شعار سال: طرحي که حجاريان به طور مشخص درباره اين
انتخابات ارائه کرده، مشارکت مشروط است، به شرطي که شرطهاي ارائهشده احتمالا از
سوي اصلاحطلبان مورد پذيرش قرار بگيرد و در غير اين صورت بايد عطاي انتخابات را
به لقايش بخشيد.برخي از همان ابتدا اين موضوع را رد کردند و کماکان معتقدند که
صندوق رأي راهحل عبور از مشکلات است و به همين دليل هم پروژه آنها براي انتخابات
سال آينده مشخص است، مثل حزب اعتماد ملي.حجاريان چنديپيش در يک مناظره هم اين
موضوع را مطرح کرده بود که اگر مسئله شرکتنکردن مطرح شود، آيا مثلا حزب نداي ايرانيان
يا اعتماد ملي حاضر خواهند شد که از حضور در انتخابات سر باز زنند؟ مسئلهاي که چه
بسا دامن حزب کارگزاران را هم بگيرد. حزبي که به گفته حسين مرعشي، سخنگويش اعلام
کرده که قرار است از دو هفته ديگر وارد مباحث انتخاباتي شوند. او به اعتمادآنلاين
گفته است که تا دو هفته آينده درباره زمان آغاز فعاليتهاي انتخاباتي براي مجلس
يازدهم در حزب تصميمگيري ميکنيم.
مرعشي همچنين در پاسخ به اين سؤال که اگر قرار به فعاليت انتخاباتي
براي انتخابات مجلس آينده در اواخر سال 98 باشد، آيا حزب کارگزاران به صورت مستقل
کار خود را انجام ميدهد يا زيرمجموعه اصلاحطلبان به کار خود ادامه ميدهد،
تأکيد کرد: طبيعتا ما با مجموعه اصلاحطلبان کار ميکنيم. کارگزاران
در مجموعه اصلاحطلبان تعريف ميشود و ما هم در چارچوب آن به فعاليتهاي انتخاباتي
خود ادامه ميدهيم.
گزينههاي پيشرو
اين سخنان در حالي است که شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان هنوز در
سال 98 تشکيل جلسه
نداده و تکليف برنامههاي انتخاباتي اين جريان روشن نيست. اما
اينکه اگر اين شورا تشکيل جلسه بدهد درباره نوع کارکرد خود در سال 98 چه تصميمي خواهد
گرفت، هنوز روشن نيست. همانطور که فعالان اصلاحطلب پيش از اين ابراز نظر کردهاند،
سال 98 و اعلام آمادگي اصلاحطلبان براي انتخابات 98 مصادف خواهد بود با اعلام
کارنامه و عملکرد. طبعا مخاطبان اين جريان براي رأيدادن در انتخابات 98 اين بار
منتظر ارائه برنامه از سوي جريان ننشستهاند و بيشتر حواس خود را معطوف به اين
نکته خواهند کرد که اين جريان كه در اين سالها در نهادهاي انتخابي حضور داشته چه
دستاوردي داشته است. شايد از اين رو است که اين بار فعالان سياسي اين جريان درباره
مشارکت در انتخابات از کلمات محتاطانهتري استفاده کرده و بلافاصله براي مشارکت اعلام
آمادگي نميکنند. برخي ديگر از فعالان سياسي مثل غلامحسين کرباسچي يا مصطفي
تاجزاده معتقد هستند که اگر شرايط انتخابات تغيير کند و نامزدهاي کارآمد وارد عرصههاي
انتخابي شوند، شرايط تغيير خواهد کرد. اما اگر اين شرايط فراهم نشد، چه؟ در اين
صورت باز هم گزينههاي حداقلي يا ائتلاف در دستور قرار خواهد گرفت يا پروسههاي
ديگري مثل مشارکت مشروط يا مواردی دیگر پيشروي جريان اصلاحات قرار خواهد گرفت.
مشارکت مشروط يا ...؟
عبدالله ناصري درباره ايده حضور مشروط اصلاحطلبان در انتخابات آينده
مجلس و اقبال عمومي به آن ميگويد: اگر ترديد عمومي براي حضور در انتخابات را از بين
نرود، نه مشارکت چنداني در انتخابات وجود خواهد داشت و نه اصلاحطلبان ليست مورد
حمايت خود را به شکل گذشته ارائه ميدهند.
عبدالله ناصري به ايرناپلاس ميگويد: هيچ راهي جز اين نيست. انتخابات
مجلس در سال ۹۴ نيز در همين
شرايط حداقلي برگزار شد و مجلس در زمينههاي قانونگذاري، سياسي و اجتماعي دستاورد
چنداني نداشت؛ يعني در مقايسه با انتظاري که نسبت به ليست اميد در جامعه بهوجود
آمد، دستاوردي براي جامعه مدني و جامعه رأيدهنده به اصلاحات نداشت.
او در همين راستا ميافزايد: به اين نکته نيز بايد توجه داشت که انتخاباتهاي
۹۲، ۹۴ و ۹۶ از
نقشآفريني يک شخصيت کاريزماتيک متأثر بود و او امروز خود بر اين باور است که
شرايط بهگونهاي است که زماني ميتوان به حضور در انتخابات براي حمايت از اصلاحطلبان
اميدوار بود که نامزدهاي رأيآوري در انتخابات مجلس حضور داشته باشند و در واقع،
اين مبناي سخن اصلي آقاي حجاريان مبنيبر مشارکت مشروط است.
محمدتقي فاضلميبدي هم با رد گزينه تحريم، درباره مشارکت مشروط ميگويد: ـتحريم انتخابات تحت هر شرايطي كار درستي نيست، زيرا
مردم را نااميد ميکند... با درنظرداشتن اين موضوعات بايد تمام تلاشمان را به
کار بگيريم تا مردم با علم و يقين کافي پاي صندوقهاي رأي بيايند که لازمه تحقق
چنين امري، شناسايي تمام مشکلات موجود و ارائه برنامهها و راهبردهاي دقيق به مردم
است. ضرورت دارد که اصلاحطلبان از همين امروز تلاش انتخاباتي خود را آغاز کنند و
تلاش انتخاباتي محدود به ارائه فهرست نامزدها و دادن شعار نشود. باز هم تأکيد ميکنم
که تنها راه موفقيت اصلاحطلبان صندوقهاي رأي است. وقتي به چندسال اخير نيز نگاه
ميکنيم، درمييابيم که اصلاحطلبان در پي حمايت خود از آقاي روحاني ضرر نکردند.»
موافقان مشارکت بايد توجيه لازم را داشته باشند
آذر منصوري هم در يادداشتي که دراينباره منتشر کرده، نوشته است: «..
سه دوره حضور سياسي در انتخابات نتوانسته است کاميابي لازم را براي مردم ايجاد کند
و نهادهاي انتخابي را به سوي اثرگذاري حداکثري به پيش برد. به اعتقاد من، در چنين
شرايطي اصلاحطلبان دو راه پيشرو دارند؛ يکی اينکه اعلام کنند تحت اين شرايط در
انتخابات شرکت نميکنيم زيرا تندادن به حداقلها و درافتادن در ناگزيرهاي تحت
تأثير شرايط، ممکن است سبب کاهش بيشتر سرمايه اجتماعي شود.»
در ادامه اين يادداشت آمده است: «راه دوم اين است که با
ادامه رويه سه انتخابات گذشته، اعلام کنند که به دليل دغدغه نسبت به منافع ملي و
مقدورها و ممکنها باز هم ناگزير از کانديداهايي حمايت ميکنند که بتوانند با
مشکلات کمتري به ساختار قدرت راه يابند و برنامهها را به پيش ببرند. اين همان راهبردي
است که در سه انتخابات گذشته در پيش گرفته شد و عملا امروز اصلاحطلبان را در يک
تنگناي سخت قرار داده است». درواقع و به بيان ديگر به نظر ميرسد که شعار مطالبه
حداقلي اصلاحطلبان در سه انتخابات گذشته در انتخابات بعد به مشارکت حداکثري مردم
ختم نميشود يا حداقل با سختيها و مشکلات بسيار زيادي مواجه است. نظرسنجيهاي
امروز بر اين واقعيت دلالت ميکند؛ بنابراين شرايط اصلاحطلبان در اين انتخابات
نسبت به انتخابات گذشته سختتر شده است. کساني که معتقدند تحت هر شرايطي بايد در
انتخابات شرکت کنيم بايد توجيه لازم را براي مشارکت حداکثري مردم داشته باشند،
زيرا پيروزي اصلاحطلبان در انتخابات منوط است به تحقق مشارکت حداکثري مردم. مشارکت حداکثري در شرايط فعلي يک ضرورت است براي نشاندادن
انسجام کشور اما به نظر نميرسد
که با ادامه رويه سه انتخابات گذشته و نوع اثرگذاري نهادهاي انتخابي در حل مشکلات
مردم، قابل تحقق باشد و اصلاحطلبان بايد براي اين موضوع فکر چاره کنند.»
او ادامه داده است: «...مسئله مهم ديگر اين است که حمايت از کانديداهايي
که توان نمايندگي جريان اصلاحات را ندارند تا چه حد اعتبار اصلاحطلبان را خرج
جريانهايي ميکند که نميتوانند از عهده تحقق مطالبات مردم برآيند. اين بحثي است که مجموعه اصلاحطلبان، بهویژه در
شورايعالي سياستگذاري بايد به آن بپردازند و به يک جمعبندي مناسب برسند. حضور
در انتخابات سال 98 و 1400 منوط به
جمعبندي در اين باره است و اگر تصميم نهايي واقعبينانه نباشد، اين جريان پايگاه
اجتماعي خود را از دست خواهند داد.«
حفظ پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان از يک طرف و ارائه راهحل براي حل
مشکلات کشور از طرف ديگر، دو مقولهاي است که اصلاحطلبان را در انتخابات پيشرو بر
سر دوراهي جدي قرار خواهد داد. دادن راهکار و عملياتيکردن براي حل مشکلات مردم
زماني ميسر است که ابزار قدرت در اختيار اصلاحطلبان باشد. تا به اينجا عملکرد
نهادي انتخابي که در اختيار اصلاحطلبان بوده، نتواسته رضايت عمومي و حتي مخاطبان
اين جريان را به هر دليلي به همراه داشته باشد؛ پس ارائه وعدههاي جديد احتمالا با
توفيق چنداني مواجه نخواهد بود. ميماند بحث شرکتنکردن و اعتمادسازي در پايگاه
اجتماعي اين جريان. بايد ديد که اصلاحطلبان در سال جديد چه زماني قرار است درباره
اين راهبردها به نتيجه برسند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 28 فروردین 98، شماره: 3405