پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۸۱۰۷۲
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۳:۴۵
این روزها زباله‌سوزی و امحاء غیر اصولی تبدیل به دم دستی‌ترین و البته بی هزینه‌ترین راه خلاص شدن صاحبان صنایع کوچک و بزرگ از شر پسماند های تولیدی‌شان شده است.
شعارسال: زندگی بدون پسماند، اتوپیایی است که دسترسی به آن محال به نظر می رسد. در روزگار مصرف‌گرایی تولید پسماند اجتناب ناپذیر است. ما به عنوان یک شهروند تا جایی که امکان داشته باشد سعی می‌کنیم از کالاهایی که تاریخ مصرف‌شان تمام شده و دیگر برای مان قابل استفاده نیستند دور بمانیم. غافل از این که یک مدیریت ناکارآمد می‌تواند کاری کند که همین پسماند ها وارد یک چرخه نامطلوب شوند و با آلودگی های چند برابری به سر سفره مصرف‌مان برگردند.

 افشای نقش نبود مدیریت و نظارت کارآمد در بحث تهدید پسماندهای خطرناک کار پیچیده‌ای نیست.کافی است در طول روز خودتان را به یکی از ارتفاعات تهران برسانید و افق شهر را زیر نظر بگیرید. طولی نمی‌کشد که متوجه ستون‌های دود سیاهی خواهید شد که در جای جای جنوب و جنوب غربی شهر در حال راه کشیدن به آسمان سربی شده پایتخت هستند. این روزها زباله‌سوزی و امحاء غیر اصولی تبدیل به دم دستی‌ترین و البته بی هزینه‌ترین راه خلاص شدن صاحبان صنایع کوچک و بزرگ از شر پسماند های تولیدی‌شان شده است. تا یادمان نرفته این آدرس را بدهیم که این راهکار ابتدایی شاید در کوتاه مدت برای صاحبان این کارگاه‌ها و کارخانه های کوچک هزینه‌بردار نباشد؛ اما واقعیت این است که این دود در چشم همه شهروندانی که در شهر ساکن هستند، می‌رود و در این زباله سوزی ها تر و خشک با هم می‌سوزند. در این وانفسا شاید فقدان قانون را متهم ردیف اول بی‌توجهی ها به این مقوله حیاتی کنید، اما یک مرور اجمالی به چرخه حیات پسماندها نشان می‌دهد که قانونگذار در این زمینه کار خود را نه ایده آل اما دست کم بدون نقص انجام داده است. برای به نظم کشیدن این فرآیند مغشوش قانون هست اما به نظر می‌رسد مجری آن که باید دست راست یک دستگاه نظارتی دائمی باشد قافیه را به سودجویان این بازار باخته.
 
پسماندهای رانده شده از شهر، چه کوچک چه حجیم به جای هدایت به مراکز امحاء و سوله‌های استاندارد تفکیک‌سازی و بازیافت پاک، یا سر از محل دپو و دفن زباله دانی بی‌قانون شهرک‌های صنعتی و زمین‌های زراعی و نهرهای حاشیه‌ای در می‌آورند، یا در فرآیندی ناشیانه و خاموش آنقدر در آتش بی‌فکری ها می‌سوزند تا عاملی جدی به آلاینده‌های اصلی هوای شهر اضافه شود. با همه این حرف‌ها شواهد نشان می‌دهد ما در زمینه بازیافت هم مثل خیلی دیگر از زوایای یک جامعه «نو مدرن» در حال گذار هستیم. در گفتگویی که با «دکتر علیزاده» کارشناس سازمان حفاظت از محیط زیست داشتیم برای مان روشن شد که حرکت مبتنی بر یک برنامه  مدون و بلند مدت و ضرورت بر نظارت به اجرایی شدن آن  تا چه اندازه می‌تواند به بهبود وضعیت فعلی مدیریت پسماند کمک کند. علیزاده در تمام طول گفتگو با طبع آرامی که حاصل سال‌ها اشراف داشتن به چشم‌انداز چرخه پسماندهاست به تفکیک دغدغه‌های مربوط به مدیریت پسماندهای صنعتی پرداخت. در میانه گفتگو اظهار کرد که در مقام داوری نیست. مقام کارشناسی‌اش را به یک شهروند عادی مطالبه‌گر تقلیل داد تا از این منظر پیشنهادهای موثری برای مسئولانی که در بیشتر مواقع، عمر مدیریتی‌شان کفاف اجرایی شدن وعده‌های شان را نمی‌دهد، داشته باشد.
 

- آقای دکتر می‌دانیم که بعد از انقلاب صنعتی بود که  انبوه پسماند در فرآیند تولید و پس از آن بعد از فرآیند مصرف، نگرانی‌هایی را برای انسان ها بوجود آورد. الان بعد از گذشت دو قرن این دغدغه هنوز از جای خود تکان نخورده و به قوت خود باقی است. سوال اینجاست که چرا با گذار از این زمان طولانی حضور پسماندها همچنان یکی از تهدید های جدی زیست محیطی به حساب می‌آیند؟
 
اشاره درستی به انقلاب صنعتی در افزایش ایجاد پسماند داشتید. این انقلاب همه دنیا را آرام آرام در برگرفت. با افزایش روند تولید و به تبع آن مصرف‌گرایی می‌بینیم که رفته رفته میزان پسماندها نیز افزایش پیدا می‌کند. در مدت زمان قابل توجهی بشر به این پسماندها و پیامدهای آن بی‌توجه بود. بعداز مدتی کشورهایی که دانش بالاتری نسبت به پیامدهای وجود این مواد خطرناک داشتند به این نتیجه رسیدند که این حجم از پسماند را باید از جامعه شان دور نگاه دارند. به این ترتیب و در سایه بی‌اطلاعی جهان سوم بحث انتقال پسماند از این کشورها به نقاط دیگر شروع شد.
 
- حتما در این مقوله هم نظام سرمایه داری با همان سودجویی همیشگی حی و حاضر بوده است.
 
بله؛ همین طور است. اساسا ابتدا در همین کشورهای پیشرفته بود که تهدید پسماندها جدی گرفته شد. به همین دلیل آن ها با صرف هزینه‌ای حجم بالایی از پسماندهای صنعتی خود را روانه کشورهای از همه جا بی‌خبر ضعیف می‌کردند.
 
- این داستان کجا به سر آمد؟ چه میزان زمان لازم بود تا در همه نقاط دنیا تهدید از حضور پسماندهای خطرناک جدی گرفته شود؟
 
عملا با اجرای مفاد کنوانسیون بازل بود که قوانینی در این رابطه ایجاد شده و همه کشورهای عضو آن ملزم به رعایت این دستورالعمل ها شدند. نتیجه کنوانسیون بازل در  سال 1995 حساسیت افکار عمومی در زمینه این پسماندها بود. مفاد این اجلاس بین‌المللی بعد از مدتی در سال 1371 در کشور ما هم به تصویب مجلس رسید و به قوانین ما نیز راه پیدا کرد. نقل و انتقال پسماندها از آن زمان تاکنون زیر سایه قوانین سختگیرانه‌ای قرار گرفت. البته در این زمینه هم شاهد قانون‌گریزی هایی هستیم؛ اما این رویه غلط در جامعه جهانی به حداقل رسیده است.
 

- فکر می‌کنید در وهله اول چه عاملی باعث آگاه‌سازی افکار عمومی به ویژه در جهان سوم نسبت به تهدیدهای زیست محیطی پسماندهای صنعتی شد؟
 
همان فرآیند نقل و انتقالات بعد از مدتی سوال برانگیز شد. تشکل‌هایی در این کشورها شکل گرفت که بعد از مدتی از فعالیت‌شان موفق شدند حساسیت افکار عمومی در این زمینه را تقویت کند. کار به جایی رسید که با اعتراض‌های گسترده‌ای پسماندهای صنعتی کشورهای مولد و پیشرفته بعد از انتقال به خودشان بازگردانده شدند. از مهم‌ترین پرونده این دیپورت پسماند می‌توان به ورود پسماند الکترونیکی کشورهای اروپای غربی به کشورهای آسیای شرقی اشاره کرد. با اعتراض‌های مردمی این پسماندها به کشورهای تولید کننده بازگردانده شدند. قوانینی که به تصویب رسیدند. تشکل‌های مردم نهاد و همچنین رسانه‌ها نقش پررنگی در آگاهی رسانی به مردم داشتند.

 اکنون با گذشت از این دوران و صنعتی شدن عمده کشورها امید به ایجاد قوانین مترقی که نسبت واقعی‌تری به چرخه پسماند داشته باشد وجود دارد؟ به نظر می‌رسد با دگرگونی ها در فرآیند تولید کالاهای انبوه باید فکری به حال قوانینی شود که مدت ها از زمان تصویب آن گذشته است.
 

ببینید بشر همواره در صدد این بوده که وضعیت را در این زمینه بهبود ببخشد. چرا که از همان ابتدا متوجه خسارت‌های حضور این پسماندها در متن زندگی و سلامتش بوده است. به طور کلی در حال حاضر شاهد قوانین سختگیرانه‌تری در بحث پسماندهای صنعتی هستیم. در گذشته تکنولوژی‌ها صرفا مبتنی بر تولید پیش می‌رفتند؛ اما اکنون شاهد آن هستیم که جنبه‌های زیست محیطی این تکنولوژیها نیز مهم  شده است. فناوری‌های نوین، دانشی که به کار تکنولوژی‌های «های تک» آمده و بالاخره رسیدن از راه درست و اصولی به محصول نهایی باعث شد بشر از آن افسارگسیختگی تولید پسماند انبوه دورتر شود.
 
- با توجه به طی شدن این مسیر با مدنظر قرار دادن اجتناب ناپذیر بودن زندگی به همراه  پسماند به ما بگویید در کدام یک از مراحل  چرخه ایجاد پسماند اعم از تولید، مصرف و فرآیند امحاء پسماند به ویژه پسماند صنعتی تهدید بیشتری متوجه شهروندان است؟
 
برای پاسخ به این سوال ناگزیریم که با موشکافی بیشتری مسیر حیات بازیافت را بررسی کنیم. برای این کار مثالی می‌زنم. شما یک واحد از صنایع بزرگ مانند پتروشیمی را در نظر بگیرید. در این صنایع تعریف پسماند برقرار است. یعنی ماده‌ای که از نظر تولیدکننده زائد تلقی شود. پس این شد تعریف پسماند در واحدهای صنعتی و تولیدی. اما نکته قابل توجه اینجاست که برای کاهش خطر پسماندها از دل همین صنایع و کارگاه‌ها باید راهکاری تراشید. همین تولیدکننده با بکارگیری یک مدیریت شفاف و درست می‌تواند کاری کند که تولید پسماندش به حداقل برسد و یا حداقل از خدمات مراکز تخصصی و خدماتی این حوزه استفاده نماید تا دیگر خطری متوجه ما نباشد. بنابراین باید ببینیم در این مسیر چه موانعی وجود دارد که چوب لای چرخ این خواسته همگانی می‌گذارد.
 
- یعنی در همان مراحل تولید نیز سودجویی ها و منفعت طلبی هایی هست که منجر به برداشتن توجه از سلامت و بهداشت عمومی می‌شود و معطوف شدن آن به نفع شخصی صاحبان این صنایع می‌شود؟
 
متاسفانه همین طور است. ببینید در این صنایع مواد اولیه به کارخانه می‌آید و فرآیندی روی آن انجام می‌شود و به تولید می‌رسیم.در طول این مسیر موادی از محصول نهایی باقی می‌ماند که از نظر صاحبان صنایع کارکردی ندارند و بی‌مصرف تلقی می‌شود. اما در همان کارخانه‌ها افرادی هستند که سودشان وابسته به همین مواد زائد شده است. بنابراین با دستکاری هایی می‌توانند برنامه‌ای بچینند که کارخانه به جای کاهش تولید پسماند در این زمینه پیشروی منفی هم داشته باشد. وقتی نظارت درست و دقیقی در کار نباشد این اتفاق ها به کرات می‌افتد.
 
- بازار فعالی برای فروش این ضایعات غیر رسمی وجود دارد؟ یعنی ممکن است که این ضایعات به بهانه نبود تکنولوژی‌های لازم برای استفاده مجدد سر از کشورهای دیگر در بیاورد؟
 
واقعیت این است که سود هنگفتی از فروش غیر رسمی این ضایعات به واحدهای صنعتی می‌رسد. اگر نظارت درستی بر این واحد‌ها انجام شود می‌توانیم با بکارگیری تکنولوژی‌های نوین کاری کنیم که صاحبان این صنعت سود رسمی و شرعی خود را افزایش دهند نه یک تجارت رسمی و غیر رسمی را. خب اینجا  بحث کاهش تولید  پسماند در چرخه تولید اهمیت دو چندانی پیدا می‌کند. یعنی صاحب آن کارخانه کاری کند که در نهایت محصولی قابل فروش داشته باشد نه ضایعاتی که در مسیر تولید روی دستش مانده است. این گام اول مدیریت پسماند از مبداء است.
 
- اگر مصرف کالای نهایی را فاکتور بگیریم و بگوییم بعد از این مرحله است که با پسماند سر و کار پیدا می‌کنیم مهم‌ترین رکن استفاده مجدد از محصولی که استفاده شده در چه موردی خلاصه می‌شود؟
 
معمولا تفکیک از مبدا را به عنوان گام دوم این چرخه معرفی می‌کنند. جداسازی معنادار مواد پسماند از یکدیگر زمینه ساز ایجاد شغل‌های زیادی در دنیا شده است. این رویه به شرط رعایت استانداردها می‌تواند سود سرشاری را نصیب متولیان این امر بکند. در واقع کارآمدی پسماند صرفا با تفکیک است که معنا پیدا می‌کند. خارج از این  پسماندی که تفکیک نشده هزینه‌های زیست محیطی را افزایش داده و به هیچ کاری نمی‌آید. در گام سوم برای پسماندی که فرآیند جداسازی روی آن انجام شده است می‌توان چند سناریو در نظر بگیریم.
 
- آقای دکتر اجازه می‌خواهم پیش از این که از این مبحث عبور کنیم اظهاراتی از سوی صاحبان صنایع کوچک مطرح شود.کارگاه هایی که حضور آن‌ها در حاشیه مناطق مسکونی به وفور دیده می‌شود و برخلاف انتظار میزان تولید پسماند خطرناک در آن ها کمتر از واحد های بزرگ صنعتی نیست. به ویژه این که می‌دانیم در این کارگاه‌ها امحای پسماند به مخاطره‌آمیز ترین شکل ممکن آن یعنی با زباله سوزی (در محیط) همراه است. شما از کاهش روند تولید پسماند از مبداء و همچنین ضرورت تفکیک آن صحبت کردید. در اظهارات دنباله‌دار صاحبان این کارگاه‌ها و صنایع کوچک می‌بینیم که متولیان می‌گویند این کار برای ما به صرفه نیست. تفکیک پسماند نیازمند ایجاد یک سیستم و بکارگیری کارگران متعدد است و با این بهانه که مگر سود تولید ما چقدر است، از تفکیک و امحاء اصولی پسماند تولیدی‌شان شانه خالی می‌کنند. قانون چه جوابی برای این دسته از تولیدکنندگان دارد؟
 

ببینید این اظهاراتی که می‌فرمایید برای ما و برای قانون به هیچ عنوان قابل قبول نیست. وقتی کسی وارد یک کار اقتصادی می‌شود باید نظارت دستگاه‌های مربوطه به گونه‌ای باشد که تولید کننده پسماند صنعتی در هر مقیاس هزینه‌های تفکیک یا امحاء پسماند خود را پیش از آغاز فعالیت خود را محاسبه کند. این افراد با سودجویی خود و با دستاویز قرار دادن سادهترین راه ممکن مخاطرات بسیاری برای سلامت شهروندان یک کلان شهر ایجاد می‌کند و مجری قانون موظف است که با آن ها برخورد جدی داشته باشد. بنده به عنوان یک کارشناس عرض می‌کنم که در برخی از ایام سال حداقل 30 درصد از آلودگی هوای شهر تهران به دلیل زباله‌سوزی در همین کارگاه‌های به ظاهر کوچک پیرامون شهر است. سوختن یک حلقه لاستیک به تنهایی می‌تواند تا 2کیلومتر مکعب هوا را آلوده کند. دودی که به هوا بلند شده با یک نسیم صبحگاهی به سادگی جابه جا می‌شود و در چند دقیقه از حاشیه به مرکز شهر می‌آید.
 

شوربختانه ما در فهرست متهمان ردیف اول آلودگی هوای تهران (سیاهه انتشار) حتی نامی از این صنایع و رویه زباله سوزی‌شان نمی‌آوریم. وقتی کاری به آن‌ها نداریم نتیجه این می‌شود که با هر آلودگی هوا سراغ درمان های مقطعی می‌رویم و این درست نیست که ما سالها بر روی کیفیت سوخت یورو 4 یا 5 و بی‌نتیجه تمرکز کنیم و از آن طرف خروارها گازهای سمی تولید شود. ریشه 30 درصد از آلودگی هوای تهران با نظارت بر قانون و ایجاد زیر ساخت‌های لازم، برای همیشه رفع می‌شود. پس به هیچ عنوان قابل توجیه نیست که به بهانه مسائل اقتصادی در این کارگاه‌ها و بی‌توجهی مسئولین ذیربط  به مخاطره افتادن جان حدود 10 میلیون شهروند را نادیده بگیریم.
 
- به نظر می رسد دامنه فعالیت امحاء غیر اصولی این کارگاه‌ها در حاشیه شهر تهران باعث آلودگی‌های زیست محیطی جدی دیگر نیز بوده است. به عنوان مثال رها سازی پسماندهای خطرناک در نهرها و هدایت شدن آن ها به سمت اراضی کشاورزی همواره یکی از دغدغه‌های پررنگ در جنوب شهر تهران بوده است؟
 
همواره باید از سیاه‌نمایی پرهیز کنیم. در زمینه پسماند اتفاق‌های مبارکی رخ داده است و ورود فناوری‌های جدید به کشور این نوید را می‌دهد که با جدی گرفتن این مقوله می‌توانیم به پیشرفت‌هایی دست پیدا کنیم. اما از آن طرف دهه‌هاست که درگیر مخاطرات جدی هستیم که راهکاری برای رفع‌شان بکار گرفته نمی‌شود. سبزیجات مصرفی شهروندان تهرانی با آب چاه‌های جذبی، نهرها و کانال‌های حاشیه شهرها آبیاری می‌شوند. در طول فعالیت‌های متداول شهری کارگاه‌های آبکاری مشغول فعالیت هستند، اما کسی از سرنوشت پسماندهای مایع و جامد آنها که حاوی فلزات سنگین بسیار خطرناکی است اطلاعی ندارد، در طول یک سال لامپ‌های جیوه‌ای در محیط رها شده‌است و مقادیر زیادی جیوه وارد محیط می‌شود، اما آیا از سرنوشت این همه آلودگی‌ها کسی مطلع است  و یا در اسنادی منتشر شده است؟  آیا سازمان یا نهادی کیفیت محصولات تولید شده با فاضلابهای شهری و صنعتی را در بازارهای میوه و تره‌بار شهری کنترل و ارزیابی می‌نماید؟ آیا کیفیت محصولات پروتئینی تولید شده در مناطق آلوده را بررسی و ارزیابی می‌کند؟ خب فکر می‌کنید چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ ما فکر می‌کنیم با صرف هزینه‌هایی برای عزیزان‌مان داریم مواد غذایی مفید و مقوی مثل پروتئین و میوه و سبزیجات تهیه می‌کنیم. در حالی که  سم این پسماندها در بافت‌های چربی دام و همچنین بافت‌های میوه و سبزیجات ذخیره می‌شود و مجددا از سفره‌های ما سر در می‌آورد.
 

- اینجا باید جانب یک دغدغه عمومی و به‌حق از سوی شهروندان را بگیریم. الان  در همین گفتگو رسانه به همراه یک کارشناس در حال اطلاع‌رسانی مستقیم و بدون سانسور به شهروندان است. مخاطرات زیست محیطی را به آن‌ها گوشزد می‌کنیم و خیلی شفاف هم اظهار می‌شود که دهه‌هاست درگیر این چالش‌ها هستیم و با آمدن و رفتن خیل مدیران و متولیان این امر اتفاق مبارکی در این زمینه رخ نداده است. سوال اینجاست که چرا با وجود آگاهی داشتن از این مخاطرات در تمام طول این مدت اقدام عاجل که هیچ ، برنامه طولانی مدتی برای رتق و فتق این خطر زیست محیطی نداشته‌ایم؟
 
پاسخ این سوال به حق از سوی شهروندان به عهده مسئولانی است که در این زمینه مسئولیت به عهده گرفته‌اند. ما اگر در نظام مقدس جمهوری اسلامی زندگی می‌کنیم باید تابع قانون باشیم. قانون در این زمینه روشن است اما چرا نظارتی بر اجرای آن نیست. در همین راستا من نه به عنوان یک کارشناس بلکه به عنوان یک شهروند مطالبه‌گر درخواستی از مسئولان دارم. یک بار برای همیشه در زمینه مدیریت جامع و اثر گذار  پسماند باقی مانده از  صنایع و کارگاه‌های تولیدی حاشیه شهر، باید برنامه مدونی تدوین شود. برنامه‌ای که بتواند زیرساخت های لازم را برای ساماندهی این معضل بزرگ و چالش اساسی که جان عزیزان ما را نشانه گرفته است فراهم نماید. برنامه‌های لازم‌الاجرا که با آمدن و رفتن مدیران و جناح‌های مختلف به فراموشی سپرده نشود و به عنوان یک تکلیف اجرایی در دستور کار سازمانها و نهادهای ذیربط قرار گیرد. بدیهی است مسئولین و یا هر کسی که تمایل به خدمت به مردم را دارد باید توان مدیریتی خود را برای اجرای برنامه‌های مدون و مصوب بسنجد و اگر توان اجرایی و تجربه لازم را ندارد از گرفتن مسئولیت پرهیز نماید. سازمانهای نظارتی هم کار خودشان را انجام دهند و بر اساس شاخص های برنامه عملکرد مدیران را به درستی قضاوت کنند، یک نظارت دایمی و اثرگذار برای رصد عملکرد مدیران صورت گیرد و در نهایت این که مسئولان هستند که باید به طور منظم نسبت به عملکردشان در این حوزه پاسخگو باشند.
 

ارایه گزارش‌های مستند و دوره‌ای به عموم مردم انتظار زیادی نیست و حال با گذشت دهه‌های طولانی این حق و مطالبه به حق باید جامه عمل به خود گیرد. مردم باید بدانند در کجا و در چه شرایطی زندگی می‌کنند. مردم باید از کسانی که جرات کرده‌اند و مسئولیت پذیرفته‌اند و مدعی مدیریت هستند مطالبات خود را داشته باشند. مدیران باید  مدام گزارش بدهند که این پروژه تا چه اندازه پیشروی داشته است و چه مشکلاتی مرتفع شده است. تنها با این رویه است که می‌توانیم مسائل و مخاطرات زیست محیطی مانند آلودگی آب و خاک و هوا را برطرف کنیم و از تهدیدهای کهنه، فرصت‌های جدید ایجاد کنیم.
 
- با توجه به این که قانون مشخصی در این زمینه به تصویب رسیده اما از فقدان ناظر بر اجرای قانون ضربه می خوریم سرنوشت پسماند صنعتی خطرناک در کشورمان به کدام سمت و سو می رود؟
 
طبق آمار رسمی منتشر شده سالانه 32میلیون تن پسماند صنعتی در کشورمان تولید می شود که از این میزان 8 میلیون تن به پسماند صنعتی خطرناک اختصاص دارد. جالب است بدانید با تمام ظرفیت های موجود در کشور تنها 5 درصد از این 8 میلیون تن پسماند به طور اصولی امحاء می‌شود و باقی آن سر از محل دپو در حاشیه شهرها، کلان شهرها، شهرک‌های صنعتی و اراضی رها شده و رودخانه‌ها و حتی دریا سر در می‌آورد در حالی که ظرفیت‌های امحای اصولی و استاندارد کشور معطل مانده است.
 
- در گفته‌های تان به مدرنیزاسیون در زمینه امحای اصولی اشاره کردید.چه عواملی باعث شده تا تنها 5 درصد از پسماند صنعتی خطرناک به تفکیک یا امحای استاندارد برسند؟
 
همان طور که گفته شد تولید این نوع از پسماند نیز اجتناب ناپذیراست اما امروزه با کمک گرفتن از دانش تخصصی، بشر به جایی رسیده که در مسیر این امحا ء نیز می‌تواند تهدیدها را به فرصت تبدیل نموده و درآمدزایی و اشتغال ایجاد کند. به عنوان یک اصل به موازات افزایش نظارت‌های قانونی و برخورد با قانون‌گریزی در حوزه محیط زیست، اشتغال فراوانی ایجاد می‌گردد که میتواند تعداد قابل توجهی از دانش‌آموختگان این حوزه را جذب اشتغال نماید.
 

- تا پیش از این در این گفتگو از مخاطرات زباله‌سوزی به طور غیر اصولی گفتید. زباله‌سوزی مدرن مبتنی بر رعایت چه استانداردهایی انجام می‌شود؟
 
این سوال از این جهت اهمیت دارد که بدانیم زباله‌سوزی در همه اشکال آن امر مذمومی نیست و اگر با رعایت استانداردها انجام شود می‌تواند مسبب اتفاقات مطلوبی در زمینه مدیریت پسماند خطرناک باشد. خوشبختانه این روش استاندارد در کشور ما از طریق یکی از شرکت‌های داخلی و با تکنولوژی به روز و کارآمد اروپایی محقق شده‌است. با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین های‌تک و مطابق با استانداردهای اتحادیه اروپا این ظرفیت در کشورمان ایجاد شده‌است. اما همان طور که گفته شد نبود نظارت دقیق بر مسیر حیات پسماندها باعث شده پسماندهای خطرناک به این مراکز معتبر نرسند و سر از جای دیگری در بیاورند. متولی مدیریت این امر باید موظف شود با بکارگیری روش های نظارتی دقیق تمام حجم پسماند خطرناک را به مراکز مجاز و استاندارد زباله سوزی هدایت کند. رآکتورهای این مراکز به طور دائم مورد پایش قرار می‌گیرند و حتی نوع و میزان گازی که از آن ها متصاعد می‌شود نیز با استفاده از مانیتورهایی رصد می‌شود. با رشد و افزایش این‌گونه مراکز زباله‌سوزی استاندارد هم به اشتغال‌زایی کمک می‌شود و هم  در دراز مدت بخش زیادی از مخاطرات زیست محیطی از زندگی شهری ما حذف خواهد شد. اما همه این‌ها مستلزم نظارت بر اجرای قانون و برنامه مدون برای متولیان و مسئولان این حوزه است. برای تحقق مطالبات به حق مردم و مدیریت اصولی پسماندها، دولت باید از سرمایه‌گذاران در این بخش حمایت لازم را داشته باشد و این امر صرفا با اجرای قوانین نظارتی توسط مدیران با لیاقت و توانمند امکان‌پذیر خواهد بود.
 

شعارسال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته  از  خبرگزاری فارس  ،تاریخ انتشار:  20  خرداد 1399،کدخبر: 13990320001148 ،www.farsnews.ir
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین