شعار سال: دكتر مصدق گفته بود كه رهبران مسكو بايد
بدانند كه ايران با تاريخ درخشان و مردم وطندوست خود اروپاي شرقي نيست و با تجربه
از 140 سال گذشته نميخواهد که دستنشانده شود. اين سخنان چنان در رسانههاي دنيا
بازتاب گستردهاي داشت كه كمتر از سه هفته بعد ترومن، رئيسجمهوري آمريكا، به شوروي
اخطار داد اگر نيروهايش را از ايران خارج نکند، آمريكا هم نيرو به ايران خواهد
فرستاد.
هجوم قواي شوروي و انگليس
با آغاز جنگ جهاني دوم، ايران بيطرفي خود را اعلام كرد، اما اظهار بيطرفي
براي كشورهاي مقابل آلمان كافي نبود و نتوانستند از موقعيت استثنائي ايران بگذرند.
در سوم شهريور1320 قواي روس و انگلستان به خاك ايران حمله كردند و در شهر قزوين
ارتشهاي شوروي و انگليس به يكديگر پيوستند. متفقين عهدنامهاي را به ايران
پيشنهاد دادند تا به وسيله آن با حضور خود در ايران علاوهبر تأمين امنيت روسيه و
انگليس از تماميت ارضي ايران نيز حفاظت كنند. اين عهدنامه در تاريخ نهم بهمن 1320
پس از تصويب در مجلس به امضاي سران سه كشور شوروي، انگليس و ايران رسيد. در فصل پنجم
اين عهدنامه بهصراحت از تخليه ايران توسط دولتهاي شوروي و انگليس سخن به ميان
آمده بود: «پس از آنکه کليه مخاصمه مابين دول متحده با دولت آلمان و شرکاي آن به
موجب يک يا چند قرارداد متارکه جنگ متوقف شد، دول متحده در مدتي که زياده از شش
ماه نباشد قواي خود را از خاک ايران بيرون خواهند برد و اگر پيمان صلح مابين آنها
بسته نشد ولو اينکه قبل از شش ماه بعد از متارکه باشد بلافاصله قواي خود را بيرون
خواهند برد، مقصود از شرکاي دولت آلمان هر دولت ديگري است که اکنون يا در آينده
بناي مخاصمت گذاشته يا بگذارد.»
بدعهدي روسها
با آنكه در اين عهدنامه زمان و شرايط خروج نيروهاي متفقين مشخص شده
بود، اما روسها بدون هيچگونه توجيه منطقي و تنها براي كسب امتيازهايي مانند نفت
شمال ايران يا خودمختاري آذربايجان چندسال پس از پايان جنگ جهاني در ايران ماندند.
پس از جنگ در کنفرانس پتسدام که ۲۶ تير
الي ۱۱ مرداد ۱۳۲۴، بين سران سه کشور بزرگ مسئله تخليه ايران از نيروهاي
بيگانه مطرح شد، اما شوروي با توجيه اينكه هنوز جنگ با ژاپن تمام نشده است، حاضر
به خروج نيروهايش از ايران نشد. در 12 شهريور 1324 ژاپن در پي بمباران اتمي هيروشيما
و ناکازاکي تسليم شد و عملا جنگ در تمام دنيا به پايان رسيد. دولت ايران در 21
شهريور همان سال دوباره تقاضاي خود مبنيبر خروج نيروهاي روس را از متفقين مطرح
كرد. در کنفرانس وزيران خارجه سه کشور بزرگ که چند روز قبل از آن در لندن برگزار
شده بود، شوروي باز دراينباره بهانهجويي کرده بود تا اينکه ارنست بوين، وزير
خارجه بريتانيا، پيشنهاد کرد که تخليه ايران طبق ماده پنج پيمان سهجانبه ايران،
انگليس و شوروي مورخ نهم بهمن ۱۳۲۰ درست ششماه پس از پايانيافتن جنگ با
ژاپن؛ يعني در ۱۲ اسفند ۱۳۲۴ خاتمه پذيرد كه وزيران خارجه شوروي و
آمريکا با اين پيشنهاد موافقت کردند و سه دولت بزرگ در يادداشتي تصميم خود را به
ايران اطلاع دادند.
ظهور فرقه دموكرات آذربايجان
پس از اين توافق كمتر از 24ساعت بود كه در شهرهاي آذربايجان عدهاي به طور
مسلحانه دست به قيام زدند و در 21 آذر سال 24 بود كه جعفر پيشهوري از تأسيس حكومت
خودمختار آذربايجان سخن گفت و شوروي كه با مقاومت دكتر مصدق نتوانسته بود امتياز
نفت شمال را از ايران بگيرد، تمام همت خود را بر حمايت از فرقه دموكرات گذاشت. با
چنين وضعيتي دولت ايران چارهاي نداشت؛ مگر اينکه به شوراي امنيت سازمان ملل متحد
شکايت کند. شوراي امنيت مقرر كرد كه مناقشات ميان ايران و شوروي از طريق مذاكره دو
كشور حل شود. پس از مذاكرات گسترده قوام و دولت ايران اميدوار بودند كه در 11
اسفند 1324 شوروي خاك ايران را به طور كامل تخليه كند؛ ولي دولت شوروي تنها
نيروهاي خود را از بخشهايي از ايران خارج كرد و همچنان در بخشهاي شمالي ايران
باقي ماندند.
خروج شوروي از خاك ايران
در ادامه مذاكرات دو كشور سادچيكف، سفيركبير شوروي در روز 29 اسفند
1324 وارد تهران شد و درباره تشكيل شركت نفت مختلط ايران و شوروي، موافقتنامهاي
در هفت ماده بين نخستوزير ايران و سفيرکبير شوروي در ۱۵ فروردين ۱۳۲۵
امضا شد. براساس اين موافقتنامه مقرر شد كه شرکت مختلطي به منظور تجسس اراضي نفتخيز
در شمال ايران و بهرهبرداري از آنها بين ايران و شوروي تشکيل شود. مدت عمليات
شرکت 50 سال تعيين و مقرر شده بود كه در مدت ۲۵ سال اول عمليات شرکت، ۴۹ درصد سهام متعلق به ايران و ۵۱ درصد سهام متعلق به شوروي و در مدت ۲۵ سال دوم، ۵۰ درصد سهام متعلق به ايران و ۵۰ درصد متعلق به شوروي باشد. در پايان موافقتنامه نيز قيد
شده بود که قرارداد شرکت نفت مختلط ايران و شوروي که بعدا مطابق اين توافقنامه
عقد ميشود، به مجرد اينكه نمايندگان مجلس شوراي ملي ايران انتخاب شدند و اين مجلس
عمليات قانونگذاري خود را آغاز کرد، درهرحال نه ديرتر از مدت هفت ماه از تاريخ
۲۴ مارس سال جاري، براي تصويب پيشنهاد
خواهد شد. تنفيذ و اجراي موافقتنامه مربوط به تشکيل شرکت مختلط نفتي ايران و
شوروي به تصويب مجلس شوراي ملي موکول شده و چون دولت ايران تأکيد کرده بود که
برگزاري انتخابات مجلس، قبل از تخليه کامل ايران از نيروهاي بيگانه ممکن نيست، همزمان
با امضاي موافقتنامه مربوط به بهرهبرداري مشترک از نفت شمال، اعلاميه مشترکي نيز
به شرح ذيل از طرف دو دولت انتشار يافت: «۱-قسمتهاي
ارتش سرخ از تاريخ ۲۴ مارس ۱۹۴۶، يعني چهارم فروردين ۱۳۲۵، در
مدت يکماهونيم خاک ايران را تخليه ميكنند. ۲-قرارداد ايجاد شرکت مختلط نفت ايران و شوروي و شرايط آن از
تاريخ ۲۴ مارس تا انقضاي هفت ماه براي
تصويب به مجلس پانزدهم پيشنهاد خواهد شد. ۳-راجع
به آذربايجان، چون امر داخلي ايران است، ترتيب مسالمتآميزي براي اجراي اصلاحات بر
طبق قوانين موجود و با روح خيرخواهي نسبت به اهالي آذربايجان بين دولت و اهالي
آذربايجان داده خواهد شد». زيركي قوام در آنجا بود كه قرارداد مربوط به نفت را به
تصميم مجلس ارجاع داده بود كه در نهايت مجلس با آن موافقت نكرد؛ اما پيشتر
نيروهاي شوروي خاك ايران را ترك كردند.
اولتيماتوم ترومن
ترومن سالها پس از پايان مسئله آذربايجان در مصاحبهاي با نيويورکتايمر،
ادعا كرد که درباره مسئله آذربايجان به استالين اولتيماتوم داده بود. در سال1980
نيز مجله تايمز با انتشار اطلاعات سناتور هنري جکلسون ادعا كرد که ترومن آندره
گروميگو سفير شوروي را به کاخ سفيد احضار کرد و گفت «اگر ارتش سرخ، بلافاصله ايران
را ترک نکند، آمريکا ضد شوروي از بمب اتمي استفاده خواهد کرد». مسئله اولتيماتوم
ترومن نشاندهنده عزم جدي انگليس و آمريكا بر كاهش نفوذ شوروي در ايران است؛ هرچند
برخي اين موضوع را افسانهاي بيش نميدانند و باور دارند كه مسئله اولتيماتوم، چه
اتمي چه غير اتمي، در ميان نيست. هرچه هست، دعوت شوروي به پايبندياش درباره
تعهدات بينالمللي است. به عقيده اتابکي در آن روزها کاخ
سفيد بودجه دفاعي خود را براي تصويب کنگره تسليم کرده بود و ترومن و يارانش سخت
درگير واداشتن کنگره به تصويب بودجه تقديمي بودند؛ بنابراين در پي يافتن فرصتي
براي برپاکردن جنجالي تبليغاتي روزشماري ميکردند. در پايان کنفرانس مطبوعاتي،
ترومن به نکته درخورتوجهي اشاره كرد: «در آن زمان (۱۹۴۶) ما نيروهاي زميني و دريايي مجهز و متحرکي داشتيم و اين
همان چيزي است که اينک براي داشتن آن تلاش ميکنيم». از نظر اتابکي، ترومن قصد
داشت به کنگره تفهيم کند که در سال ۱۹۴۶ آمريکا از چنان توان رزمي برخوردار بود که توانست
اولتيماتومي به شوروي تسليم کند. پس لازم است که بودجه دفاعي او را تصويب کنند.
ترومن در واقع، در اين جنجالآفريني تبليغاتي که در عرف سياستمداران آمريکا چندان
نادر نيست، مطلبي ادا کرد که ديگر نه خود به پسگرفتن آن توانا بود و نه ديگر
امتناع سياسي آمريکا و در نتيجه همگان اين مطلب را باور ميکردند؛ اما بههرروي
چه اين موضوع واقعيت داشته يا نداشته باشد، نميتوان از فشارهاي آمريكا و انگليس
در كوتاهشدن دست شوروي از ايران و در ديد عام براي جلوگيري از توسعه نفوذ چپ بر
كشورهاي مختلف غافل شد. در ايران نيز اين موضوع صادق بود؛ هرچند نميتوان تلاشهاي
رجال سياسي مانند قوام و مصدق را در بيرونراندن شوروي از خاك ايران ناديده گرفت.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 12 اسفند 97، شماره: 3380