پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۰۳۵۹۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۹ - ۱۸:۵۷
آدم باید دیوانه باشد که در دنیای پر از هیاهوی امروز، ناگهان روزی، شبی و یا نیمه شبی در گوشه ای ننشیند و نوا و صدای غلامعلی پورعطایی را نشنود اما مشکل اینجاست که دیوانه می شود، وقتی هم که می شنود و شاهد آن خنیانگری ها می شود : « من چه در پای تو ریزم، که پسند تو شود…».

شعار سال: انگشتان لاغر  پورعطایی را دیده بودیم وقتی که بر روی دوسیم فلزی و نازک کشیده می شد و نفس ما را در سینه حبس می کرد. کسی که می توانست با همان دوسیم بی روح،  روح را از بدن ما خارج کند.

کاش می شد ذهن زیبا، دل شیدا و سلول های مغزی او را هم دید. ؛ نت هایی که روی کاعذ ثبت نشدند، حتما باید ردیف به ردیف و با نظم و ترتیب در درون مغز او، هندسه دلنشینی خلق کرده باشند. حتما باید تماشایی باشد ترکیب موزونی از دست و دل و عشق که چنین نغمه های مسحور کننده ای بیرون می دهد و افسون می کند.

آدم باید دیوانه باشد که در دنیای پر از هیاهوی امروز، ناگهان روزی، شبی و یا نیمه شبی در گوشه ای ننشیند و نوا و صدای غلامعلی پورعطایی را نشنود اما مشکل اینجاست که دیوانه می شود، وقتی هم که می شنود و شاهد آن خنیانگری ها می شود : « من چه در پای تو ریزم، که پسند تو شود…».

غلامعلی پورعطایی در سال ۱۳۲۰ در منطقه جام خراسان رضوی و در میان سازها و آوازها متولد شد. در برخی منابع محل تولد او را باخرز و در برخی دیگر محمودآباد جام ذکر کرده اند. هر چه باشد، او در فضای فرهنگی مشترک و متاثر از باد و داد و عرفان و مذهب رشد کرده و بالیده است. تمام این ویژگی ها در لهجه و نحوه بیان کلمات و عمق صدای او پیداست. حرف زدن پورعطایی و دیگر هنرمندان و ادیبان خراسانی آن دیار، خاصه وقتی از لهجه اصیل استفاده می کنند، مثل دکلمه شعر نو است.

 با اینکه زنان سنتی آن منطقه دستی در موسیقی نداشتند اما پور عطایی از معدود هنرمندانی است که به تشویق مادرش، به نوازندگی روی آورد و آموزش اولیه را نزد استاد ملاشهاب الدین شیر محمدی گذراند و سپس از طریق دوتن از نوابغ موسیقی آن خطه، یعنی استاد ذوالفقار عسکریان و استاد نورمحمد درپور ( پدر بزرگ مبین درپور) چیره دستی در موسیقی نواحی و مقامی شرق خراسان را آموخت و تبدیل به استادی ممتاز شد.

استاد پور عطایی خیلی کمتر از آنچه بود، دیده شد. مهارت و توانمندی فوق العاده ای داشت که بنا به ملاحظات مختلف اقلیمی و نیزمحدودیت های ناشی از فضای فرهنگی حاکم در جغرافیای زمانی و مکانی منطقه، بطور شایسته در معرض دید و قضاوت عمومی قرار نگرفت.

 با این همه، برخلاف بسیاری از نوازندگان روستایی و محلی آن منطقه که در انزوا نواختند و ساکت شدند، او توانست بخشی از هنرمندی اش را به جشنواره های بزرگ داخلی و خارجی عرضه کند. قطعه بی نظیر بی نوایی را بنوازد  و این هنر را با شاهنامه خوانی در آمیزد.  همکاری با فاروق کیانی استاد بزرگ رقص آئینی و آشنایی با بهرام بیضایی سینماگر برجسته ایرانی و نیز کارگردان فرهیخته  واروژ کریم مسیحی، در دیده شدن هنر او بی تاثیر نبود.

پورعطایی معلم آموزش و پرورش بود که بخش عمده ای از آثارش در دوران بازنشستگی و در فضای ناشی از انقلاب و جنگ ساخته شد. بی التفاتی آن سالها با هنر موسیقی و نیز جشنواره ای و رسمی شدن موسیقی محلی، غیبت تاریخی زنان در موسیقی نواحی و ضعف های کلی تر آن نظیر فقدان ثبت نت ها و ردیف ها و نیز فقدان بهره گیری کامل از آثار شاعران جدید، جملگی بر روی آثار پور عطایی و هم نسلان او تاثیر داشت و شایسته است که همه این عوامل در ارزیابی هنر آنان، مورد توجه قرار گیرد.

استاد پور عطایی سالهای پایان عمر را در عسرت و بیماری گذراند تا  اینکه در روز ۱۲ مهر ۱۳۹۳ زخمه نهایی را بر زندگی نواخت و از دنیا رفت. جا داشت تا در سالهایی که دیگر انگشتان و حنجره اش، این روح لطیف و بدن نحیف را همراهی نمی کردند، از سوی متولیان امور فرهنگی و هنری، مورد حمایت و  همراهی قرار می گرفت. خرسندم که اکنون فرزندان بویژه دختر او در کار نوازندگی و استمرار این هنر نیاکانی هستند

من البته، دانش موسیقایی ندارم و صرفا در صدد یافتن راهی برای لذت بردن بیشتر از آنم. البته دوست دارم که علاوه بر لذت بردن، موسیقی مقامی تبدیل به «برند» شهرهای جام و تایباد شود و جاذبه های آن بتواند بر زندگی هنرمندان و اقتصاد محلی هم تاثیر گذار باشد. دوست دارم روزی را تصور کنم که خیابانهای جام و تایباد و باخرز پر از گردشگران داخلی و خارجی است و شب ها در شبستان شیخ احمد و مولانا زین الدین گوش تا گوش نشسته اند تا موزون ترین نغمه های عمرشان را بشنوند. آرزوی محالی نیست اگر مجالی باشد

البته موسیقی نواحی جام و تایباد و باخرز  با همه زیبایی و عظمتش، مثل همه هنرهای سنتی ایران، برای حفظ و گسترش خود، با مسائل و چالش هایی روبروست. در مقاله پیوستی به بخش از این مسائل اشاره کرده ام. با این توضیح که متن کامل این مقاله با عنوان «ضرورت برندسازی و تجاری سازیِ موسیقی مقامی جام» در سال ۱۳۹۶ در مجله ادبی «جام جهان بین» چاپ شده است.

 

چه کنیم که «دوتارها» همیشه کوک بمانند !

باتحولات سال ۱۳۵۷  سورنا نوازان و دهلی های منطقه جام، باخرز و تایباد کنار رفتند اما دوتار نوازان در عوض ، با موانع فرهنگی و اجتماعی کمتری مواجه شدند و توجه همگانی معطوف به «دوتار» شد.

خاستگاه و گستره نفوذ دوتار بیشترمنطقه تربت جام و تایباد بود و در باخرز، دوتار نوازی از ابتدا رونقی نداشت و به گمانم الان هم کماکان همین باشد. این امرمی تواند ریشه مذهبی هم داشته باشد. شکی نیست که  پیوند دوتار با نگرش های مذهبی و صوفیانه در جام و تایباد ، آنرا با محدودیت ها و مقاومت های  اعتقادی کمتری مواجه ساخته است.

 موسیقی مقامی جام هم با تاکید بر «نعت »، «منقبت» و « فضلیت خوانی » این حمایت های مذهبی را تا حد زیادی جبران کرده است . آغشتگی موسیقی مقامی با مذهب  و سنت اگر چه در حفظ  و دوام آن تاثیر داشته اما تا حدی از حرکت آن به سمت حوزه های جدید تر زندگی اجتماعی پیشگیری کرده است .

موسیقی مقامی و علائق امروزی جوانان

در هر صورت اکنون موسیقی مقامی با محوریت دوتار در منطقه ما به رشد و نمو قابل توجهی رسیده است اما آیا حرکت در مسیر فعلی می تواند تضمین کننده آینده روشن آن باشد ؟

 پاسخ به این سوال مشکل است. با این حال ضمن نیم نگاهی به گذشته، می توان به موسیقی مقامی هم  نگاهی انتقادی داشت. مسلما ، موسیقی ما از همه ظرفیت هایی که داشت برای « برندسازی »  و سپس «تجاری سازی» و برای هر آنچه می توانست مایه بقاء ، قوام و گسترش آن باشد ، استفاده نکرد.

برندسازی  و تجاری سازی به این معنا که باید  آموزش، استفاده و لذت بردن از آن مثل کمانچه و گیتار و غیره همه گیرتر و گسترده تر شود و مخاطب مایل باشد برای دیدن اجرا و خرید آن پولی پرداخت کند.

 موسیقی مقامی ما چنین نیست. از اینرو ، به رغم شرکت در مسابقات، مراسم و جشنواره ها اما در کلیت خود همچنان در درون جغرافیا و فرهنگ بومی و سنتی خود  محدود و محصور مانده است .

 دوتار در مقایسه با دیگر آلات موسیقی ، سازی ارزان و تک نفره است. بنابراین اگر با تفریحات و سلوک اجتماعی امروز جوانان ایرانی  به درستی پیوند بخورد و به درون ذهنیت ها و ذائقه آنها رسوخ کند، می تواند همه گیر تر شود .

 مسائل موسیقی مقامی فراوان و در عین حال فنی  و تخصصی و بالتبع  نقد عالمانه آن نیازمند مطالعه و تامل حرفه است . اما از زاویه فردی مثل من که در جستجوی راهی برای نزدیک شدن و لذت بردن از آن است ، می توان از سه  زاویه به آن نظر انداخت .  

 

کلام هم وزن ساز نیست

یکی از موانع رشد و گسترش موسیقی مقامی منطقه جام ، همراهی سست کلام و یا خوانندگی با تار  و نوازندگی است. این احساس واقعا وجود دارد که صدا به اندازه دوتار در موسیقی مقامی جام اصالت ندارد و گویا تا حدی بر آن تحمیل شده است.

 از نشانه های واضح این امر استفاده مفرط از اشعار  و ادبیات کلاسیک با مضامین عرفانی و قدیمی و البته ناتوانی در بهره گیری از اشعار و مضامین اجتماعی جدید است . همچنین تکیه کلام های « الله هی» ، « خداجان » ، « دلبر جان » اگر ناشی از تنگ آمدن قافیه نباشد ، قطعا باعث کهنگی کلام و از بین رفتن جذابیت آن می شود.

 در هرصورت اشعار خوانندگان موسیقی مقامی نه تنها از جنس ادبیات امروز نیست بلکه بعضا به دلیل شفاهی بودن از وزانت و ظرافت ادبیات فاخر  و قدیمی زبان فارسی هم برخوردار نیست . موسیقی سنتی ایران خوشبختانه توانست با استفاده بهنگام از اشعار شعرای جدید مثل اخوان و کدکنی و مشیری  و غیره … ، خود را از چنبره محدود کننده ادبیا سنتی رها کند . موسیقی مقامی جام هم باید برای این مشکل راهی بجوید .

 

میراث ارشاد برای موسیقی محلی

مانع دوم در مسیر  برند سازی ، تجاری سازی  و گسترش موسیقی و دوتار منطقه ما ، سایه و میراث به جای مانده از سیاست ها و خط مشی ادارات ارشاد است.

در سالهای پس از انقلاب، ادارات ارشاد شهرستانهای تربت جام و تایباد در غیاب موسیقی پاپ، سعی فراوانی در معرفی موسیقی مقامی این منطقه نشان دادند. موسیقی سنتی پای ثابت همه برنامه ها از مناسبت های ملی  و انقلابی گرفته تا همایش ها و افتتاح ها و پذیرایی از میهمانان داخلی  و خارجی شد.

 این تلاشها البته در آن سالها که می توانست موجودیت این حرفه مورد انکار قرار گیرد، اقدامات پیشگیرانه و قابل تقدیری بود . اما موسیقی مقامی جام بعد از آن عمدتا صوری و نمایشی  و تشریفاتی باقی ماند.

به عنوان مثال ادارات ارشاد به مقتضای نوع ماموریت سازمانی خودشان، دوست داشتند که دوتار نوازی همیشه همراه با نوعی لباس اغراق شده محلی با رنگ یکنواخت و در پس زمینه قالیچه های محلی اجرا شود. احترام به پوشش و مصنوعات محلی البته چیز لازمی است اما دوتار به عنوان یک ساز شرقی و ایرانی باید هویتی مستقل از لباس ها و قالیچه های محلی داشته باشد .

مخاطب بیرون از جغرافیایی محلی انتظار دارد و حق دارد که اجرا و یا کلیپ های آن را با لباس ها جذاب تر و دکوراسیون متنوع تر ببیند . لباس هم مثل همه مصنوعات بشری در حال تغییر و تحول است . این لباس های محلی ما متعلق به هر دوره ای که بود ، تا الان باید به تناسب مد و حال  و هوای جدید تغییراتی می یافت و جذاب تر  می شد .

در هر صورت، به نظر می رسد که باید پای  طراحان مد و طراحان صحنه و جاذبه های بصری را به عرصه موسیقی مقامی جام و تایباد باز کرد. .موسیقی محلی را با فرهنگ محلی یکسان نپنداریم. کلیپ ها اگر قرار است فروخته شود و دیده شود باید جذاب تر و حرفه ای تر ساخته شوند.

 

زنان غایب موسیقی جام

از دیگر عواملی که می تواند به رشد و گسترش موسیقی مقامی جام منجر شود ، خارج کردن آن از شمایل  صرفا مردانه است. زنان نیمی از توان و ظرفیت فرهنگی و هنری جامعه ما را تشکیل می دهند. میزان رشد علاقه و تمایل دختران به فراگیری موسیقی و ایضا حضور در کنسرتها به شدت در حال گسترش است.

 در موسیقی مقامی جام اما به دلیل نوع فرهنگ و تعصبات حاکم،  زنان سهم و حضوری در موسیقی نداشتند . کمتر موردی می توان یافت که  اساتید فن در جام و تایباد ، این هنر ظریف را به دختران خود آموزش داده باشند. بنابراین ضروری است که ردیف های این موسیقی به دقت ثبت و از طریق آموزشگاههای موسیقی اول به دختران منطقه و سپس به سایر دختران علاقمند درمشهد ، تهران و یا سایر شهرهای کشور آموزش داده شود .

موسیقی مقامی باید از سینه ها خارج شود و در قالب متون قابل آموزش به مدارس، آموزشگاهها و دانشگاهها راه یاید . این موسیقی باید با گردشگری در آمیزد و به عنوان یک جاذبه فرهنگی  در قالب های نوین بویژه در داخل هتل ها به گردشگران داخلی  و خارجی عرضه شود .

 از در مجموع، باید برای انتقال موسیقی مقامی جام و تایباد به روح و جان مخاطبان به امتحان راهها و شیوه های جدید تری را هم مبادرت کرد. باید کاری کنیم که مردم با دوتار عاشق شوند و زندگی کنند  وگرنه این سازها برای همیشه کوک نمی ماند !

 

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری کارخانه دار، تاریخ انتشار: 12 مهر ۱۳۹۹، کد خبر: -، karkhanedar.com

اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Netherlands
۲۲:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۲
0
0
موسیقی در ایران شبیه به دفتر قدیمی ای هست که سال هاست یک گوشه مانده و کمی خاک به روی ان نشسته! باید این دفتر را ازنو نوشت اما نه با قلمی نو...باید ان را رونویسی کرد
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین