحان این مملکت است و چرا جدول کامل و شفافی از اسامی آنها منتشر نمی شود؟

نویسنده اطلاع دارد آقای احمد توکلی در دوران ریاست مرکز پژوهش های مجلس، بودجه ریزی بر مبنای صفر را در قالب طرح مدونی آماده ساخته بود و قصد داشت در صورت کاندیداتوری ریاست جمهوری از آن استفاده کند. چرا انواع نظرات او را منعکس می کنند و به این فقره نمی پردازند. خاصه حالا که مردم ایشان را از نمایندگی معاف کرده و تنها مجلس نهم را باید به پایان برساند فرصت مناسبی برای این بحث است.

اگر صدا و سیما اهمیت و اولویت خود را بر پایه بودجه صفر مشخص کند آنگاه می تواند یک شبکه رسمی داشته باشد و برای امور تبلیغی دینی هم با سازمان تبلیغات قرارداد ببندد یا شبکه ورزش را درآمد زا سازدو این قدر چشم آن به بودجه دولت نباشد.

این استدلال که چون امسال ایکس ریال دریافت می کنیم سال بعد باید 2 ایکس بگیریم یا 20 درصد بیشتر هیچ سنخیتی با «اقتصاد درون زا» ندارد که مورد تاکید رهبری است و صدا و سیما در حد تبلیغ تنها عبارت را نقل می کند تا از آن به نفی سرمایه گذاری و شرکت با خارجی ها برسد.

چه این سازمان و چه دستگاه های دیگر هر سال درصدی را به عنوان افزایش مطالبه می کنند و بر سر آن چانه می زنند حال آن که با بودجه ریزی صفر چه بسا بتوانند بسیار بیشتر را بقبولانند و دولت هم کل بودجه برخی نهادها را قطع کند.

در این حالت به جای گله (گلایه) از زبان مجریان و گویندگان و اصرار بر این که چند درصد هنوز باقی مانده برنامه بدهند و اولویت ها را مشخص کنند.

متقابلا البته شاید این پرسش درگیرد که وقتی پربیننده ترین برنامه های پُر پرسنل ترین و ایدیولوژیک ترین رادیو و تلویزیون دنیا دو برنامه غیر ایدیولولوژیک « خندوانه» و «نود» باشند و بقیه چندان دیده نشوند آیا به این همه ریخت و پاش نیاز است تا کف گیر به ته دیگ بخورد؟

آیا بودجه ریزی بر مبنای صفر در کشورهای دیگر هم اجرا شده است؟ پاسخ البته مثبت است.

در آمریکا این پیشنهاد در سال 1970 مطرح شد و از 1973 درست معادل 1352 خورشیدی و هم زمان با افزایش قمت نفت به اجرا گذاشتند.

روحیات شخص آقای سرافراز اتفاقا انقباضی است و اهل ریخت و پاش نیست. پس به جای آن که مجریان و گویندگان از زبان خودشان بگویند «عید آمد و ما خود را نتکاندیم» بهتر است صدا و سیما اقدام به کوچک سازی کند.

در بخش های ورزش و سرگرمی خصوصی سازی کند و در امور ایدیولوژیک و سیاسی با سازمان های مربوطه که متولی تبلیغ و رواج یک گفتمان هستند به توافق برسد چون آنها پول و بودجه دارند و این همه به دولت فشار نیاورند و بگذارند دولت پول مردم را صرف بهداشت و آموزش کند.

این هم خیلی بد است که وانمود شود انگار چون انتقاد می کنند دولت پول نمی دهد و تنها اگر مدح و ستایش داشته باشند از بودجه خبر می شود.

مردم رسانه ای را دوست دارند که خودشان را درآن نظاره کنند. این که صدا و سیما به همه واقعیت ها و سلیقه ها نپردازد و تنها به پول بیندیشد چاره کار نیست.از استادان روزنامه نگاری آموخته ایم که کار رسانه «تبدیل زغال به الماس» است. درد حامیان گفتمان اعتدال اما این است که گاه می بینند انگار دغدغه برخی تبدیل الماس به زغال است!

هر چند که این سخن به معنی آن نیست که ندانیم کارکنان این سازمان نیز مثل خود ما و همه شهروندان دیگر به حقوق وعیدی نیازمندند و شاید از زبان حافظ می توانند بگویند:

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید

«وظیفه» گر برسد مصرفش گل است و نبید

منظور از «وظیفه»، همان «مقرری» است و«نبید» نیز از انواع «می» و با تعبیر کمتر حساسیت زا و از سانسور گذشته: نوشاک!

با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از خبرگزاري ايرنا، تاریخ انتشار: 22 اسفند 1394، کد مطلب: 81999492 (5226339):www. irna.ir


اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین