افزایش جمعیت سالمندی به عنوان یک موفقیت جامعه بشری و نتیجه بهبود نظام بهداشتی درمانی و تأمین اجتماعی است ولی مسلماً این چالش نوظهور جمعیتی میتواند تأثیر بسیار شگرفی برروند توسعه کشور داشته باشد. به طوری که ادامه این شرایط بدون برنامهریزی پیامدهای نامطلوب اجتماعی و اقتصادی وحتی امنیتی و سیاسی دارد زیرا اگرچه فرآیند سالمندی مستقیماً منجر به بیماری نمیشود امابه دلیل کاهش قابل توجه عملکرد جسمی روانی واجتماعی، افراد سالمند در مقابل استرسهای داخلی و محیطی آسیب پذیرتر میشوند و خطر ابتلا به انواع بیماریها و آسیبهای جسمی روانی و اجتماعی افزایش مییابد. لذا این موضوع مهم باید در اولویت تصمیم گیری، طراحی و برنامه ریزی و تدوین خط مشیها و سیاستها در برنامه سازمانهای ذیربط دولتی، خصوصی و نهادهای مرتبط و اندیشمندان و صاحبنظران قرارگیرد.
دوران سالمندی معمولاً با زوال جسم همراه است ولی در این دوران خصوصاً در افرادی که سبک زندگی سالم و فعالی داشته باشند و در محیطی مناسب تطابق مناسبی با دوران سالمندی داشته باشند، این دوران میتواند همراه با بلوغ عقل و خرد به یکی از دورانهای فعال فرد خصوصاً از لحاظ اجتماعی تبدیل شود.
در غیر این صورت و در
صورت برنامهریزی نکردن برای سالمند و فراهم نبودن بستر اجتماعی مناسب، این دوران
میتواند دوران بیماری، ناتوانی، وابستگی، فقر و انزوای فرد و مستعد شدن به انواع
آسیبهای اجتماعی سالمند باشد که هم موجبات ناراحتی برای خود فرد سالمند و هم باری
به دوش خانواده ها، مراقبان و سیستم بهداشتی درمانی، توانبخشی و اجتماعی- اقتصادی
جامعه باشد. اگر چه سبک زندگی صحیح باید قبل از سالمندی و حتی کودکی شروع شود ولی
هیچگاه برای شروع دیر نیست.
یکی از ویژگیهای منحصر بهفرد جمعیت
سالمندی کشور ما نسبت بالای مردان سالمند به زنان سالمند است. برخلاف استانهای
توسعه یافتهای مانند تهران در استانهای کمتر توسعه یافتهای مانند سیستان و
بلوچستان، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد و تا حدودی کردستان و اردبیل نسبت مردان
سالمند بیشتر از زنان سالمند است.
ار نظر میزان سواد به عنوان یک شاخص مهم توسعه، اگرچه میزان سواد سالمندان در دوره 35 ساله از 1355 تا 1390 به دلیل جایگزینی سالمندان با جوانانی که سواد بالاتری داشتهاند و سیاستهای تشویقی در جهت تشویق بزرگسالان برای یادگیری سواد و فعالیتهای نهضت سواد آموزی پس از پیروزی انقلاب اسلامی افزایش یافته ولی میزان سواد خصوصا در زنان سالمند و مناطق روستایی پایین تر است (60 درصد میزان باسوادی در مردان شهری در مقابل 5 درصد باسوادی در زنان سالمند.) با وجود افزایش سواد در مناطق شهری، در مناطق روستایی سواد سالمندان افزایش نیافته و حتی فاصله آن با مناطق شهری افزایش یافته است. در استان تهران با بهترین وضعیت از نظر سواد در کشور بیش از 70 درصد مردان سالمند 60 سال و بالاتر باسواد هستند. اما این میزان در زنان سالمند استان تهران که به میزان قابل توجهی بالاتر از سایر استانهای کشور است کمی بیش از 50 درصد است. با توجه به تأثیر مستقیم و قابل توجه سواد بر کیفیت زندگی سالمندان و به عنوان یک شاخص مهم توسعه انسانی توجه به این امر خصوصاً در مناطق روستایی و زنان سالمند ضروری است.
بر اساس آمار سرشماری سال 1390 بیش از 99 درصد زنان و مردان سالمند حداقل یکبار ازدواج کردهاند. اما در همین سال در استان تهران بیش از 50 درصد زنان سالمند و با تفاوت قابل ملاحظهای حدود 11 درصد مردان سالمند بدون همسر بودهاند. این موضوع به دلیل ازدواج در سنین پایین تر در زنان و کمتر بودن شانس ازدواج در زنان سالمند است. این موضوع اشاره به احتمال بالاتر تنها زندگی کردن در سالمندان خصوصاً زنان سالمند دارد که میتواند منجر به مستعد شدن آنان به آسیبهای مختلف اجتماعی و به خطر افتادن جدی سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنان شود خصوصاً که بسیاری از این زنان سالمند از لحاظ اقتصادی وابسته به دیگران هستند. بر اساس آمار سال 1388 در استان تهران از هر 100 نفر سالمند 13 نفر تنها زندگی میکنند. لذا ایجاد و تقویت شبکههای اجتماعی خصوصاً شبکههای اجتماعی خویشاوندی و غیر خویشاوندی شامل همسایگان، دوستان و همکاران که در آن خود فرد واعضای این شبکه، فرد سالمند را به عنوان عضو فعالی از این شبکه بپذیرند، میتواند نقش مهمی در جلوگیری از انزوا و تنهایی فرد سالمند و آسیبهای منتج از آن داشته باشد.
با توجه به فرهنگ غنی، معمولاً سالمندان مورد تکریم و حمایت قرار می گیرند، اما متأسفانه در شهرهای بزرگی مانند تهران که بسیاری از سالمندان آن مهاجر هستند و ممکن است دسترسی کمتری به شبکههای خویشاوندی و غیر رسمی داشته باشند و به دلیل تغییرات فرهنگی، همواره باید مواظب تنهایی و انزوای اجتماعی سالمندان بود. ترویج، تشویق و حمایت از زندگی مشترک والدین با فرزندان و تقویت روابط بین نسلی براساس استقلال سالمند و فرزند میتواند نقش مهمی در جلوگیری از تنها بودن فرد سالمند و رضایت او داشته باشد.
یکی از مسائل مهم دوران سالمندی موضوع مراقبت جسمی، ذهنی و اجتماعی از سالمندان است زیرا سالمندان به دلایل متعدد در معرض انواع وابستگیهای مادی و ناتوانیها هستند در استان تهران بر اساس آمار سرشماری سال 1388، با کمترین میزان نیاز به مراقبت از سالمندان، ازهر 100 نفر سالمند حدود 3 نفر نیاز به مراقبت دارند. اگرچه در این میان در بسیاری از موارد خود سالمندان بار این مراقبت را به دوش دارند ولی با توجه به فرهنگ اصیل ما معمولاً سالمندان ترجیح میدهند که به سرای سالمندان نروند و حتی متخصصان حوزه سالمندی هم بر این موضوع تأکید دارند. با توجه به اینکه معمولاً بار اصلی مراقبت بر دوش مراقبان خستگی ناپذیر خانواده است لازم است برنامهریزیهای مناسب جهت حمایت از این مراقبان و سالمندان به عمل آید تا فرد سالمند با وجود هر شرایطی که دارد بتواند براحتی در خانواده و جامعه به زندگی خود ادامه دهد. در زمینه مراقبت سالمندان خصوصاً مراقبت اجتماعی لزوم بازنگری، اصلاح و تدوین قوانین حمایت برای سالمندان و مراقبان آنها و کاهش سالمند آزاری بسیار ضروری است. همچنین لازم است با توجه به متفاوت بودن افراد سالمند و شرایط و نیازهای متفاوت آنان، انواع مدلهای مراقبت از سالمندان شامل مراقبت در خانه، مراقبت روزانه، مراقبت فرجهای، شهرکهای سالمندی، مراقبت انتهای عمر و مراقبت تسکینی، بخشهای ویژه سالمندی در بیمارستان ها، مراقبت تحت حاد و خانههای سالمندان مطابق با اصول استاندارد و شرایط بومی کشور و بر مبنای مدل سالمند محور (بر اساس نیاز و انتخاب خود سالمند) طراحی و حمایت شود.
* وضعیت اشتغال سالمندان
از نظر فعالیت و اشتغال در اکثر کشورهای دنیا خصوصاً در کشورهایی که نرخ بیکاری بالایی در جوانان وجود دارد معمولاً فرصتهای بسیار محدودی برای سالمندان حتی در افرادی که تمایل به کار دارند، بخصوص افراد غیر ماهر یا نیمه ماهر وجود دارد. بر اساس آمار سرشماری سال 1390 فقط 22 درصد از سالمندان، عمدتاً مردان، مشغول به کار هستند که تفاوت قابل ملاحظهای بین شهرها (16 درصد در مقابل 37 درصد) و روستاها وجود دارد و باید از نیروی کار سالمندان در روستاها استفاده شود که معمولاً از سنین پایین تر مشغول به کار شده و تا سنین بالاتری همچنان فعال میمانند. این موضوع میتواند به عنوان الگوی مؤثری در جامعه مطرح شود. نکته دیگر اینکه معمولاً با افزایش سن سرپرست خانواده به دلیل کوچک تر شدن خانواده هزینهها کاهش مییابد. اما به دلیل افزایش ریسک بیماریها و مسائل دوران سالمندی، هزینههای سالمندان بالاتر میرود که در صورت اشتغال نداشتن فرد سالمند یا ناکافی بودن حمایت تأمین اجتماعی یا بازنشستگی، افراد سالمند در معرض فقر قرارمیگیرند. لذا لازم است بسترهای مناسب جهت حمایت مالی سالمندان و کمک به استقلال آنان و جلوگیری از وابسته شدن آنان مورد نظر قرار گیرد.
از طرف دیگر میزان اشتغال زنان سالمند به مراتب کمتر از مردان سالمند است. این موضوع نشان دهنده آسیب پذیری بیشتر سالمندان خصوصاً زنان سالمند، بخصوص زنان سرپرست خانوار، را در مسائل اقتصادی نشان میدهد. بالاترین میزان اشتغال سالمندان در استان با درجه توسعه یافتگی کمتر است مانند خراسان شمالی و جنوبی یا استانهایی که درصد جمعیت روستایی بیشتری دارند مانند گیلان و مازندران دیده میشود. در انتهای این طیف پایین ترین میزان مشارکت و اشتغال سالمندان زن و مرد در استان هایی مانند استان تهران دیده میشود که علت آن سابقه بیشتر در توسعه و نوگرایی و سیستمهای تأمین اجتماعی است. لذا در استان تهران توجه بیشتری به ایجاد شرایط مشارکت و اشتغال برای سالمندان جهت افزایش استقلال آنان ضروری است.
خصوصاً که سالمندان به عنوان ذخایر تجربه و مهارت میتوانند در دادن مشاوره، آموزش نیروهای جوان و کمک در فعالیتهای انسان دوستانه و داوطلبانه در سطح خانواده و جامعه فعالیت کنند. همچنین لازم است مسائل بازنشستگی و مسائل مرتبط با آن و خصوصاً برنامه هایی جهت پرکردن خلأ در این دوران و برنامههای پر کردن اوقات فراغت سالمندان مورد توجه قرار گیرد.
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از روزنامه ايران، سال بيست و يكم، شماره 6061 ، دوشنبه 4 آبان 1394، صفحه16