شعار سال:خرید قسطی با استفاده از وام پدیدهای شایع و شناخته شده است. مثل خرید خانه یا هر کالای دیگر و برگرداندن وام دریافت شده بر مبنای اقساطی که قبلا تقسیط شده است.
لوییفردینانسلین عنوان رمان خود را «مرگ قسطی» گذاشته است تا بر اساس آن روایتی از زندگی را به زبان محاوره روی کاغذ قلمی کند.
مفهوم اصلی رمان که به شکلی جذاب و پرکشش و داغ و هیجانبرانگیز همهی بالا و پایینِ کتاب گرداگرد آن چیده شده و میچرخد، این است که انسان در طول زندگی خود در حال پرداخت اقساط مرگ است. وقتی این اقساط پرداخت و تمام شد، انسان خواهد مرد. کل فرایند زندگی چیزی غیر از پرداختن قسط مرگ نیست.
پرداختن اقساط مرگ، یک وجه دیگر هم دارد که موضوع را تبدیل به چیزی مثل یک سکه میکند که دو رو دارد.
روی دیگر سکه این است که ما زندگی را «نسیه» بردهایم، همچون خرید یک کالا از یک مغازه بدون پرداخت پول ؛ این عمل «نسیهبری» نامیده میشود، عملی که کاسبِ صاحب مغازه با نوشتن جملاتی همچون «نسیه ممنوع حتی برای شما» یا «تقاضای نسیه نفرمایید» مراتب عذرتراشی خود را در نفروختن بدون دریافت وجه نقد به متقاضی نسیه صراحتا اعلام میکند.
آیا ما زندگی را نسیه بردهایم. یکجا و یکبار و تماما؟ یعنی زندگی به ما داده شده است؟ و طول زندگی به معنای استفادهی تدریجی از آن در بستر زمان است؟
آیا ما در حال بازپرداخت اقساط مرگ هستیم؟ و با تمام شدن اقساط مرگ خواهیم مرد؟
دستی که سکهی بخت ما را به هوا پرتاب کرد از سر کدام دندنه برخاسته بود تا حال و روز ما همانی شود که شد؟
از این مقدمه مختصر نتیجهای مختصرتر میتوان گرفت. وضع و حال جامعهی ما از منظر این دو مفهوم چگونه است؟ با نظر به مفهوم سرمایهی اجتماعی، و آنگاه که از موضعِ زوال تدریجی و البته در حال سرعت گرفتن آن به موضوع نگاه میکنیم، آیا تمامی آنچه را که از سرمایهی اجتماعی در سالهای نه چندان دور نسیه برده بودیم و به مالکیت مشترک اجتماعی عموم مردم درآورده بودیم، اکنون در حال از دست دادن هستیم؟
آیا مرگ را فرو میدهیم و زندگی را بالا میآوریم؟ آیا هاضمهی جمعی ما دچار عارضهای سوء شده است که زندگی را پس میزند و آن را استفراغ میکند؟ علت این تهوع چیست؟ «جملهی علتهای» ما از کی، از کدام مجرا و به کدامین سبب در ما رسوخ کرد و بد حال و بیمارمان کرد؟
ظواهر آشفتهای که جامعهی ما را در خود پیچیده با همان سکهی دو رو قابل توضیح و فهم است. این ظواهر آشفته از باطنی بسی آشفتهتر حاکی است که دم به دم در حال شدت گرفتن است.
باید جنبید و به جنگ تقدیر رفت و از نشستن سکه با رویهی «مرگ قسطی»اش، با هر حیلهای که شده جلوگیری کرد. زندگی خوب است هر چند که نسیه باشد. آگاهی افسون مرگ را باطل خواهد کرد و به زندگی خوشآمد خواهد گفت و با قدرتِ تغییر قِران خواهد شد. «طبیبِ جملهی علتهای ما» خودمانیم. خودمونیم، وجداناً غیر از این است؟
پایگاه تحلیلی -خبری شعار سال، برگرفته از فضای مجازی