پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24
کد خبر: ۲۳۹۴۸۱
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۸ - ۰۱:۰۰
دانشگاهی که زمانی مولد، پویا، زنده و موتور محرکه جامعه بوده است و قرار بود از طریق تربیت و تولید انسان سوژه محور، متفکر و خلاق زمینه و بستر توسعه همه جانبه باشدا کنون اما بسان بیماری در حال احتضار شده است که گویی نفسش به شماره افتاده و آرام آرام به مرگ نزدیک می شود. بیراه نیست اگر گفته شود که کسانی و نهادهایی در جامعه خواهان مرگ دانشگاه بوده و از این بابت هیچ نگرانی ای به دل راه نمی دهند، چون دانشگاه را پدیده ای غربی دانسته و حتی آن را موجود مزاحمی تلقی می کنند و اگر به زبان نیاورند اما در دل می گویند: چه بهتر که دانشگاه نباشد!

شعار سال: دانشگاهی که زمانی مولد، پویا، زنده و موتور محرکه جامعه بوده است و قرار بود از طریق تربیت و تولید انسان سوژه محور، متفکر و خلاق زمینه و بستر توسعه همه جانبه باشدا کنون اما بسان بیماری در حال احتضار شده است که گویی نفسش به شماره افتاده و آرام آرام به مرگ نزدیک می شود. بیراه نیست اگر گفته شود که کسانی و نهادهایی در جامعه خواهان مرگ دانشگاه بوده و از این بابت هیچ نگرانی ای به دل راه نمی دهند، چون دانشگاه را پدیده ای غربی دانسته و حتی آن را موجود مزاحمی تلقی می کنند و اگر به زبان نیاورند اما در دل می گویند: چه بهتر که دانشگاه نباشد!

الف) نشانه های مرگ دانشگاه

۱- رکود و رخوت علمی و پژوهشی؛ دانشگاه ها در ایران کم و بیش دچار رکود و رخوت علمی شده اند به گونه ای که به جز تولید مقالات علمی نه چندان کارآمد و کاربردی و تعدادی کتاب نه چندان پر مغز خبری از تولید علم و نظریه و پژوهش به معنای واقعی کلمه آن گونه که در دانشگاه های معتبر دنیا معمول است، نیست.

۲- ناتوانی دانشگاه در حل مسائل کلان کشور؛ دانشگاه در ایران به دلایل گوناگون مانند انفصال از بدنه دولت و سازمان های سیاستگذاری، برنامه ریزی، مدیریتی و اجرایی که البته در موارد زیادی این انفصال کاملا به عمد و با هدف بوده است، ناتوان از حل و فصل مسائل کلان کشور شده است.

۳- ناتوانی دانشگاه در ارتباط برقرار کردن با جامعه؛ دانشگاه توان لازم برای ارتباط گرفتن با جامعه را ندارد و به همین دلیل راه حل هایی که ارائه می دهد چندان مفید به فایده برای جامعه نبوده و نیست. زبانی که دانشگاه ها به کار گرفته اند زبانی تخصصی و فنی است و لذا قابل فهم و درک برای عامه مردم نبوده و از این منظر راه حل هایی هم که ارائه می دهند قابل به کارگیری از طرف مردم نیز نیست. این موضوع البته بیشتر در حوزه علوم انسانی جای تأمل و نقد فراوان دارد.

۴- کاهش شدید انگیزه علم آموزی؛ تقریبا هیچ انگیزه ای برای دانش اندوختن و علم آموزی برای دانش آموزان و دانشجویان از یک سو و استادان و پژوهشگران از سوی دیگر باقی نمانده است و اگر اندک انگیزه ای هم وجود داشت کاملا به محاق رفته و دیگر خبری از آن نیست.

۵- عدم تربیت انسان سوژه و خلاق؛ دانشگاه ها در ایران سوژه خلاق تربیت نمی کنند بلکه مدرک به دستانی را تربیت که نه بلکه تولید می کنند که فاقد هرگونه خلاقیت و نوآوری و انگیزه بوده و هیچ مهارتی برای زندگی کردن و شغل داشتن و آینده خود را ساختن ندارند. از این منظر می توان گفت که دانشگاه بدل به کارخانه تولید مدرک شده است.

ب) دلایل مرگ دانشگاه

۱- افزایش بی منطق و بی مبنای تعداد دانشگاه ها در کشور؛تأسیس و راه اندازی تعداد زیاد دانشگاه و موسسات آموزش عالی در جای جای این کشور حتی در مناطقی که بیشتر شبیه روستا هستند و نه شهر چه مبنا و منطقی را دنبال می کند؟ برای مثال در شهر متوسطی چون سمنان تعداد ۳۰ دانشگاه و مرکز آموزش عالی در حال فعالیت است و اگر بخواهیم نسبت جمعیت این شهر(جمعیت شهر سمنان مطابق آخرین برآوردها حدود ۲۰۰ هزار نفر است) به دانشگاه را برآورد کنیم می توانیم بگوییم که به ازای هر ۶۵۰۰ نفر ۱ دانشگاه در این شهر وجود دارد و این با کدام منطق و استانداردهای علمی و دانشگاهی قابل مقایسه است؟

۲- رواج مدرک گرایی بی حد و حصر؛ همان گونه که آوردم دانشگاه در ایران نه تنها سوژه خلاق تربیت نمی کند بلکه تبدیل به کارخانه تولید مدرک شده است و این گونه است که زمینه مرگ خودش را فراهم نموده است.

۳- کمّی گرایی به جای کیفی گرایی؛ نگاهی به تمامی سایت های دانشگاهی اعم از دولتی و آزاد نشان از این موضوع دارد که آن چه مهم است کمیت است و نه کیفیت به گونه ای که این دانشگاه ها همواره در حال ارائه آمار زیربنای دانشگاه، آزمایشگاه، کتابخانه، سالن ورزش، تعداد دانشجو، تعداد فارغ التحصیلان و...هستند اما هیچ خبری از کیفیت و نحوه تدریس، تولید دانش، تربیت انسان سوژه و متفکر نیست. برای مقایسه لطفا سری هم به سایت های دانشگاه ها در دنیا بزنید تا تفاوت را بهتر دریابید.

۴- عدم تناسب خروجی های دانشگاه با نیازهای واقعی جامعه به لحاظ کمّی و کیفی؛ خروجی های دانشگاه با واقعیت های موجود جامعه چه به لحاظ اشتغال و چه به لحاظ نیازمندی های گوناگون جامعه اعم از اقتصادی، فرهنگی، فنی و.... به لحاظ کمی و کیفی هیچ گونه تناسبی ندارد. طبق آخرین آمارهای مراکز آماری کشور حدود ۴۲ درصد از فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار هستند که در برخی رشته ها مانند علوم محیط زیست و کشاورزی و حتی فنی و مهندسی وضعیت بسیار تأسف بار است.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری عصر ایران ، تاریخ انتشار 14 مهر 98، کد خبر: 12124، www.asriran.com

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین