شعار سال:سازمان ملل متحد اخیرا گزارش داده که تنها از ماه نوامبر سال ۲۰۲۰ میلادی ، حدود ۸۳ هزار نفر از شهروندان «سومالی» در قاره آفریقا، ناگزیر از مهاجرتِ درونسرزمینی به سایر بخشهایِ این کشور شدهاند و این در حالی است که کمبودِ آب، علت اصلی این رخداد بوده است.مجموع جمعیتی که از آغاز سال ۲۰۲۰ میلادی تا به امروز ناگزیر از مهاجرتِ درونسرزمینی بعلت کم آبی شدهاند، به حدود ۱٫۳ میلیون نفر میرسد. با توجه به جمعیت ۱۶ میلیون نفری «سومالی»، این یعنی ۸ درصد از جمعیتِ این کشور در یک سالِ اخیر بیخانمان شدهاند. مثالِ «سومالی» با «بیدولتی»، «جنگ داخلی» و «فقر» هم درآمیخته است، اما هستند کارشناسانی که میگویند، ریشه همه این مشکلات، در همان مشکلِ «کمآبی» نهفته است.
چه تضمینی وجود دارد که کشورهایی همچون ایران هم به این ورطه نیفتند؟ اگر بخواهیم بحران آب در ایران را در چند جمله و به زبان بسیار ساده بیان کنیم، نتیجه، چیزی شبیه به این خواهد بود: منابعِ آبِ تجدیدپذیر (عمدتا آبهای سطحی) کفافِ زندگیِ ۸۴ میلیون نفر ایرانی را نمیدهد و به همین دلیل، ما ناگزیر به استفاده از سفرههای آبِ زیرزمینی شدهایم، سفرههایی که سطحِ آنها سال به سال پایینتر میرود و برای همیشه نابود میشود. بحران آب، امروز دیگر «محلی» نیست، هر چند شاید برای پدربزرگهای ما چنین بوده باشد. وقتی پدربزرگهای ما در روستا آب نداشتند، یعنی چشمه یا رود محلی کمآب شده بود و این یعنی باران کم باریده بود یا به عبارت سادهتر، واقعا پایِ «خشکسالی» در میان بود.
اما امروز، وقتی اصفهان و یزد آب نداشته باشند، طرحهای انتقال آب از نقاطِ پرآبی همچون «کوهرنگ» در استان چهارمحال و بختیاری به اجرا گذاشته میشود. با این همه، مصرف آن قدر بالا رفته که همین آبِ مازادی که از استانی دیگر انتقال پیدا کرده، باز هم به تالاب «گاوخونی» نمیرسد. این دیگر «خشکسالی» نیست، بلکه غارتِ همزمانِ منابعِ آب در دو استان، یکی پرآبتر و یکی کمآبتر است.
میزانِ نزولاتِ جوی در ایران، کمابیش در تمام طول دهههایِ گذشته یکسان بوده است، اما بحرانِ آب در ایران، دائما عمیقتر و وخیمتر شده است. این موضوع را چطور میتوان توضیح داد؟ میزانِ بارشها در ایران تقریبا ثابت بوده ، اما میزان برداشت از آبهایِ زیرزمینی، یعنی آبهایی که تجدید شدنِ آنها دهها، صدها و هزاران سال طول میکشد، چندین برابر شده است. این ریشه بحران آب در ایران است.
اما در حالی که سرتاسرِ ایران و حتی استانهایی همچون گیلان و مازندران هم با مشکل کمبود آب مواجه هستند، وضعیتِ بحرانی در همهجا به یک اندازه نگرانکننده نیست. استانهای فلاتِ مرکزیِ ایران (در سمت شرقِ رشته کوههای زاگرس و سمت جنوبِ رشته کوههای البرز) بحرانیترین وضعیت را دارند و حتی صحبت از این است که این مناطق، ناگزیر خالی از جمعیت خواهند شد.جمعیتِ استانهایِ واقع در شرقِ رشته کوههایِ زاگرس و جنوبِ رشته کوههای البرز، تا مرزهای جنوبی و شرقی کشور، همه ناگزیر از کوچ و مهاجرت به کشورهای دیگر خواهند بود و تنها استانهای شمالی و استانهای واقع در غربِ رشته کوههای زاگرس از این بحران در امان میمانند.
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﺗﺎﯾﻤﺰ چاپ لندن ، ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺑﺎ ﻋﻨﻮﺍﻥ “ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﺸﮏ خواهد ﺷﺪ ” ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ ﮐﻪ “ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻔﺖ ﻫﺰﺍﺭﺳﺎﻟﻪ ﺗﺎ ۲۰ ﺳﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺑﯽ ﺁﺑﯽ ﻭ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ خشکتر ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ” ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺠﺎﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ، ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮔﯿﺎﻩ ﻭ جاﻧﺪﺍﺭﯼ توان ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ.
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﻣﻬﻨﺪﺱ اگروتکنولوژی ﻭ فعال ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ ﺍﺳﺖ، ﺳﻪ ﺷﺮﯾﮏ ﺟﺮﻡ ﺩﺭ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ” ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻃﺒﯿﻌﯽ” ( ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ )، “ﺣﮑﻮﻣﺖ ” و “ﻣﺮﺩﻡ ” ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ !
آب در ایران چگونه نابود می شود:
ﺑه دلیل ﻋﺪﻡ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﯽ، ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﺩﺭ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﺳﺎﺯﯼ ﺁﺑﻬﺎﯼ ﮐﺸﻮﺭ؛
ﺳﯿﺎﺳﺘﻬﺎﯼ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ و ﮐﻢ ﺑﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ؛
ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺳﻨﺘﯽ ﻭ ﻏﯿﺮ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﻭ به هدﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺏ ﮐﻪ ﺿﺮﺭ ﺁﻥ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺳﻮﺩﺵ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ؛
ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﻓﻨﺎﻭﺭﯼ ﺳﻨﺘﯽ ( ﮐﺎﺭﯾﺰ/ ﻗﻨﺎﺕ)
ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ، ﻣﺮدﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺭﯼ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﻭ به هدﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺏ ﻫﺎﯼ ﮐﺸﻮﺭ.
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﺪ، ﻫﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ، ﺍﯾﺮﺍﻥ ﯾﮑﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻭ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺰﻭﺩﯼ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺁﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﻣﺴﺌﻮﻻﻥ ﺍﺗﺨﺎﺫ ﻧﺸﻮﺩ، ﻭ ﻧﯿﺰ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﻬﺪﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺏ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﻧﮑﻨﻨﺪ، ﻣﺮﮒ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻔﺖ ﻫﺰﺍﺭﺳﺎﻟﻪ، ﺗﺎ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻗﻄﻌﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازپایگاه خبری تحلیلی عصر شهرکرد ، تاریخ انتشار: 18خرداد 1400، کدخبر: 20840، www.asreshahrekord.ir