زامبی شده ایم

زامبی به دور از تعاریف مندرج در داستان‌ها و اساطیر و فیلم‌های ترسناک که مردگانی را در گروه‌های انبوه از گور پاشده نشان می‌دهد، موجودی است که فقط خودش را اداره می‌کند و تسلط و ارتباطی با جمع ندارد در عین حال در توده‌های وسیع آن‌ها را شاهدیم زامبی که فقط جسم خودش را یدک می‌کشد کاری به زامبی‌های دیگر ندارد، اما هم اینکه با انسانی مواجه شود که بدیگران قصد کمک دارد آن انسان را با خیل دیگر همنوعان خویش چنان نابود می‌سازد که وی نیز جز آن‌ها می‌شود پس اولین اصل زامبی بودن عدم ایثار است.

شعار سال: از ظهور اولین زامبی در دنیا شاید مدت زیادی نگذشته باشد شاید یک سده یا دست کم چند دهه،. زامبی های قدیم در پندار دینی متجسم بودند ،شیاطینی که در شب بدر به راه می فتادند و متوحش شده یا از ما فاصله می گرفتند اما هم اکنون با زامبی هایی روبروییم که هیچ نوع باور ایمانی در کنترل یا دوری از آنها موثر نیست و نهایتا زبان علم را می فهمند ،اینها چه در اثر تشعشعات اتمی چه در لابراتورها بوجود آمده باشند دیگر چندان حضور انتزاعی مثلا فقط در بازیهای ویدئوئی یا فیلمهای ترسناک ندارند ،زامبیها هم اکنون در یک قدمی ما هستند و اگر خود ما هم اکنون یکی از آنها نشده باشیم دست کم در بیشتر موارد با آنها هم نوا هستیم.

شاید بپرسید آیا این یک متن داستانیست؟پاسخ خیر است. متن فوق یک متن جامعه شناختی است و استعاره ی زامبی دایر بر از خود بیگانگی جدیدی است که در حال حاضر در جامعه انسانی فراگیر و حتی واگیر شده و ما را در عین تبدیل به موجودی هم نوا با جمع در زندان فردیت خود اسیر ساخته،پرسش مطرح دیگر در این جا این است که زامبی چیست؟

زامبی به دور از تعاریف مندرج در داستانها و اساطیر و فیلمهای ترسناک که مردگانی را در گروههای انبوه از گور پاشده نشان می دهد،موجودی است که فقط خودش را اداره می کند و تسلط و ارتباطی با جمع ندارد در عین حال در توده های وسیع آنها را شاهدیم زامبی که فقط جسم خودش را یدک می کشد کاری به زامبیهای دیگر ندارد اما هم اینکه با انسانی مواجه شود که بدیگران قصد کمک دارد آن انسان را با خیل دیگر همنوعان خویش چنان نابود می سازد که وی نیز جز آنها می شود پس اولین اصل زامبی بودن عدم ایثار است.

مصداق این امر را بارها و بارها در ایستگاههای مترو دیده ایم که سیل عظیم جمعیت به سبک فیلمهای ترسناک در بی فکری و بی نظمی در حال حرکت است و اگر در این بین کسی بخواهد مثلا رعایت حال سالمندی را کند خود وی و آن فرد سالمند هر دو در انبوه جمعیت له می شوند یا دیگر مثال از این دست بوروکراسیهای اداری است.

دومین اصل زامبی بودن بی فکریست یک زامبی فکر نمی کند عمل می کند این را در سبک رانندگی هرروزه ی دوستانمان در خیابانها شاهدیم هرکس بی تامل به بازخورد شیوه ی رانندگی خود چنان می راند که برای مدتها گره های کور ترافیکی در شهر تنیده می شود.

باری زامبیها اگر نه وجود خود ما را هم اکنون تسخیر کرده باشند اطراف ما را گرفتند ومهم اینست که زامبی بر خلاف کر گدنهای بی آزار یونسکو،موجوداتی سراپا آزارند و اگر به آنها رحم کنیم ما را هم مثل خود می سازند اما نکته اینست که تنها راه رهایی از دست آنها نه ستیزه و مدارا با ایشان که ترحم و محبت بدیشان است.

توضیح:

زامبیها همانطور که توضیح داده شد مردگانی هستند که بصورت موجوداتی شرور دوباره زنده شده اند اما بدون اختیار و قوه ی عاقله و این موضوع چندی است که دستمایه و سوژه ای برای خلق فیلمهای ترسناک شده فیلمهایی مانند رزیدنت اویل و واکینگ دد،اما منظور از کرگدنهای بی آزار یونسکو اشاره به نمایشنامه ای از نویسنده ی فقید اوژن یونسکوست که در آن در طی یک همه گیری تمام ابنا بشر به کرگدن بدل می شوند.

پایگاه تحلیلی- خبری شعار سال، برگرفته از کانال تلگرامی عصر ایران