پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۵۶۱۴۳
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۴
دلایل بدعهدی کوفیان باید گفت که تعدادی از افراد شیعه وجود دارند که تابع رؤسای قبایل هستند و اگر این رؤسا نباشند قبیله دچار سردرگمی می‌شود. گروهی نیز طرفدار امویان هستند و گروهی نیز از افراد سرشناس هستند که در عین حفظ آداب شیعی، ارتباط خود با حکومت را نیز حفظ کرده‌اند، لذا حکومت هرکدام از این دسته‌ها را به وسیله‌ای از همراهی امام دور می‌کند. بسیاری از این افراد به تبعیت از سران قبایل طومار جمع می‌کنند و به امام نامه می‌نویسند. در این بین طیف طرفدار بنی امیه در مقابل طیف طرفدار امام حسین (ع) قرار دارند که البته اعضای قبایل عمدتاً دچار سردرگمی هستند. تقریبا تعداد کسانی که از صمیم قلب دوست داشتند امام حسین (ع) به نزد آن‌ها بیایند، همین حدود دو تا سه هزار نفر هستند. البته همه این اعداد و ارقام نیازمند کار‌های علمی بسیار عمیق است تا تعداد واقعی آن‌ها روشن شود.
شعارسال: نشست «امضا‌ها و طومارها؛ نگاهی به دعوت کوفیان از حسین بن علی (ع) و همراهی با او» امروز ۳۱ مردادماه با سخنرانی شهلا بختیاری، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س) برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را می‌خوانید:

یکی از مسائلی که همواره دغدغه بنده بوده، مسئله دعوت کوفیان از امام حسین (ع) است. ما در یک کلام بسیار کوتاه می‌توانیم بگوییم کوفیان امام حسین (ع) را دعوت کرده، اما یاری نکردند، لذا امام به شهادت رسید. اما سؤال این است که چرا این دعوت صورت گرفت و چرا امام یاری نشد؟ بنده موضوع امضا‌ها و طومار‌ها را به عنوان یک نکته انگیزاننده برای ورود به بحث اصلی در نظر گرفته‌ام. در حرکت کربلا نشانه‌های خاصی وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها شاید موضوع نامه‌نگاری‌ها باشد. این موضوع در دو بخش کلان قابل بررسی است که یک بخش مربوط به حاکمیت و بخش دیگر مربوط به امام حسین (ع) و شیعیان ایشان است.

ریشه‌های قیام عاشورا

درباره پیش‌زمینه این واقعه باید گفت که معاویه در یک اقدام، یزید را به جانشینی خود و برخلاف مسائلی که وعده داده بود، انتخاب کرد. در این ماجرا عده‌ای مخالف بودند، لذا معاویه اقدامات زیادی برای جذب آرای آن‌ها داشت، اما در نهایت چندین منطقه همانند کوفه، بصره و مدینه و تعدادی از افراد وجود داشتند که میلی به دادن تعهد بیعت به یزید نداشتند. وقتی ماجرای بیعت با یزید مطرح شد، یکی از هراس‌هایی که برای حاکمیت اموری در شام وجود داشت، این بود که آرامش در جامعه به هم بخورد، لذا برای جلوگیری از این وضعیت دست به اقدامات متعددی زدند.

درباره نامه‌نگاری‌ها باید گفت که اولین نامه‌نگاری از سوی خود معاویه شروع می‌شود. ماجرا از این قرار است که یکی از فرزندان عثمان در مدینه نامه می‌نویسد و می‌گوید مراقب تحرکات حسین بن علی باشید، لذا وی در پاسخ می‌گوید سعی کنید هیچ گزندی به حسین بن علی نرسد و فتنه‌ای ایجاد نشود. برخی منابع می‌گویند خود معاویه نامه‌ای به امام حسین (ع) هم می‌نویسد و عبارات خاصی همانند برخی تهدیدات در وجود دارد و از او می‌خواهد اقدامی انجام ندهد.

نامه بعدی به بعد از مرگ معاویه مربوط است که یزید از حاکم مدینه می‌خواهد که از تعدادی از بزرگان شهر همانند حسین بن علی که بیعت نکرده‌اند، بیعت بگیرد، اما امام می‌گوید من بیعت نمی‌کنم؛ لذا از مدینه خارج می‌شوند و این شروعی برای قیام امام حسین (ع) است که سرانجام در نزدیکی کوفه یعنی در کربلا به خاتمه می‌رسد. این موضوع بسیار مورد توجه محققان قرار گرفته است.

اما بخش دوم نامه‌ها مربوط به دعوت‌ها است. کوفیان از طریق این نامه‌ها از امام حسین (ع) دعوت می‌کنند که به جمع آن‌ها ملحق شده و حرکتی انجام دهد. امام حسین (ع) پیش از حرکت از مدینه و در زمان امامت حسن (ع) تابع تمام شرایط و وضعیتی هستند که ایشان اعلام کنند و هر حرکتی از سوی امام حسن (ع) مورد اطاعت امام حسین (ع) است، اما بعد از شهادت امام حسن (ع)، اولین نامه از طریق کوفیان به امام حسین (ع) می‌رسد و ضمن تسلیت این مصیبت بزرگ، به وی می‌گویند شما امام ما هستید. در واقع این نامه به شکلی برای نشان دادن جریان شیعی در کوفه است.

نگاهی به نامه‌های نوشته شده خطاب به امام حسین (ع)

عده‌ای در منزل سلیمان بن صرد خزاعی جمع شده و خودشان را شیعه علی نام می‌برند و به امام حسین (ع) نامه می‌نویسند. در این نامه، کلمات خاصی به کار برده می‌شود که شاید در نامه‌های بعدی مشاهده نمی‌شود و حتی از یزید به عنوان جبار و حاکم ظالم که مال امت را غصب کرده است، نام می‌برند. در این نامه تأکید شده که منتظر فرمان امام هستند. سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجبه و حبیب بن مظاهر، از جمله نویسندگان این نامه هستند که تعلقات بسیاری به امام حسین (ع) داشتند که برخی از آنان در واقعه کربلا به امام ملحق شدند یا اگر نشدند، بعداً قیام توابین را رقم زدند.

از نامه‌های دوم به بعد، هر نامه‌ای که نوشته شده، متن آن مقداری از خالصیت شیعی دور شده و حرف‌های دیگری به میان می‌آید. نامه بعدی را نیز تعدادی از بزرگان و اشراف کوفه می‌نویسند و حدود ۱۵۰ نفر نیز نامه‌هایی به مدینه بردند که هر نامه، سه تا چهار امضا را با خود داشت که محتوای همه آن‌ها استدعای آمدن امام حسین (ع) به کوفه است و در آن می‌گویند که یزید گردنکشان و مال‌اندوزان را حاکم بر مردم کرده و مردم کوفه کسی را ندارند که به یاری آن‌ها بشتابد. در واقع انگار فضایی به وجود آمده که همه فکر می‌کنند باید دستی به نامه ببرند و دیدگاه‌های خود را با امام حسین (ع) در میان بگذارند.

نکته دیگر این است که در تعداد نامه‌ها، شک و تفاوت‌های زیادی است و منابع عدد‌های زیادی را به ما می‌گوید که از جمله آن‌ها ده هزار، دوازده هزار و هجده هزار است، اما به نظر می‌رسد هم تعداد نامه‌ها و هم امضای نامه‌ها و هم تعداد گزارش‌ها بالا رفته است و در واقع نوعی هیجان برای بالا بردن تعداد نامه‌ها وجود دارد. در نهایت امام حسین (ع) بنا به دلایلی که دارند و می‌گویند حجت بر من تمام است، به سمت کوفه حرکت می‌کنند.

بنده معتقدم باید یک کار آماری انجام شود تا مشخص شود تعداد نامه‌ها چه میزان بوده است، چراکه در منابع، اعدادی وجود دارد که با بررسی آن‌ها می‌توان عدد معقولی را بیرون کشید. بعد از اینکه امام حسین (ع) شهید شدند، اولین موج افراد پشیمان ایجاد شد که آن‌ها را توابین می‌نامند و خواهان یک حرکت برای جبران گناه خود هستند. منابع از حدود هشت تا دوازده هزار نفر سخن گفته‌اند که کنار مرقد امام رفتند و چند روزی گریه و زاری کردند و تعدادی از آن‌ها عازم جنگ با عبیدالله بن زیاد شدند، چراکه معتقد بودند مقصر اصلی وی است، اما همه آن‌ها به جنگ نرفتند و منابع می‌گویند تعداد باقی مانده حدود دو هزار و پانصد تا سه هزار نفر بوده است.
 

کوفه چگونه پشت امام حسین (ع) را خالی کرد؟
 
دلایل بدعهدی کوفیان

از سوی دیگر درباره دلایل بدعهدی کوفیان باید گفت که تعدادی از افراد شیعه وجود دارند که تابع رؤسای قبایل هستند و اگر این رؤسا نباشند قبیله دچار سردرگمی می‌شود. گروهی نیز طرفدار امویان هستند و گروهی نیز از افراد سرشناس هستند که در عین حفظ آداب شیعی، ارتباط خود با حکومت را نیز حفظ کرده‌اند، لذا حکومت هرکدام از این دسته‌ها را به وسیله‌ای از همراهی امام دور می‌کند. بسیاری از این افراد به تبعیت از سران قبایل طومار جمع می‌کنند و به امام نامه می‌نویسند. در این بین طیف طرفدار بنی امیه در مقابل طیف طرفدار امام حسین (ع) قرار دارند که البته اعضای قبایل عمدتاً دچار سردرگمی هستند. تقریبا تعداد کسانی که از صمیم قلب دوست داشتند امام حسین (ع) به نزد آن‌ها بیایند، همین حدود دو تا سه هزار نفر هستند. البته همه این اعداد و ارقام نیازمند کار‌های علمی بسیار عمیق است تا تعداد واقعی آن‌ها روشن شود.

در نامه‌هایی که از حاکمیت آغاز شد، آخرین نامه را یزید به حاکم مدینه نوشته و گفته بود بر حسین بن علی سخت بگیر تا بیعت کند. اما بعد از حرکت امام به سمت کوفه، نامه‌ای از حاکمیت به عبیدالله بن زیاد داده می‌شود که تأکید می‌کند مراقب باشد که وی نواده پیامبر است، لذا جایگاه او بسیار رفیع است، اما از وی دچار ترس و واهمه هم نشوید.

اگر روانشناسی شخصیتی بسیاری از افراد قبایل را بررسی کنیم، به نتایج علمی خوبی دست پیدا می‌کنیم. چراکه برخی از آن‌ها هم در کنار عثمان، هم حضرت علی (ع) و هم خوارج و هم در قیام مختار حضور داشته‌اند. در این صورت روشن می‌شود که بسیاری از این افراد تحت تأثیر اقدامات سختگیرانه عبیدالله بن زیاد، شخصیت اصلی خود در ممانعت از پیوستن به امام را نشان دادند. کاری که عبیدالله انجام داد، این بود که همه کسانی‌که می‌توانستند در جامعه تأثیر گذار باشند را دعوت کرد و به آنان گفت که باید افرادی که مخالفت یزید هستند را معرفی کنید وگرنه به دار آویخته شده و مزایا و عطایای آن‌ها لغو و خانواده آن‌ها هم تبعید می‌شود. این اقدام نقش زیادی در فروکش کردن قیام مردم داشت. همچنین وی جاسوسانی را مأمور کرده بود تا افرادی که مایل به پیوستن به امام هستند را شناسایی کنند.

اقدام دیگری که با نزدیک شدن امام حسین (ع) به کوفه صورت می‌گیرد، این است که سپاهی را برای منحرف کردن مسیر امام می‌فرستند و فرمانده این سپاه هم حر بن یزید ریاحی است. اقدام دیگر این بود که تمامی مبادی ورودی و خروجی کوفه را بستند تا کسی نتواند به امام ملحق شود؛ هرچند کسانی همانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، شبانه فرار کرده و خود را به سپاه امام رساندند. همچنین سپاه عبیدالله تجمع افراد را ممنوع می‌کنند و در واقع شهر کاملاً ایزوله شده بود.

حال سؤال این است که آیا کوفه و شیعیان در دعوت امام یکدست بودند؟ آیا شیعیان مقصر دعوت و شهادت امام هستند؟ بنده این ماجرا را آغازی برای شیعیان و اهالی تحقیق می‌دانم که تحقیقات متعددی در این مورد داشته باشند تا به نتایج بهتری دست پیدا کنند. البته مواردی که ذکر شد پیش درآمدی برای تحقیقات بیشتر در این زمینه است و خوشبختانه افراد زیادی در این زمینه مشغول جست و جوی علمی هستند؛ هرچند این اقدامات کفایت نمی‌کند و باید جنبه‌های روانشناسانه، اجتماعی و حتی مطالعات آماری مورد بررسی قرار گیرد تا روشن شود که چگونه امویان توانستند بین مردم کوفه و امام حسین (ع) فاصله ایجاد کنند.

شعارسال، بااندکی تلخیص واضافات برگرفته از پایگاه خبری ایکنا، تاریخ انتشار:۳۱ مرداد ۱۴۰۰، کدخبر:۳۹۹۲۳۸۱، iqna.ir
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین