عباسي در اين جلسه با اشاره به آيه «و اذ قال ربك للملائكه اني جاعل في الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال اني اعلم ما لا تعلمون» عنوان كرد: اين آيه اشاره دارد كه «و آن گاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمين جانشيني خواهم گماشت، فرشتگان گفتند: آيا در آن(زمين) كسي را(مخلوقي) را قرار مي دهي كه فساد و تباهي كند و خونريزي كند؟ و حال آنكه ما تو را به پاكي مي ستاييم و تقديست مي كنيم؟ خدا فرمود: من آن مي دانم كه شما نمي دانيد.» مفهوم كلي آيه اشاره به خلافت اللهي انسان و برخورداري از موهبت علم و سجده فرشتگان در برابر انسان دارد و خدا به طور رسمي مساله رهبري و خلافت انسان را تشريح مي كند و موقعيت مقام معنوي او را كه شايسته اين همه مواهب است روشن مي كند.

وي افزود: تسبيح ياد كردن خدا به صفات كمال خداست مانند علم، قدرت، مهرباني و به معني تنزيه خدا از هر نقص و ستودن وي به پاكي هاست و تقديس به معني منزه كردن خدا از صفات مادي محدوديت ها و زمان و مكان است، همچنين تقديس به معناي پاك كردن صفات بد از نفس خود و جامعه است.

عباسي با بيان اينكه تعليم و عرضه متفاوت هستند، گفت: تعليم به معناي ياد دادن است ولي عرضه به معناي نشان دادن و عرضه كردن است كه مي تواند بدون آموزش نيز باشد. به عنوان نمونه ممكن است مكانيسم دستگاهي را به فردي آموزش دهند ولي براي فرد ديگري همان دستگاه را روشن كنند و نشان دهند كه چگونه كار مي كند و آموزشي نيز همراه نباشد.

مشاور مديرعامل شركت فرودگاه ها و ناوبري هوايي ايران در پاسخ به اين پرسش كه خداوند فرشتگان را از آفرينش آدم آگاه كرد؟ افزود: خداوند آفرينش انسان را با فرشتگان در ميان گذاشت چون فرشتگان در تربيت و رشد انسان و امور مربوط به انسان ها مسووليت به عهده خواهند گرفت، خوب و بد آنها را خواهند نوشت (بر زبان نمي آورد جز آنكه نزد او فرشته مراقب، حاضر و آماده اي براي نوشتن است).

وي گفت: از سوي ديگر در تعليمات و الهام هاي انسان فرشتگان نقش خواهند داشت. همچنين در قبض روح و سوال و جواب قبر و قيامت با انسان سروكار خواهند داشت.

عباسي افزود: هنگامي كه خداوند با فرشتگان گفت و گو كرد، اين گفت و گو در آن سطح و در ملا اعلي انجام شد اينها همه حكايت از عظمت خليفه دارد. همچنين براي ملائكه، ابليس و اختيار ابليس امتحان وجود دارد و نيز اينكه ملائكه به محدوديت خودشان آگاه شدند و نيز فقط و فقط به واسطه اين گفت و گو به معرفت رسيدند ولي از شهود و عرضه حقايق آگاه نشدند.

*** وی در اين جلسه با اشاره به آيه «و اذ قال ربك للملائكه اني جاعل في الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال اني اعلم ما لا تعلمون» عنوان كرد: هنگامي كه خداوند با فرشتگان گفت و گو كرد اين گفت و گو در آن سطح و در ملا اعلي انجام شد كه اينها همه حكايت از عظمت خليفه دارد.

وي افزود: همچنين براي ملائكه، ابليس و اختيار ابليس امتحان وجود دارد و نيز اينكه ملائكه به محدوديت خودشان آگاه شدند و نيز فقط و فقط به واسطه اين گفت و گو به معرفت رسيدند ولي از شهود و عرضه حقايق آگاه نشدند.

عباسي با بيان اينكه خداوند در اين گفت و گو به فرشتگان از خلقت آدم نگفت بلكه از جعل خلافت صحبت كرد، گفت: اين جعل خلافت انسان و اين همه عنايات ويژه خدا براي انسان « و سخر لكم ما في الارض خليفه» همه و همه براي هدايت، امامت، نبوت و رسالت ضرورت دارد و اين بخشش عظيم خدا به انسان، تكاليف عظيم تري را به دنبال مي آورد. حالا ملائكه بدون توجه به اين حقيقت و بدون توجه به اين ضرورت جعل خلافت از خدا سوال كردند (قالوا اتجعل فيها من يفسك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال اني اعلم ما لا تعلمون) و خود را لايق اين مقام خليفه الهي مي دانستند. ملائكه دو چيز را يعني ضرورت جعل خلافت و ديگري محدوديت خود را نمي دانستند.

مشاور مديرعامل شركت فرودگاه ها و ناوبري هوايي ايران افزود: خدا داراي اسماء الحسني و صفات علياست كه انسان مي تواند در حد نسبي در آن موارد جانشين خدا شود و فقط حالات كمال، صفات مخصوص خداست و فرشتگان يا از طريق اخبار غيبي يا مشاهدات عيني موجودات قبل از آدم (ع) يا پيش بيني صحيحي كه از انسان و موجود خاكي داشتند اين سوالات را مطرح مي كردند. اگرچه همه انسان ها بالقوه استعداد خليفه خدا شدن را دارند اما همه خليفه خدا نيستند و افراد خليفه الله به فرموده روايات افراد خاصي هستند. البته برخي از انسان ها با رفتار خود به اندازه اي سقوط مي كنند كه از حيوان هم پست تر مي شوند (اولئك كالانعام بل هم اضل).

وي گفت: ريشه اعتراض و يا سوال فرشتگان درباره آفرينش انسان اين است كه آنها مي دانستند هدف خدا از آفرينش انسان تكامل او از راه عبادت است (و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون) از اين رو مي گفتند كه از آنجا كه ما تو را مي شناسيم و معرفت داريم و بدون شرك تو را مي پرستيم بريا خلافت مناسب تريم، ولي اين انسان خون ريز و مفسد است. بعدها فرشتگان فهميدند كه آدمي تحت تربيت انبيا، تربيت مي شود و تعليم مي پذيرد و به وسيله پيامبران به معرفت مي رسد. همين معرفت وي زمينه هاي خونريزي و فساد را در وي از بين مي برد و حتي انسان را از فرشته هم بالاتر مي برد.

عباسي افزود: در واقع فرشتگان فهميدند كه انسان استعداد وسيع و افزون طلبي دارد و نيز اشتهاي بي نهايت او و از طرفي محدوديت جهان ماده كه محل برخوردها و جنگ و غيره است. اين سوال برايشان پيش آمد كه آيا مي خواهي موجودي بيافريني كه خون ريز و مفسد است. اين بود كه اين قضاوت را كردند. بر خوي پليد و زشت خود مسلط مي شود و خليفه شايسته اي براي خدا مي شود.

ایشان در پاسخ به اين پرسش كه فرشتگان از كجا مي دانستند كه انسان موجودي خونريز است؟ گفت: آنها از سه خير آگاه بودند، يكي اينكه انسان كه موجودي زميني است بايد مادي و مركب از قواي غضب و شهوت باشد، دوم اينكه جهان مادي محدود و پربرخورد است و سوم اينكه زندگي انسان بر پايه تعاون و اجتماع استوار است و با تركيب اين سه عنصر نتيجه اي جز خونريزي و فساد به دست نمي آيد. طرف خطاب آيه، نوع بشر است چون فساد و خونريزي تنها در صورت كثرت انسان تحقق پذير است.

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از وبسایت شرکت فرودگاه ها و ناوبری ایران ، تاریخ انتشار:11 اسفند 1397 ، کدخبر:- ،www.airport.ir