شعار سال: ریشه بسیاری از روان نژندیها در تعارضات است و یکی از این تعارضات بر مبنای نظریه خانم کارن هورنای، روانکاو آلمانی، تعارض بین خود واقعی"real self"و خود ایده آل "ideal self" است.
خود واقعی برآیند نیرو و تلاش درونی در جهت کسب رضایت نیازهای واقعی من و خود ایده آل، برآیند " تو باید"هایی که از طریق محیط و جامعه در درون ما شکل گرفته است.
جوامعی که گفتمان "تو باید" در آنها گفتمان غالب باشد، از مردمانی شکل میگیرد واقع شده در طیف دو سر ناکارآمد ِ "شرمساری" و "نارضایتی".
بخشی شرمسار از نرسیدن به خود ایده آل و برخی ناراضی از آنکه خود ایده آلی که بدان رسیده اند، برآیند شکوفایی خود واقعی شان نبوده و فقط تحت تاثیر تلقین و تاکید و تائید مکرر محیط شکل گرفته است.
به همین دلیل در هر دو گروه، خود جدیدی شکل میگیرد به نام خویشتن حقیر یا خود منفور "Despised self" که نمود بیرونی و تاثیر درونی اش، حالِ بد است.
دیروز آزمون تیزهوشان برای مقطع ششم ابتدایی برگزار شد و پسربچهها و دختربچههایی که میشد در وجود هر کدامشان، یک نقاش، یک طراح، یک آهنگساز، یک خواننده، یک نویسنده، یک فیلمساز، یک خلبان، یک نجار، یک معلم، یک تاجر، یک پزشک، یک برنامه نویس، یک ورزشکار حرفه ای، یک gamer، یک مهندس و یک به یک مشاغل ارزشمند و لازم برای یک جامعهی زنده و کارآمد را دید، تحت تاثیر "تو باید"های جامعهی طبقاتی تک گزینهای، وارد مسابقه در مسیری شدهاند که حاصلش نه تنها در انتهای مسیر، بلکه از همان روز اعلام نتایج برای بسیاری از آنها، همان دوگانه "شرمساری _ نارضایتی" و شکل گیری حال بدی است که میتواند خودش را به شکل خشم، غم، حسد و. نشان دهد.
چرا باید ساعتهای گرانبهای سرشار از کنجکاوی، نوجویی و خلاقیت عمر کودک دوازده سالهای که برای ورود به دوره نوجوانی، بیشتر نیاز به مهارتهای زندگی، همچون مهارتهای حل مسئله، ارتباط موثر، مدیریت هیجان، تصمیم گیری، انتخاب، تفکر خلاق و نقاد و تبحر در کارهای گروهی دارد، صرف آموزههایی شود که نه در مسیر زندگی بلکه در مسیر مسابقهای کاربرد دارد که نتیجه نهایی اش افرادی شرمسار و ناراضی و جامعهای عصبی، ناشاد و ناهماهنگ است؟
برندگان اصلی پشت پرده این گونه مسابقات، برخی مدارس غیر انتفاعی؟! (انتفاعی)، کلاسهای خصوصی، مافیای کتابهای کمک درسی و تاجران و کاسبان چنین امتحاناتی از تیزهوشان گرفته تا کنکور با وعدههای کاذب ِرساندن افراد به خود ایده آلی هستند.
با این روال و بر این منوال، حال خوب این جامعه، فقط قسمت کلاس ششمیها و کنکوریهایی میشود که به یمن پول، رانت و سهمیه، اگر هم در امتحانی شرکت میکنند، یا سوالاتش را پیشاپیش خریده اند و یا اطمینان دارند که مدرکش را هدیه خواهند گرفت تا به برکت آن، با عناوین جعلی، در جایگاههای قدرت اجتماعی بنشینند تا درب، همچنان بر همان پاشنه قبلی بچرخد و تجارت این چرخه پرسود ادامه یابد.
جفت شش، برای کسی که هر شش وجه تاسش، شش باشد، معجزه و شانس نیست، حکم است.
تیزهوشانی هم که با بخت یاری، سرشت و سرنوشتی همسو پیدا کنند، اگرچه به تیر تناقض ِخودواقعی و ایده آلی زخمی نمیشوند، لیک چارهای جز مهاجرت از این محیط عصبی و ناشاد و ناسالم را نخواهند داشت.
مهاجرتی که برندهی اصلی اش، کشور مقصد خواهد بود و بازنده اش وطنی که برای یک نسل، مغزهایش را از دست میدهد و برای نسلهای آتی، ژنهای مولد این گونه مغزها را.
رشت. دکتر حمید اخوین. ۱۴۰۰/۳/۲۱. ایام کرونایی
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از صدای معلم، تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۰، کد خبر: ۲۱۱۶۲، www.sedayemoallem.ir