روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم میثم هاشم خانی آورده است: 2 عامل نخست، جنبه اقتصادی تعریف «فقر آموزشی» را زیر و رو کردهاند و عامل سوم، جنبه اجتماعی این تعریف را دگرگون ساخته است. به اجمال میتوان 4 جنبه کلیدی «فقر آموزشی» در قرن 21 را به این شکل برشمرد:
اول) محرومیت از شوق یادگیری:
با توجه به اینترنت سریع و ارزان که سهولت دسترسی به انواع دانش را به ارمغان آورده، ماموریت اصلی مدارس قرن 21، ایجاد شوق یادگیری است. بنابراین مدارسی که صرفا بر تزریق دانش و محفوظات به مغز دانشآموزان متمرکز هستند، حتی اگر مدارسی لوکس با شهریههای گران باشند، دانشآموزان خود را زیر خط فقر آموزشی نگه میدارند. همچنین مدارس نوسازی که در مناطق محروم ساخته میشوند، اما در طراحی آنها به المانهای افزایش شوق یادگیری دانشآموزان توجهی نمیشود (چه المانهای سختافزاری مربوط به طراحی و زیباسازی مدارس و چه المانهای نرمافزاری مربوط به کیفیت معلم و کیفیت محتوای آموزشی)، تاثیر اندکی بر «فقرزدایی آموزشی» خواهند داشت.
دوم) محرومیت از تنوع و خلاقیت آموزشی:
آن دسته از ساختارهای آموزشی که متکی بر ساختار یکپارچه و متمرکز در حوزه تعیین قوانین مدیریت مدارس، شیوه استخدام معلمان و چارچوب تدوین محتوای درسی هستند، صرفا فقر آموزشی را توسعه میدهند. در کشورهایی با این نوع از ساختار آموزشی که سرکوبگر خلاقیت مدیران و معلمان مدارس است، مدارس به سرعت مرجعیت آموزشی کودکان و نوجوانان را از دست میدهند و آن را به «اینترنت» واگذار میکنند. به این ترتیب بخشی از فقرزدایی آموزشی، به مجوز دادن به خلاقیت مدیران مدارس مناطق محروم در حوزه انتخاب معلمان، ارتقا و توبیخ معلمان و نیز طراحی محتوای آموزشی بومی جذاب و سازگار با شرایط اقتصادی- اجتماعی هر منطقه مربوط میشود.
سوم) محرومیت از مهارتهای غیرشناختی:
در قرن 21، با توسعه سریع دانشهای مختلف از یکسو و دسترسی فراگیر اینترنتی به این دانشها از سوی دیگر، «بهرهوری اقتصادی» ناشی از حفظ بودن پایتخت کشورها یا بلد بودن محاسبه حاصلضرب دو عدد چهاررقمی بر روی کاغذ یا نظایر آن، شدیدا سقوط کرده است. از طرف دیگر به سبب افزایش گریزناپذیر تحرک شغلی و نیز درهمتنیدگی شدید جوامع، «بهرهوری اقتصادی» ناشی از مهارتهای غیرشناختی (مانند مهارت کار تیمی، تعامل موثر با دیگران، خلاقیت، پرسشگری، تفکر نقادانه و امثالهم) شدیدا رشد کرده است. نتیجه آنکه برنامه درسی تهی از این مهارتها، نماد بارز «فقر آموزشی» خواهد بود.
چهارم) محرومیت از دانش دیجیتال:
در قرن 21، حتی انجام سادهترین مشاغل، بدون دسترسی به ابزارهای دیجیتال بهویژه موبایلهای هوشمند و بدون برخورداری از حداقلی از دانش دیجیتال، ناممکن است. توجه به این مساله در طراحی محتوای آموزشی مدارس، چه در مناطق محروم و چه در مناطق برخوردار، از ارکان مهم فقرزدایی آموزشی محسوب میشود. با این توضیحات، نگارنده امیدوار است که هم نهادهای دولتی و هم نهادهای غیردولتی فعال در حوزه «فقرزدایی آموزشی»، با توجه هر چه بیشتر به نکات فوق، بتوانند بهرهوری پروژههای خود در این حوزه را افزایش دهند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایرنا،تاریخ انتشار: 10آبان 97، کدمطلب: 83085355،www.irna.ir