نیویورک پست در این زمینه نوشته که «شیوع کرونا در آمریکا نشان داد که ما ۷ تریلیون دلار را در خاورمیانه بر باد دادهایم، در حالی که زیرساختهای آمریکا به ویژه زیرساختهای سیستم بهداشتی و درمانی ویران آمریکا بیش از هر کشور دیگری به این هزینهها نیاز داشتهاند. زمانی که تأثیر کووید-۱۹ بر اقتصاد جهانی محاسبه شود، با توجه به هزینههای مالی و جانی آمریکا در خاورمیانه که به خاطر ماجراجوییهای آمریکا اتفاق افتادهاند، بیتردید مباحثات سیاسی شدیدی در خواهد گرفت».

شعارسال: از یازدهم سپتامبر به این سو درگیری آمریکا در خاورمیانه هزینههای زیادی برای این کشور به همراه داشته. در افغانستان، در عراق، سوریه، و البته در مبارزاتش علیه تروریسم که صحرای شمال آفریقا تا جنوب خلیج فارس را شامل است. حضور آمریکا در این منطقه برای این کشور بیش از ۶.۴ تریلیون دلار و بیش از هفت هزار نفر نیروی نظامی و خدماتی هزینه داشته است. موضوعی که رسانههای آمریکا آن را هزینههای مالی و جانی غیرمنطقی و نالازم عنوان کرده و هوشمندی حضور ایالات متحده در این منطقه را با استناد به آن هزینهها زیر سوال بردهاند. بهخصوص در روزهای اخیر بعد از شیوع کرونا که کمبودهای آشکار بهداشتی و پزشکی آمریکا در مقابله با این بیماری یک بار دیگر این بحثها را تجدید کرده و بیشتر رسانههای آمریکا را واداشته که از این حضور انتقاد کرده و نسبت به استمرار آن اعتراضاتی داشته باشند.
نیویورک پست در این زمینه نوشته که «شیوع کرونا در آمریکا نشان داد که ما ۷ تریلیون دلار را در خاورمیانه بر باد دادهایم، در حالی که زیرساختهای آمریکا به ویژه زیرساختهای سیستم بهداشتی و درمانی ویران آمریکا بیش از هر کشور دیگری به این هزینهها نیاز داشتهاند. زمانی که تأثیر کووید-۱۹ بر اقتصاد جهانی محاسبه شود، با توجه به هزینههای مالی و جانی آمریکا در خاورمیانه که به خاطر ماجراجوییهای آمریکا اتفاق افتادهاند، بیتردید مباحثات سیاسی شدیدی در خواهد گرفت».
در یادداشت نیویورک پست که به قلم سموئل ام. کاتس نوشته شده؛ آمده که «تعطیلیها و توقف و رکود اقتصادی مروط به پاندمی و البته سیاستهای فاصلهگذاری اجتماعی به همه جنبههای دنیای اقتصاد آسیب رسانده است- که انتظار می رود این خسارت از ۴.۱ تریلیون دلار فراتر رود که معادل با تقریبا ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان خواهد بود».
درواقع شیوع کرونا اتفاقی مانند «چرنوبیل» برای ایالات متحده و بسیاری دیگر از کشورها بوده که کاستیهای موجود در زیرساخت های اضطراری ملی آن کشورها را به شکل دردناکی برملا کرده است. موضوعی که در رسانههای آمریکا این انتظار را ایجاد کرده که پس از عبور از این همهگیری سیاستهای کشور متمرکز بر داخل کشور باشد و دولت با استفاده از منابع موجود ضمن دور شدن از تعهدات گرانقیمت و پرهزینهاش در خاورمیانه، اقتصاد ویران شده آمریکا را بازسازی کند.
نیویورک پست نوشته: «تاکنون هیچ اطلاعی از دولت ترامپ، وزارت امور خارجه یا وزارت دفاع در مورد قطع کمک به متحدین کلیدی آمریکا در منطقه منتشر نشده است. آمریکا به کشورهایی مانند اسرائیل، اردن، مصر و عراق سالانه تقریباً ۸ میلیارد دلار کمک مالی میکند- که مستقیما از مالیاتدهندگان آمریکایی اخذ شده است. و طبیعی است که دشواریها و چالشهای کرونا باعث خواهد شد مردم خواهان قطع یا حداقل کاهش کمکهای خارجی شوند، و این یک اشتباه کشنده خواهد بود».
نویسنده نیویورک پست برای رسیدن به این اهداف نقشه راهی منتشر کرده که جالب و البته عملی به نظر میرسد: «قطع ناگهانی کمکها میتواند خطرناک و حتی کشنده باشد، اما در عوض، ایالات متحده باید برای ایجاد ثبات در اقتصاد این منطقه، یک نوع برنامه مارشال خاورمیانهای را آغاز کند، تا ضمن اینکه از وقوع یک بهار عربی دوم جلوگیری کرده باشد، بتواند بخش بزرگی از جمعیت این کشورها را هم بدون نیاز به افزایش نیروهای نظامی آمریکایی از جریانات افراطی دور کند. یک برنامه سیاسی استراتژیک جسورانه میتواند آمریکا را به سمت کاهش هوشمندانه حضور هدایت کند. بله ممکن است کاهش کمک نظامی به شرکای آمریکا در خاورمیانه ضرورت داشته باشد اما این کشور برای ایجاد و حفظ ثبات باید همچنان یک جریان مداوم از حمایت اقتصادی را حفظ کند».
نیویورک پست نوشته که بهار عربی و جنگهایی که پس از آن در سراسر منطقه آغاز شد، از عدم توازن اقتصادی و فساد سیاسی ریشه گرفته بود. شیوع این بیماری همهگیر میتواند دوباره نگرانیهای اقتصادی در منطقه را تشدید کرده و با افزایش تورم، هزینههای غذایی و بیکاری، خطرات موجود در منطقه را به شدت افزایش دهد. در ادامه از ملک عبدالله، پادشاه میانهروی اردن نیز یاد شده که در این زمینه میگوید که آنچه باعث بیخوابی و شببیداری او میشود، القاعده یا داعش نیست، بلکه این حقیقت دردناک است که ۳۰۰ هزار اردنی که بیش از ۸۵ درصد از آنها بین سن ۱۸ تا ۳۹ سال قرار دارند با معضل بیکاری مواجه هستند. سموئل ام. کاتس در ادامه مطلب، در ادامه پیشنهادهای استراتژیکش مینویسد که «در عین حال، باید ردپای ارتش آمریکا در منطقه دوباره تنظیم شود. فرماندهی مرکزی آمریکا ادعا دارد که در حال حاضر حدود ۷۰ هزار پرسنل نظامی آمریکایی در هشت کشور خاورمیانه مستقر هستند، از جمله ۱۴ هزار سربازی که در افغانستان با خطرات حضور در آن منطقه دست به گریبان هستند. پایان دادن به درگیریها و جنگ افغانستان نه تنها موجب حفظ جان سربازان و پول آمریکا میشود، که در عین حال به این کشور اجازه میدهد درباره انتقال نیروها و استقرار مجدد آنها در مناطق دیگر درگیر در این منطقه با فکر و دست بازتری عمل شود. مسوولیت اداره خطوط نظامی آمریکا در خاورمیانه باید بیشتر بر دوش همکاری اطلاعاتی و جامعه عملیاتهای ویژه باشد، نه حضورمستقیم نظامی».
در پایان نیز ضمن اشاره به این که «آمریکا باید به جمهوری اسلامی ایران، روسیه، ترکیه و سوریه پیام دهد که نمیتواند کارشکنی در مسیر نیل به اهدافش را بپذیرد» به لزوم همکاری با کشورهای دیگر منطقه نیز تاکید شده است: «یکی از مهمترین دلایل موفقیت آمریکا و متحدینش در جنگ علیه داعش این بود که ایالات متحده توانست در آن زمان یک ائتلاف منطقهای و بینالمللی علیه داعش گردآوری و سامان دهد. و گرنه اگر قرار بود آمریکا باز هم تنها و با استتفاده از نیروهای خودش دست به عملیات ویژه علیه داعش بزند، قطعا نه آن موفقیت حاصل میشد و نه اینکه اهداف امنیت ملی کشور محقق میشد. این موفقیت میتواند سرمشقی باشد برای روزهای بعد از کرونا. در حقیقت در در دوره پساکرونا آمریکا نیاز دارد با نیروهای کم کارهای بزرگی در خاورمیانه انجام دهد. این یک موقعیت دلهره آور برای قدرتمندترین کشور جهان خواهد بود، و بیتردید در آن روزها آمریکا متوجه خواهد شد که بدون تنظیم برنامه بلند مدت و اندیشمندانه و عملی و هوشمندانه نمیتوان انتظار دستاوردهای کوتاه مدت را داشت».
شعارسال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری شفقنا ،تاریخ انتشار: 24 اردیبهشت 1399،کدخبر: 940947،www.fa.shafaqna.com