پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۶۷۶۱۱
تاریخ انتشار : ۰۷ فروردين ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۳
امروزه به مدد کثرت رسانه‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی گزاف، وضعیتی که بودریار آن را شاخصه اصلی جهان پسامدرن می‌دانست به شکل ملموس‌تری قابل فهم شده‌ست: تهی شدگی از معنا، ابتلا به تکرار، غرقگی در ملال.

شعار سال:امروزه به مدد کثرت رسانه‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی گزاف، وضعیتی که بودریار آن را شاخصه اصلی جهان پسامدرن می‌دانست به شکل ملموس‌تری قابل فهم شده‌ست: تهی شدگی از معنا، ابتلا به تکرار، غرقگی در ملال.

در دنیای رسانه‌ای پُست‌مدرن، سوژه در نوعی سردرگمی و گنگی شناور است. مخاطب اخبار و مستندهای مزین به جلوه‌های ملودراماتیک_ که بیشتر نمود سرگرمی دارند تا مخابره اطلاعات_ دیگر نمی‌داند در پس این دوگانگی‌ها چه هدفی را دنبال می‌کند. گویا دیگر هیچ مرزی میان خبر(اطلاعات) و سرگرمی و زندگی در حریم خصوصی و عرصه عمومی و یا سیاست و تصویر نیست و حاصل این امر چیزی‌ست که اصطلاحا آن را infotainment می‌خوانند (مرکبی از دو واژه entertainment و information ).

نقش رسانه پسامدرن در نفی بحران

چنین شرایطی توصیف‌گر نوعی آنتروپی یا به عبارت دیگر نوعی خنثی‌شدگی و همگنی اجتماعی‌ست که گستره فروپاشی مرزها و معنا از رسانه‌ها به حیات اجتماعی توده کشیده می‌شود و از آن معنازدایی می‌کند. انتشار گسترده پیام‌های رسانه‌ای با اشباع فضای رسانه‌ایِ بدون مرکز، مسبب نوعی تکثر معنایی می‌گردد که پیام‌ها در این فضا همدیگر را تعدیل و از یکدیگر خلع معنا می‌کنند که فرجام آن ملغمه‌ای‌ست خنثی و مملو [اما در عین حال تهی] از اطلاعات و سرگرمی.

غایتِ انبوه داده‌های تکراری که این روزها_بی که از مرکزیت و صحت و سقمی مشخص بهره‌مند باشند_در ارتباط با بیماری کرونا بر سر توده می‌بارد، نمود بارز این مسئله است. چنین تکثر و تکراری با سلب اهمیت بازدارندگی و ارزش آگاهی‌بخشیِ پیام‌ها از طرفی به سبب تناقض‌پراکنی‌های متعدد، سوژه را در عکس‌العمل نهایی خود در برابر بحران سردرگم و گنگ می‌گرداند که این سردرگمی خود نهایتا با ملالت، انفعال و بی‌توجهی همراه خواهد شد و از طرف دیگر در پی تداوم خود در بلندمدت، جلوه‌ مصرفی و سرگرم‌کننده‌ای به داده‌ها می‌بخشد که سرانجام منجر به پدیدار شدن نوعی "پورنوگرافی وحشت" می‌گردد. در این حالت سوژه با فاجعه همنشین شده، به آن عادت می‌کند و حتی در نمونه‌ای حادتر به شکلی فتیشیستی از آن لذت می‌برد؛ بدین صورت که نه تنها از بالا و پایین کردن انبوه خبرهای دردناک درباره آمار مبتلایان و کشته‌شدگان متاثر و اندهگین نمی‌شود بلکه دچار حالت شعف و خرسندی می‌گردد.

این امر همچنین در خدمت ساز و کار قدرت و حاکمیت است چرا که دیگر سانسورچی برای سرکوبِ صدایی کنش‌گر نیازی به هجمه مستقیم به منبع آن ندارد؛ تنها کافی‌ست که آن صوت در محاصره هیاهوی مجمعی از اصوات بیهوده و نکره اما فراگیر قرار گیرد تا از فریادی خطرآفرین به طنینی مسکوت تبدیل شود.

جوامع انسانی در نتیجه این محاصره و بمباران مخابره‌ای نهایتا به منجلاب تکرار و ملال کشیده می‌شوند و به اکثریتی خاموش،بی‌تفاوت و بی‌میل مبدل می‌گردند که گویی هر گونه کنش، رغبت و معنایی از آن‌ها به درون سیاه‌چاله‌ای مکیده شده‌ست. این منتهای نهیلیستی، سرانجام دنیای پسامدرنِ تهی از معناست.

یادداشت دانیال کوشیار

منبع ؛فضای مجازی

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین