شعار سال: در نظام آموزش فنلاند بچهها علاوه بر
دروسي که در برنامه درسيشان هست، در مقاطع مختلف و به روشهاي مختلف آداب زندگيکردن
را ميآموزند. به اين منظور به آنها آموزش داده ميشود مثلا در سلفسرويس چطور در
صف بايستند. اين در حالي است که ما همواره با
فقدان چنين آموزشهايي در کشورمان مواجه بودهايم و به واسطه کمبود اين مهارتها
در زندگيمان لطمات زيادي رامتحمل
ميشويم. البته در دهههاي اخير فعاليتهايي براي پرداختن به مهارتآموزي صورت
گرفته است؛ به عنوان مثال در سال 1369 بعد از ساليان سال در شوراي عالي انقلاب
فرهنگي، کارگروه آموزشهاي علمي کاربردي تشکيل شد يا در سال 1390 نظام
آموزش مهارتهاي حرفهاي به تصويب هيئت وزيران رسيد؛ همچنين در سال 1391 نظام
تعيين صلاحيت حرفهاي نيز به تأييد هيئت وزيران رسيد ولي متأسفانه نتايجقابل
لمس نيست.
بر اساس اين فعاليتها قرار بود يک نظام آموزش مهارتي در کشور تشکيل
شود که چون بار حقوقي و مالي داشت، در کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس مدتهاست كه ابتر
مانده و به آن توجهي نميشود. از اين رو ضروري است که در سال
95 بودجه مناسب براي اين آموزشهاي کاربردي و مهارتي در نظر بگيريم و در برنامه
ششم توسعه هم جايگاه خاصي براي اين مسئله در نظر گرفته شود.
چالشهاي عدم توجه به آموزشهاي مهارتيو کاربردي:
1- اولين لطمهاي
که عدم توجه به اين آموزشها به ما وارد ميکند، در کيفيت خروجيها در بخشهاي
مختلف اقتصادي است. به عنوان يک شهروند همه ما از صبح تا شب ممکن است خدمات زيادي
دريافت کنيم. کدام يک از ما از اين خدمات رضايت داريم؛ از رفتن به يک رستوران براي
شام تا رفتن به يک آرايشگاه يا تعميرگاه و... انواع نيازهايي که در طول زندگي
داريم و خدماتي که دريافت ميکنيم، متأسفانه بنا بر مطالعات و بررسيهايي که شده
کيفيت پاييني دارند. اين نه در حوزه کارگران، نه در
حوزه کارکنان بلکه در حوزه مديراني که در بخشهاي فضاهاي مهارتي کار ميکنند،
متأسفانه قابل مشاهده است. به عنوان مثال مدير يک هتل يا بيمه به سبب اينکه آموزشهاي
کاربردي را نديده و آشنا با آن نظام نيست، بهرهوري و راندمان کاري بسيار پاييني
دارد.
به عنوان مثال در فضاي پساتحريم که در آن به سر ميبريم، کشورهاي زيادي
براي ارزيابي شرايط ايران به کشورمان سفر ميکنند. آنها در اين سفرها تلاش ميکنند
توانمندي و پتانسيل، نقاط ضعف و قوت ما را شناسايي کنند تا بتوانند برنامهريزيهاي
خود را براي ورود به بازار ايران مشخص کنند اين در حالي است که بازرگان ما از يک
مذاکره ساده براي ردوبدلکردن کارت خود تا پروتکلهاي حاکم بر مذاکره و نحوه تهيه
بسته سرمايهگذاري، عاجز است. عدم رعايت عدالت آموزشي در زمينه مسائل آموزش مهارتي
و کاربردي از دلايل ايجاد اين ضعف است زيرا تا زماني که افراد تنها به مدارک
دانشگاهي بسنده ميکنند نيازي به توجه به ساير مسائل ديده نميشود.
2- دومين لطمه
شديدي که از اين موضوع به کشورمان وارد ميشود، اتلاف عظيم منابع است. بسياري از
جوانان تا 30سالگي يا بالاتر نميدانند چهکاره هستند و مدام در حال سعي و خطا
هستند.
3- عدم کشف
استعدادها از ديگر لطمات واردشده به ما بر اثر بيتوجهي به آموزشهاي فني و حرفهاي
است. در Best practiceها و نمونههاي
بسيار موفق که در بعضي کشورها نظير اتريش مطالعه ميکنيم ميبينيم که زماني يک
ايده تجاري در هر زمينهاي در فکر يک جوان شکل ميگيرد، دستگاههايي وجود دارند که
اين فرد را جذب و حمايت مالي ميکنند تا به يک فرد موفق در عرصه اقتصاد بدل شود.
براي رفع اين چالشها ما بايد در حوزه آموزش و پرورش فعالتر شويم. وقتي روزنامههاي
کشور را ورق ميزنيم ميبينيم که در حوزه محيط زيست يا بسياري از مسائل اجتماعي و
اقتصادي صفحات ويژه دارند و هر روز يک مطلب درباره مشکلات آن حوزه در بخشي از کشور
ارائه ميشود؛ اما در حوزه آموزش و پرورش مااصلا نميبينيم که مسائل بهطور مستمر
ارائه شود.
در کنار آن بايد براي کادر غيرآموزشي آموزش و پرورش فکري اساسي کرد. در
حال حاضر در يکي از مناطق تهران نسبت معلم به دانشآموز پنج به يک است يعني به ازاي
هر پنج دانشآموز يک نفر، نه يک معلم، بلکه پرسنل آموزش و پرورش داريم و متأسفانه
60 درصد آنها کادر غيرآموزشي هستند؛ اين وضعيتي است که بخشي از بودجه را ميبلعد.
همچنين در برخي موارد در بودجههاي عمراني، پولي براي ترميم سقف مدرسه داده ميشود
اما يکباره مدرسه را خراب ميکنند و مجدد ميسازند؛ اين در حالي است که آن مدرسه
با 10 درصد آن بودجه 10 سال ديگر عمر ميکرد اما بودجه راتلف ميکنند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 19 اسفند 97، شماره: 3386