شعار سال: اين مذاكرات در خانه دكتر مصدق در خيابان
كاخ (خيابان فلسطين امروزی) انجام شد. 35 روز بعد (اول اسفند)، هندرسون پيشنهاد تازه
انگلستان را كه آمريكا نیز آن را تأييد کرده بود، به دكتر مصدق تسليم کرد. در این
پیشنهاد، هرچند مليشدن صنعت نفت ايران و مالكيت دولت ايران بر آن به رسميت
شناخته شده بود، اما قيمتگذاري و فروش در دست ايران نبود و به علاوه بر امور فني
آن بايد كارشناسان خارجي نظارت داشته باشند كه مصدق آن را هم مغاير قانون مليشدن
صنعت نفت و حاكميت ملي خواند. اين مذاكرات و ديدارهاي بين مصدق و هندرسون تا مرداد
سال بعد، يعني زمان كودتا، ادامه داشت. هندرسون هرچه بيشتر از مصدق نااميد ميشد،
نقشه كودتا قوت بيشتري ميگرفت؛ تاجاييكه 27 مرداد را اينطور روايت كرده است:
«صحبت من با مصدق امشب يک ساعت طول کشيد. او با لباس کامل (و نه ملبس به پيژامه)
گويي که مراسم رسمي است، من را پذيرفت. او مثل هميشه مباديآداب بود، اما من در برخورد
او مقدار مشخصي رنجش پنهان تشخيص دادم. پس از اداي احترام معمول، من از زنجير
رويدادها از زماني که دو ماه پيش از ايران خارج شدم ابراز تأسف کردم، افزودم از
اينکه ميبينيم ايران از نظر سياسي و اقتصادي بدتر از آن زمان است، متأسفم. او با
پوزخند، احساس من را تأييد کرد و در گفتوگو وقفه کوتاهي افتاد.
من گفتم بهويژه از تعداد فزاينده حملات به شهروندان آمريکايي نگران
هستم. پس از حادثه شيراز، او به شهربانيها
دستور داده بود بالاترين ميزان حفاظت را براي اتباع آمريکايي تأمين کنند. متأسفانه
به نظر ميرسد شهربانيها باز سهلانگار شدهاند. من هر يک يا دو ساعت گزارشهاي
تازهاي از حملات به شهروندان آمريکايي، نهفقط در تهران، بلکه در نواحي ديگر
دريافت ميکنم.
او گفت اين حملات تقريبا اجتنابناپذيرند. مردم ايران فکر ميکنند آمريکاييها
با آنها ناسازگارند و ازاينرو به آمريکاييها حمله ميکنند. من
گفتم عدم سازگاري دليلي براي حملات نيست. او پاسخ داد ايران دستخوش انقلاب است و
در تنش و فشار انقلابي، براي تأمين حفاظت کامل از شهروندان آمريکايي سه برابر
تعداد پليسهاي موجود لازم است. من بايد به خاطر بياورم که در دوره انقلاب آمريکا
زماني که آمريکاييها خواهان بيرونرفتن بريتانيا بودند، به بسياري از بريتانياييها
در ايالات متحده حمله ميشد. من گفتم اگر ايرانيها خواهان
رفتن آمريکاييها هستند، حملات فردي لازم نيست. ما همگي خواهيم رفت. او گفت دولت
ايران نميخواهد آمريکاييها بروند، اما برخي افراد ايراني ميخواهند و ازاينرو
به آنها حمله ميکنند. من پاسخ دادم رؤساي هيئت نظامي آمريکايي، هيئت ژاندارمري
آمريکايي، هيئت فني، امروز من را مطلع کردند که مقامات ايراني طرف آنها به آنها
اطمينان دادهاند مشتاقاند اين هيئتها به فعاليت در ايران ادامه دهند. اين هيئتها
ميتوانند از حداکثر همکاري مقامات ايراني مطمئن باشند. اين رؤسا همچنين به من
گفتند هيچگاه مانند امروز از همکاري کاملتر و مؤثرتر مقامات ايراني برخوردار
نبودهاند. من پيش از آنکه بتوانم با او صحبت کنم، از مطلعکردن واشنگتن از اين
وضعيت خودداري کردهام. من ميخواهم بدانم برخورد او نسبت به اين آمريکاييها و
هيئتهاي کمک آمريکايي و همچنين حفاظت کافي از اعضاي اين هيئتها چيست. اين معني
نميدهد که برخي از مقامات ايراني بر ماندن اين هيئتها در ايران پافشاري کنند، درحاليکه
اعضاي اين هيئتها مورد توهين و حملات باندهاي اوباش قرار ميگيرند.
من از مصدق پرسيدم آيا او هيچ دليلي براي اين باور دارد که حقيقت داشته
باشد شاه فرمان برکناري او را از نخستوزيري و گذاشتن زاهدي بهجاي او صادر کرده
باشد. مصدق گفت هرگز چنان فرماني را نديده است و اگر ديده بود، هيچ تفاوتي نميکرد.
موضع او براي مدتي اين بوده که قدرتهاي شاه فقط ماهيت تشريفاتي دارد؛ که شاه هيچ
حقي درباره مسئوليت شخصي صدور فرمان براي تغيير دولت ندارد. من گفتم، من بهويژه
به اين نکته علاقهمندم و ميخواهم اين را با دقت به دولت ايالات متحده گزارش دهم.
آيا بايد استنتاج کنم او هيچ اطلاع رسميای ندارد که شاه فرمان برکناري او را از
نخستوزيري صاده کرده و حتی اگر پي ببرد که شاه چنان فرماني صادر کرده است، در
شرايط کنوني او آن را غيرمعتبر ميداند؟ او پاسخ داد «دقيقا.»
اسناد تازه منتشرشده از سوی وزارت امور خارجه آمريكا درباره كودتاي ٢٨ مرداد
تصوير جديدي از اين ملاقات بحثبرانگيز ارائه ميكند. در اين سند جديد كه «مرور
بحران اخير» نام دارد، گفته ميشود برخلاف گزارش اوليه هندرسون ديدار مصدق و
هندرسن تنشزا بوده و بهطور ناگهاني به پايان رسيده است. در اين سند آمده «بنا بر
يك گزارش موثق، (هندرسون) به مصدق هشدار داد كه ادامه اصرارش به باقيماندن در سمت
نخستوزيري به نفع ايران نيست.» بنا بر سند، مصدق از حرف هندرسون بهشدت عصباني شد
و پاسخ داد كه او حق دخالت در امور داخلي ايران را ندارد. بعدها معلوم شد سفير
آمريكا مصدق را تهديد كرده كه اگر نظم و آرامش را به خيابانها برنگرداند و حملات تظاهراتكنندگان
ملي يا چپگرا به شهروندان و مراكز آمريكايي در ايران متوقف نشود، كمكهاي مالي و
فني واشنگتن به ايران به خطر خواهد افتاد و كاخ سفيد احتمالا از بهرسميتشناختن
مصدق بهعنوان نخستوزير خودداري خواهد كرد.
دكتر غلامحسين صديقي، وزير كشور مصدق نيز درباره اين ديدار ميگويد: «آمريكاييها از نفوذ عناصر كمونيست سخت
ناراحت شده بودند. عصر روز ٢٧ مردادماه لوي هندرسون، سفيركبير آمريكا در تهران كه
تازه از مرخصي آمده بود با مشاهده تظاهرات تودهاي به ديدار نخستوزير آمد و اظهار
كرد: شما وضع خوبي نداريد، با اين جرياناتي كه ميبينيم كمونيستها ابتكار عمل را
به دست گرفتهاند، شما در برابر اين وضع چه خواهيد كرد؟ البته آقاي دكتر مصدق دستور
جلوگيري از اين تظاهرات را دادند، ولي دير شده بود.»
يك روايت جالب ديگر از اين ديدار را مهندس كاظم حسيبي، مشاور نفتي دكتر
مصدق و معاون وزارت دارايي دولت او ارائه كرده است. او در يادداشتهايي كه همان
روزها مينوشت درباره اين ديدار چنين مينويسد: «ساعت پنج بعدازظهر مجددا براي
ادامه مذاكرات به منزل دكتر مصدق آمديم و چون هندرسون، سفير آمريكا كه چند ماه بود
ايران نبود و بلافاصله بعد از كودتا (٢٥ مرداد) به تهران آمده بود و با دكتر
ملاقات داشت به منزل شايگان رفتيم. با آمدن فاطمي كه تندروتر بود بحث از جمهوريت و
اعلام انقراض سلطنت شد، ولي موانع دكتر هم تذكر داده شد، طرحي داير به انتخاب
شوراي سلطنت تهيه كرديم و به منزل دكتر رفتيم و تا ساعت ٩:٥٠ در آنجا بوديم. دكتر
پس از ملاقات با هندرسون خسته به نظر ميرسيد و بالاخره جريان را گفت كه خلاصه آن
ابراز عدم رضايت هندرسون از جريانات اخير ايران و اظهار علاقه و پشتيباني از شاه و
تذكر اين نكته كه نخستوزير سرلشكر زاهدي است و جواب دكتر این بود که شاه فراري چنين
حقي نداشته و حتي در كشور هم اگر بود حق عزل نخستوزير را نداشت و اينكه ما مقاومت
ميكنيم مگر آنكه تانكهاي شما از روي نعشهاي ما عبور كنند و بهكلي از مساعدت
آنان مأيوس بود». البته روايت ديگري نيز از حسيبي در يادنامه او از اين ديدار ذكر
شده كه به لحن تهديدآميز روزولت شبيهتر است. او در اين روايت ميگويد: «ساعت حدود
شش يا هفت عصر خبر آوردند كه هندرسون سفير آمريكا كه از سفر سوريه (دمشق) برگشته و
با اشرف، خواهر شاه نيز در آنجا ملاقات كرده بود، به ملاقات مصدق آمده است. در آن
هنگام ما داخل اتاق بوديم. دكتر مصدق به ما گفت شما به اتاق ديگر برويد. پس از
پايان ملاقات مصدق مجددا ما را خواست و جريان ملاقات را براي ما تعريف كرد. مصدق گفت
هندرسون به من گفته كه شما نخستوزير نيستيد. مگر شاه شما را عزل نكرده است؟ و من
جواب دادم اين حق شاه نيست كه نخستوزير را عزل كند. اين امر جزء اختيارات مجلس
است. هندرسون تهديد كرده بود كه شما بدانيد كه ما هر اقدام لازمي را انجام ميدهيم.
مصدق جواب ميدهد هر اقدامي را كه فكر ميكنيد لازم است و ميتوانيد، بكنيد.
هندرسن مجددا تهديد كرده بود و مصدق هم مؤدبانه به او جوابي داده بود كه معنايش
اين بود كه هر غلطي كه ميخواهيد بكنيد. دكتر مصدق واقعا فكر ميكرد كه آنها هيچ
كاري نميتوانند بكنند.»
روزنامه اتحاد ملي در مورخ ١٢ دي ١٣٣٤ نيز راجع به وقايع عصر ٢٧ مرداد
١٣٣٢ روايت جالبی دارد و مينويسد:
«هندرسن، سفير كبير آمريكا، در منزل مصدق حاضر شده و بياناتي را كه تقريبا جنبه
اتمام حجت داشت، ايراد كرده بود و گفته بود اگر وضع به اين ترتيب پيش برود چون
تأميني براي آمريكاييان نيست از ايران خارج خواهند شد و با هواپيمايي كه در دهران
(عربستان سعودي) آماده شده به آن
نقطه پرواز خواهند كرد و متعاقب همين ملاقات بود كه براي نخستين مرتبه در آن چند
روز حمله جدي به سربازان با سرنيزه و تفنگ به اجتماعات آنان شروع شد.»
اما مصدق اين روايتها را قبول ندارد. او در خاطرات و تألماتش راجع به مطالب
اين روزنامه مينويسد: «مندرجات روزنامه مزبور برخلاف حقيقت است چون آقاي سفير
كبير آمريكا چنين مذاكراتي نكرده و دستور جلوگيري از افراد توده هم مدتي قبل از
آمدن ايشان كه ساعت شش بعد از ظهر بود، صادر شده بود. چنانچه
فراموش نكرده باشم بيانات ايشان را كه آقاي علي پاشا صالح ترجمه كردند روي سه
موضوع بود: يكي اين بود كه شهرت اينكه آقاي سرلشكر زاهدي در سفارت ما است خلاف
حقيقت است. ديگر اينكه رفراندومي كه در ايران صورت گرفته من مخالف بودم و سومي اين
بود كه از ميدان سوم اسفند كه ميگذشتم مجسمه اعليحضرت شاه فقيد (رضاشاه) را كه
برداشته بودند ديدم و بسيار متأسف شدم.»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 24 دی 97، شماره: 3342