پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 26
کد خبر: ۱۶۷۲۷۶
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۱
در هر دو مقطع تحصیلی ارشد و دکتری دانشگاه، شاگرد اول بود‌. اما توان نوشتن یک متن هزار کلمه‌ای را نداشت. یادم هست که برای نوشتن یک مقاله مفهومی، ایده نداشت و در اواخر ترم، از عدم توانایی نوشتن، به گریه افتاد. در تمام طول دوران تحصیل‌اش، نه در هیچ فعالیت دانشجویی شرکت کرد، نه مطلبی در نشریه‌ ای نوشت، نه موضوع پایان‌نامه‌اش ربطی به درد مردم‌اش داشت. آرام می‌آمد و آرام می‌رفت. از همان کنار. اما نام تمامی مجلات دارای امتیاز علمی و پژوهشی را می‌دانست.
شعار سال : در هر دو مقطع تحصیلی ارشد و دکتری دانشگاه، شاگرد اول بود‌. اما توان نوشتن یک متن هزار کلمه‌ای را نداشت. یادم هست که برای نوشتن یک مقاله مفهومی، ایده نداشت و در اواخر ترم، از عدم توانایی نوشتن، به گریه افتاد. در تمام طول دوران تحصیل‌اش، نه در هیچ فعالیت دانشجویی شرکت کرد، نه مطلبی در نشریه‌ ای نوشت، نه موضوع پایان‌نامه‌اش ربطی به درد مردم‌اش داشت. آرام می‌آمد و آرام می‌رفت. از همان کنار. اما نام تمامی مجلات دارای امتیاز علمی و پژوهشی را می‌دانست. با جزئیات می‌دانست که هر مقاله ای که منتشر شود، چند امتیاز دارد و ... ماه قبل شنیدم که عضو هیأت علمی یکی از مهمترین دانشگاه‌های تهران شد.

این یک استثناء نیست. یک قاعده است. داستان یک نسل! مهم‌ترین خروجی‌ ما در ده های گذشته چه بوده است؟ سیستم آموزشی ما، دانشگاه ما، نظام مدیریتی ما، حتی حوزه علمیه ما چه تیپ‌هایی را پرورش داده‌است؟ چه بچه‌هایی تربیت کرده‌ایم؟ چه مدرسان دانشگاهی را جذب کرده‌ایم؟ چه مدیرانی را در سیستم بالاتر برده‌ایم؟ سیستم کنکور و تست و قلمچی چه بچه‌هایی ساخته‌است؟

احساس می‌کنم خروجی‌های سیستم، تیپ‌های منفعت‌طلب، اهل حساب و کتاب، دو رو، محاسبه‌گر، غیرسیاسی و ترسو و فردگرا بوده‌است. در دانشگاه، چه کسانی به عنوان هیأت علمی جذب می‌شوند؟ کسانی که در طول دوران تحصیل‌شان در دانشگاه، فعالیت دانشجوی صنفی، مطبوعاتی یا جمعی نداشته‌اند، آسته رفته و آسته آمده‌اند که هیچ گربه‌ای شاخشان نزند. بچه‌ مثبت‌هایی که فقط نمره روی نمره گذاشته‌اند و بی‌سر و صدا بالا آمده‌اند.

چه دانشگاهیانی ارتقاء پیدا می‌کنند؟ کسانی که نه با درد جامعه کار دارند، نه جز پروژه گرفتن از این نهاد و آن سازمان و مقالات علمی پژوهشی تلنبار کردن و پرونده ارتقاء را تکمیل‌تر کردن دغدغه‌ای. همین جنس کارمندان، همین جنس مدیران، همین جنس حوزویان. ما دیگر فقط تیپ‌هایی را تربیت می‌کنیم که «گرد» باشند. به هیچ‌جا «گیر» نکنند. هیچ‌چیز و هیچ‌کس را «نخ‌کش» نکنند. سر می‌خورند و بالا می‌روند. (برگرفته از نوشته مهدی سلیمانیه).


**تحلیل و تجویز راهبردی:

سه گروه کلیدی می توانستند و می توانند گرهی از جامعه بگشایند و موتور پیشرفت کشور باشند: دانشگاهیان، حوزیان و مدیران. اولی با افق گشایی (پیشنهاد راهکارها، رویکردها و نگاه های تازه)، دومی با طبابت روح و سومی با گره گشایی عملی. اما هر سه این روزها دچار کژکارکردی شده اند.

مجموعه سازوکارهایی که انگیزه این سه گروه را شکل می دهند باعث شده اند که این سه گروه نسبت به گذشته، بی انگیزه، بی رمق، حسابگر و ظاهرگراتر شوند. به عنوان مثال ما همیشه مدیران اجرایی این کشور را به بی مسوولیتی، بی انگیزگی و بی تفاوتی متهم می کنیم. این می رود و آن می آید اما چیزی عوض نمی شود. وقتی تغییر افراد تفاوتی ایجاد نمی کند این یعنی مشکل ساختاری (و نه رفتاری) وجود دارد.

مدیران اجرایی با انبوهی از قوانین و مقررات کهنه، منسوخ و متعارض، انبوهی از نهادهای نظارتی، انبوهی از دست اندازهای بروکراتیک و ضدانگیزه ها روبرو هستند. این می شود که مدیران هر چند با انگیزه، پاک دست و خلاق به انفعال کشیده می شوند [اگر به فساد کشیده نشوند] و بعد از مدتی تبدیل می شوند به یک موجود عقیم و بی خاصیت [اگر به موجودی رانت خوار و نان به نرخ روزخور تبدیل نشوند]. یک ماشین امضای خوب که به دقت عطف و پیرو می زنند. جلسات پربار برگزار می کنند! نامه دو صفحه ای را با جوابی سه صفحه ای پاسخ می دهند. گزارش کارهای کرده و نکرده تولید می کنند. به بالادستی ها اعتراض نمی کنند. به پایین دستی ها انتقاد نمی کنند. احترام نهادهای نظارتی را نگاه می‌دارند. آهسته می آیند، آهسته می روند تا بازنشسته شوند.

زمان آن رسیده است که فرهنگستان علوم و وزارت آموزش عالی به عنوان داعیه داران نظام آموزش عالی در کشور، مراجع و مرکز مدیریت حوزه های علمیه به مثابه راهبران نظام حوزوی، شورای عالی اداری و سازمان امور اداری و استخدامی، فقط یک روز کار عادی شان را تعطیل کنند و به چهار سوال فکر کنند.

در طول ده سال گذشته، حوزه و دانشگاه، چه مساله ای را از کشور حل کرده اند؟
اگر همین امروز حوزه و دانشگاه را به مدت یک سال تعطیل کنیم، غیر از اینکه یک عده بیکار می شوند، چه مشکلی برای چه کسی پیش می آید؟
چرا همه مدیران اجرایی، راه حل ها را می دانند اما آن ها را اجرا نمی کنند؟
آیا واقعا باور داریم این خروجی ها، مولد و موثر هستند یا عقیم و بی خاصیت؟

وقتی برای هر تقی که به توقی می خورد تدریس و کار را تعطیل می کنیم، چه ایرادی دارد برای این چهار سوال مهم، یک روز را روز توقف و تامل اعلام کنیم و واقعا از خود بپرسیم داریم به کجا می رویم؟

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از فضای مجازی
اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین