فؤاد توحیدی پژوهشگر موسیقی بومی کرمان درباره حضور زنان در موسیقی نواحی میگوید: «تمامی ژانرهای موسیقی بدون حضور زنان ناقص و الکن هستند. موسیقی نواحی و بومی ایران هم از این قاعده خارج نیست. در تمام قسمتهای موسیقی نواحی زن ها شرکت داشته و دارند اما امکان دارد تعصبات خشک و بیمعنی، حضور زنان را در بعضی قسمتها کمرنگ کرده باشد.»
وی ادامه داد: «زنها در لالایی خوانی، سوگ خوانی، رقصهای محلی، روایتهای حماسی، منظومه خوانی، شاد آواها و موسیقی کارحضور بسیار تأثیرگذاری دارند. برای مثال در موسیقی نواحی کرمان مانند سایر نواحی کشور، لالاییها بیشتر توسط زنان اجرا میشود. درسوگ خوانیها هم حضور زنها بیش از مردان است. مانند «مورک خوانی» که در استان کرمان فقط توسط زنها اجرا میشود علاوه بر آن رقصهایی در موسیقی نواحی کرمان وجود دارد که منحصراً توسط زنها اجرا میشود مانند کلاچیتک، دستمال پرونی، دستمال بازی و شیلی.در حماسه خوانی هم من نمونههای بسیاری از آنها را با صدای خانمها ضبط کرده ام، بهعنوان مثال آوازها و ترانههای مهدی جان، کامران، احمد یزدان پناه، عیسی خان، کلی سف، گیسگل و در منظومه خوانی هم بههمین شکل. منظومههایی مانند خرم و زیبا، دارا و ندار، کوروغلی، برادر، برادر، گرگ لنگ و... با صدای زنان اجرا میشود.»
پیدایش یک آیین موسیقایی توسط زنان کرمانی
توحیدی با اشاره به پیدایش «دهو خوانی» توسط یک زن کرمانی میگوید: «در دهو خوانیها هم نوعی وجود دارد به نام دهو زهرا که اصلاً پیدایش آن توسط یک زن رقم خورده و هنوز هم بیشتر زنان آن را اجرا میکنند. در آیینهای شادمانی هم سهم زنان بسیار زیاد است و بعضی از آوازها مانند آوادون خوانی و نباتم منحصراً توسط خانمها اجرا میشود. البته در قسمتهای دیگر شاد آواها هم، حضور زنان پررنگ است.کلللو یا همان کل کشیدن هم فقط توسط خانمها انجام میگیرد. در موسیقی کار هم زنان در نقش خوانیها، آوازهای چوپانی و ساربانی، ترانههایی مثل مشک زنی، دوغ زنی و گندم پاک کنی حضور بیشتری نسبت به مردان دارند.»
زنان، روایتگر موسیقی مذهبی بوشهر
در جوامع گذشته موسیقی در همه مناطق بهعنوان بخشی از زندگی مردم تعریف شده و از عناصری است که هر روزه با آن سر و کار داشتند، در واقع این هنر از نظر محمدرضا بلادی کاربردی داشته و از منظر این پژوهشگر، مرزی بین آوازها و موسیقی زنانه و مردانه وجود نداشته است. این پژوهشگر موسیقی بومی بوشهر نیز معتقد است:«موسیقی در تمان شئون زندگی همانند متن زندگی درقالب آوازها یا سازها بهصورت کاربردی نقش داشته است بنابراین از این منظر فرقی بین زن و مرد نیست همانطور که مردها در زندگی و امور روزمرهشان با انواع کارها و مشغولیات روزانه سر وکار داشتند و به اقتضای همان کار، موسیقی خاصی بهصورت آواز یا ساز مینواختند یا نوای خاصی را حین کار زمزمه میکردند، زنان نیز به همین صورت بودهاند. بهعنوان مثال هنگام آسیاب کردن گندم یا آرام کردن فرزند خود و خواباندن، موسیقی مخصوصی را میخوانند اما با توجه به بافت مذهبی یا اجتماعی یا تفاوتهایی که از حیث باورهای اجتماعی و سنتها وجود داشته، ممکن است در بعضی مواقع و در برخی جامعهها نقش یکی از این دو(زن یا مرد) پررنگتر و کمرنگتر بوده باشد.»
بر اساس نظرات کارشناسان و پژوهشگران موسیقی، زنان در مناطق مختلف فقط محدود به لالاییها یا موسیقیهای کار نمیشوند بلکه در تمامی ابعاد زندگی روستانشینان که موسیقی جزو جدانشدنی از زندگیشان است، صدای زنان در کنار مردان جریان دارد. بهعنوان مثال در موسیقی بوشهر چیزی که امروزه تحت عنوان موسیقی بانوان برجای مانده، هم درموسیقی مذهبی است و هم در موسیقیهای شادمانه. محمدرضا بلادی در این زمینه میگوید: «در بوشهر شکل خاصی از عزاداری وجود دارد که ویژه خانمها است، درواقع نقطه مقارن آن چیزی که مردها در موسیقی عزاداری به آن میپردازند، در موسیقی عزاداری بانوان هم میتوان دید. البته بعضی مواقع درموسیقی مردان هم فقط و فقط بانوان نقش آفرینی میکنند مانند «بیت خوانی». اما بهطورکلی در مراسمها و آیینهای زنانه، تنها خانمها میخوانند و اجرا میکنند و درگذشته چنین بوده که زنان محافل خودشان را داشتند و در بعضی مناطق این محفل مردان و زنان همزمان با هم اجرا میشده و در کنار هم بودهاند، ولیکن غالباً محفل بانوان جدا بوده و موسیقی و نوع موسیقی هم که داشتند متفاوت بوده است.»
او با اشاره به تفاوتهای موسیقیهای اجرا شده در بوشهر توسط زنان و مردان میگوید: «نوع موسیقی که در گذشته بانوان اجرا میکردند با عواطف و حالتها و روحیات بانوان سازگار بوده درصورتی که موسیقی که مردها اجرا میکردند چه سازی و چه موسیقی کار، مبتنی بر روحیات و حالتهای مردانه بوده که البته خیلی از آنها هم به رخ کشیدن قدرت یا همراه با حرکات نمایشی است، مانند موسیقی یزله که مردان رشادتها و تواناییهای مردانه را حین اجرای نمایش یزله با چوب بازی و... به نمایش میگذاشتند».
تنوع آوازهای زنانه در بوشهر
در گذشتههای دور که متأسفانه اسنادی از موسیقیهایشان در دسترس نیست، با توجه به داشتههای امروزمان قطعاً تنوع آوازهای زنانه به نسبت امروز بیشتر بوده، مخصوصاً در مناطق جنوبی کشور که در مجاورت شهرها و بنادر همسایه قرار دارند. محمدرضا بلادی سرپرست گروه موسیقی «لیمر» در این باره می گوید: «آن چیزی که درتحقیقات میدانی نصیب مان میشود این بوده که بانوان از نظر نوازندگی در گذشته دایره مینواختند مانند آیینهایی چون خماری در خلیجفارس که بانوان در آن ساز دمام میزنند یا اینکه وقتی لنجی میخواست بندر را ترک کند آیین ویژهای توسط خانوادههای صیادان اجرا میشد که همه این آیینها با موسیقی و شعرخوانی توأم بوده است، بنابراین اگر نگاهی به بافت اجتماعی قدیم بوشهر بیندازیم میبینیم که تنوع استفاده از صدای بانوان به مراتب بیشتر بوده است.»
نقش آوازهای زنانه در موسیقی فولک ایران
در موسیقی کلاسیک بر اساس وسعت و جنس صدای زنان و مردان تقسیمبندی کاملاً علمی صورت گرفته و خوانندگان با نوع و جنس صدایشان موسیقیها را برای خواندن انتخاب میکنند. در موسیقی سنتی ایران هم تقریباً این تقسیمبندی بر اساس بم و زیر بودن صدا به نوعی در نظر گرفته میشود، اما آنچه به ذهن میرسد این است که در موسیقی فولکلور ایران که موسیقی رشد یافته از بافت اجتماعی و فرهنگی مناطق مختلف ایران است این تقسیمبندی بر چه اساسی است.
فؤاد توحیدی سرپرست گروه موسیقی ارفع کرمانی و پژوهشگر موسیقی مناطق مختلف استان کرمان در این باره بیان کرد: «آن گونه که در موسیقی کلاسیک بهصورت علمی و قانونمند قسمتهایی از اصوات را با توجه به وسعت صدا به زن ها اختصاص دادهاند در موسیقی محلی وجود ندارد ولی آوازهایی با توجه به موضوع، منحصراً توسط خانمها اجرا میشود مانند مورک خوانی و آوادون خوانی در موسیقی کرمان.
بلادی نیز درباره تقسیمبندی وسعت صدا در موسیقی بومی بوشهرگفت: «از آنجایی که بخشهای بسیاری از موسیقی آوازی زنان و مردان بوشهر بهصورت غیرحرفهای است و صداسازی خاصی صورت نمیگیرد هرکسی صدای خودش را اجرا کرده اما در برخی همچون کل زدن که مستلزم استفاده از بالاترین فرکانس صدای زن است قطعاً زنان اجرا کننده آن بودهاند».
او بیان کرد: «شروه خوانی و چاووش خوانی در گذشتهها بهعنوان خوانندگی حرفهای محسوب میشده اما همه خوانندگان موسیقی بومی بوشهر آنها را نمیخواندند بلکه یک نفر فقط خیام میخوانده که به او میگفتند فلانی خیام خیلی خوب میخواند یا فلانی شروه خوان خیلی خوبی است یا فلان شخص چاووش خوان خوبی است یا نوحه خوان خوبی است. البته بودند کسانی که به خواندن بسیاری از آنها تسلط داشتند و میخوانند مانند جهانبخش کردی زاده. اما آنچه امروزه در موسیقی صحنهای میبینیم این است که یک خواننده سعی میکند شروه، چاووش و بیت و انواع موسیقی آوازی را بخواند.»
بسیاری از گونههای موسیقی فولکلور زنانه از بین رفته است
طی سالیان گذشته بواسطه کم توجهی مدیران فرهنگی، بخش اعظمی از موسیقی بومی ایران با مرگ راویان این ژانر از موسیقی از بین رفته است و موسیقی زنان مناطق مختلف ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده، به طوری که بخش عمدهای از این نوع موسیقی کاملاً از بین رفته و هیچ سند و نمونهای از آنها موجود نیست.
علی مغازهای پژوهشگر موسیقی نواحی ایران که تحقیقات گستردهای در زمینه شناسایی و ضبط این ژانر از موسیقی داشته درباره موسیقی فولکلور زنانه در مناطق مختلف ایران میگوید: «درمناطق مختلف ایران ضربیها و ترانههایی متعلق به زنان است که تمام محافل شادیها و عروسیها بواسطه حضور زنان رنگ و بوی شادیانه گرفته است. در ایران از بلوچستان در جنوب شرقی تا شمالیترین غرب ایران در آذربایجان، موسیقی مردانه موسیقی حکایات و قصهها و افسانهها بوده اما تمامی شادیانهها متعلق به زنان است یعنی یا زنان ساختهاند یا در ارتباط با زنان ساخته شده است.»
او افزود: «درجایجای ایران رپرتوار کاملاً زنانه وجود دارد بهعنوان مثال در بندر ترکمن لاله خوانی است که آوازهای عاشقانه دختران در فراق یار است. در بلوچستان صوت نازکین داریم که آوازهای زنانهای است که مردان میخوانند. در جنوب ایران موسیقیهای زار داریم که برای مامازارها رپرتوار موسیقی زنانه وجود دارد. درواقع مامازارها علاوه بر اینکه روان درمانگرند، موسیقیدان هم هستند یا در شمال ایران موسیقی شالیکاری کاملاً زنانه است. بهطور کلی ازدید بنده موسیقی زن است یعنی جان مایهاش زن است و میتواند راوی اش زن یا مرد باشد. به عقیده من خصلتهای موسیقی اقوام، موسیقی سنتی ایران یا کلاسیک، طبع و روحیاتش بسیار زنانه است البته بدان معنا نیست که با منطق جنسیتی برخورد میکنیم، درست مانند تونالیته یا ساختار حنجره است. درواقع بهتر است بگویم موسیقی ایران در ساخت و ساحت زنانه است، گویی یک زبان زنانه است و البته در مقایسه با آن ممکن است درجهان موسیقی داشته باشیم که مردانه بهنظر برسد مثل موسیقی روسیه.»
شأن و منزلت صدای زن در آیینهای سنتی
موسیقی جریان سیال در زندگی اقوام ایرانی است و جزء لاینفک روزمرگیهایشان است. از تولد تا مرگ گرفته تا غم و شادی و جشن و عزا. در واقع نمیتوان نقش پررنگ موسیقی را در میان زنان و مردان مناطق مختلف ایران نادیده گرفت، اما مسأله مهمتر نگاه عمومی مردمان یک جامعه نسبت به صدای زنان است، چرا که این نگاه میتواند باعث بروز و پیشرفت و ماندگاری یا عدم آن شود.
محمدرضا بلادی که طی سالهای اخیر معرف موسیقی بوشهر در خارج از ایران بوده در این باره معتقد است: «نوع نگاه به موسیقی زنان متناسب با زمان و بافت اجتماعی متفاوت بوده، یعنی ممکن است در یک مقطعی واکنش برانگیز بوده و واکنش منفی آن جامعه را در پی داشته باشد ولی کلاً چنین نبوده خصوصاً در جامعههای کوچکتر این فضا بسیار خودمانی انجام شده، گویا یک عنصر خودی است و نسبت به آن واکنش منفی نداشتند و انواع و اقسام این آوازهای زنانه حتی در موسیقی مذهبی با بیت خوانی یا در تعزیه توسط زنان انجام شده و هیچ محدودیتی هم نداشته است. در بقیه شئون زندگی هم در بسیاری از آیینها از صدای زن استفاده شده. در جنوب ایران علاوه بر این آیینهایی که بهصورت معمول در مناطق دیگر وجود دارد و کاربردی هم استفاده میشود، در آیینهای بومیمان مانند زار و نوبان از صدای زن استفاده شده و همچنان هم استفاده میشود و البته این فقط در بوشهر نیست، سایر مناطق خلیج فارس چه شمالی و چه جنوبی، همچنان از صدای زنان استفاده میکنند و نه تنها واکنش منفی ندارد بلکه دارای یک شأن و منزلت بسیار ویژهای است و خیلی جالب است که در بسیاری از این آیینها وجود صدای زن شأن و منزلت ویژهای را برای آن آیین بههمراه میآورد.»
این پژوهشگر با اشاره به نگاه جامعه شناسانه به دیدگاه مردمان منطقه نسبت به صدای زن گفت: «اگر موسیقی را اسکناس در نظر بگیریم ارزش اسکناس بهوجود تمام بخشهایش است، اگر بخشی از آن را ببرید دیگر ارزش ندارد. ارزش موسیقی و فرهنگ هم بههمین شکل است اینها دو روی یک اسکناس هستند که ارزش همدیگر را تکمیل میکنند. موسیقی بانوان هم درعین حال که وجود دارد، وجود ندارد، از این نظر که با جامعه آمیخته است.» سرپرست گروه موسیقی لیمر با بیان اینکه نمیتوانیم موسیقی زنان را در اجراهای صحنهای پنهان کنیم، گفت:«همیشه این دغدغه را داشتهام که اگر صرفاً موسیقی مردانه را به صحنه ببرم یک بخشی از این فرهنگ را از چشم مخاطب پنهان کردهام، بر همین اساس تلاش کردم که بخش موسیقی زنان را همچنان احیا کنم که بسیار هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است».
فؤاد توحیدی نیز با اشاره به اینکه نوع نگاه در مناطق مختلف متفاوت است، گفت: «امکان دارد تفاوت نوع نگاه مردان به این موضوع در بین دو همسایه هم متفاوت باشد. پنجاه درصد موسیقی ما مدیون حضور زنان است که با حذف آنها نیمی از داشته هایمان را نادیده گرفتهایم.»
علی مغازهای نیز معتقد است: «تردیدی نیست موسیقی درمیان زنان بسیار رواج داشته که به امروز رسیده است و البته نوع نگاه به خواندن و نواختن زنان به فرهنگ هرمنطقه بستگی دارد بهعنوان مثال در بلوچستان نوازنده زن دیده نمیشود ولی بیتردید بوده. بهطور کلی آنچه ما درباره موسیقی اقوام صحبت میکنیم در توان و میدان دید محدود ماست که در گذشته اجراهای بسیاری داشتند و تمام شده و آنچه امروزه ارزیابی میکنیم براساس ضبط شده هایمان است. هر چند بسیار در ظاهر و عمل گویی موسیقی زنان در مناطق حذف شده اما در درون مایه موسیقی هرگز حذف شدنی نیست.»
موسیقی بومی باید بازتولید شود
آنچه امروزه از موسیقی بومی ایران در دست است تنها بخش کمی از گنجینه عظیم این سبک از موسیقی است چرا که سالیان سال است بواسطه کم توجهی و عدم سرمایهگذاری بخش دولتی به این نوع موسیقی، آنطور که باید ضبطهایی از موسیقی ارزشمند نواحی ایران صورت نگرفته و هرچه دردست است تلاش فردی پژوهشگران این عرصه است که با هزینه و دغدغه شخصی اقدام به این کار کرده اند؛ از محمدرضا درویشی بهعنوان پیشکسوت موسیقی که عمر طولانی در این زمینه صرف کرده تا دیگر پژوهشگرانی که بدون حمایت دولتی آثار بسیاری را ثبت و ضبط کردهاند».
محمدرضا بلادی با اشاره به اینکه بخشی از موسیقی بومی در حافظه مردم وجود دارد، گفت: «متأسفانه اگر دیراقدام کنیم بخشی از این ژانر فراموش میشود چه بسا که بسیاری از آنها فراموش شدهاند بخصوص بخشی که کاربردش را از دست میدهد یا اینکه در سایر اقوام ادغام شده یا تغییر در بافت اجتماعی داشته است و با توجه به یکی شدن فرهنگها چیزهای دیگری جایگزین اش میشود بنابراین تا به امروز مقداری در این زمینه کوتاهی شده بههمین دلیل نیاز به کار بیشتری است. بهعنوان مثال در بوشهر نیمهها یا آوازهای دریایی کاربردش را از دست داده و اگر امروزه اندکی از آن میدانیم بواسطه چیزهایی است که در حافظهها بوده یا توسط هنرمندان بازسازی شده و درحال حاضر بهعنوان موسیقی از آن اجرا میشود. یا سنج و دمام که موضوعیت کاربردی اش زمانی بهعنوان اعلان خبر بوده ولی امروزه تبدیل به سنت شده چرا که کارایی اصلی خود را از دست داده و مردم بهعنوان بخشی از عزاداری آن را اجرا میکنند.»
او اظهار کرد:«در شرایط کنونی باید هنرمندان، پژوهشگران و مراکز فرهنگی و متولی موسیقی بهصورت سازمان یافته جدیت بیشتری به خرج دهند و تنها به ثبت و ضبط این آواها بسنده نکنند بلکه با بازسازی این آثار اقدام به تولید مجدد کنند و به سمع مردم برسانند و مطمئناً بواسطه اینکه این موسیقی با اصل اجتماع و فرهنگ جامعه عجین است مورد توجه مردم هم قرار میگیرد و جایگاه خودش را حفظ میکند و قطعاً وقتی بهصورت سازمان یافته و مدون جمعآوری و ارائه شود مورد استقبال هم قرار خواهد گرفت.»
ایجاد امنیت برای حضور زنان در اجراهای صحنهای
طی دهههای گذشته بواسطه برگزاری جشنوارههای متعدد برای موسیقی نواحی ایران، این سبک از موسیقی توانسته بیشتر به مخاطب عام معرفی شود و راویان آن نیز فضای دیگری غیر از فضای محلی خود برای ارائه هنرشان پیدا کردند. هرچند که برگزاری جشنوارهها در دورههایی مشکلاتی بههمراه داشته و برخی موسیقیدانان و پژوهشگران بر این باور بودند که برگزاری چنین جشنوارههایی نه تنها به شناساندن موسیقی بومی کمک میکند بلکه با شهری شدن آن، ویژگی روستایی و قومیتیاش را از دست میدهد اما هرچه هست توجه بخش دولتی وخصوصی به این موسیقی است که باید مغتنم شمرده شود. با نگاه کلی به برگزاری جشنواره موسیقی نواحی، جشنواره آینه دار و بخش نواحی جشنواره موسیقی فجر درمییابیم که زنان همپای مردان در اجراهای صحنهای حضور داشتند و این مسأله به نوع توجه و نگاه مدیران جشنوارهها برمیگردد. فؤاد توحیدی که دبیری جشنواره موسیقی نواحی کرمان را برعهده داشته در اینباره گفت:«معمولاً سیاستگذاری جشنوارهها توسط دبیر جشنواره تعیین میشود. تمام دبیران جشنوارههای نواحی کشور کاملاً موافق حضور زنان در جشنواره بودهاند و هیچ دورهای بدون حضور آنها برگزار نشده است.»
علی مغازهای دبیر اجرایی جشنواره موسیقی آینهدار نیز در این خصوص معتقد است: «تا زمانی که زنان از جانب فرهنگ داخلی و منطقهای چه سیاسی و اجتماعی احساس امنیت نکنند و دائماً نگران اجرای موسیقی باشند به سختی حاضر میشوند در جشنوارهها حضور پیدا کنند، بنابراین باید برای فعالیت زنان درموسیقی امنیتی ایجاد شود تا آنها نیز فعالیت کنند.»
موسیقی نواحی هیچگاه نابود نمیشود
با تغییر سبک و مدرنیزه شدن زندگی، تغییر درنگرش و توجه نسل جوان به موسیقی نواحی ایران نیز ایجاد شده بهگونهای که در برخی مناطق نسل سومیها کمترین توجه را به موسیقی اجدادیشان دارند و بیشتر به سمت سازها وموسیقیهای عامه پسند روی آوردهاند، اما در این میان نمیتوان از نقش رسانهها در تشویق جوانان به موسیقی بومی چشم پوشی کرد بهطوری که علی مغازهای دراین باره میگوید: «زنان در نسل جدید به مدد دیده شدن در رسانهها خصوصاً رسانههای اجتماعی خیلی تشویق و علاقهمند شدند و سعی دارند که استعدادشان را بروز دهند».
فؤاد توحیدی نیز با اشاره به نگرانی خود از بیتوجهی نسل جوان به موسیقی بومی ایران میگوید: «ققنوسها همیشه از خاکستر برمیخیزند. اوایل همیشه از نابودی موسیقی نواحی هراس داشتم اما چند سال است با تجربه بیشتر به این حقیقت رسیدهام موسیقی نواحی و تمامی ژانرهایش هیچگاه نابود نمیشود بلکه خود را به روز میکند و این مسأله دلیل بقای چند هزارساله این هنر است. نسل سوم هم کار خودش را خوب بلد است.»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از ایران آنلاین، تاریخ انتشار: 19 دی ۱۳۹۹، کد خبر: 659110،ion.ir