شعارسال: پیروزی شوک برانگیز دونالد در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا سوالات مهمی را درباره این انتخابات در پی داشته است؛ اینکه نتیجه انتخابات پذیرش دونالد ترامپ یا رد هیلاری کلینتون از سوی ری دهندگان بوده است. آنچه که از آرای ترامپ برمی آید که کمی بیش از آرای نامزدهای معروف جمهوریخواهی چون جان مک کین در انتخابات ریاست جمهوری 2008 یا میت رامنی در سال 2012 در این انتخابات از آن خود کرد که هر دوی آنها شکست سنگینی را متحمل شدند از این واقعیت حکایت دارد که رای به ترامپ، نه به هیلاری کلینتون بوده است.
به عبارتی با نگاهی به آرای کلینتون که در مقایسه با آرای باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری 2012، 5 تا 6 میلیون رای کمتر را از آن خود کرد، می توان دریافت که نتیجه انتخابات بیش از آنکه پذیرش ترامپ باشد، رد هیلاری بوده است. حال این پرسشها مطرح است که تا چه میزان افشای ایمیلهای هک شده از سوی ویکیلیکس در شکست هیلاری تاثیر داشته است؟ آیا روسیه در پس درز این ایمیلها بوده است؟ آیا جیمز کامی رییس افبیای از طریق مطرح ساختن داستان ایمیلهای کلینتون تنها 10 روز قبل از برگزاری انتخابات، بر نتیجه انتخابات تاثیر گذاشت آنهم در زمانی که به نظر می رسید کلینتون در نظرسنجیها از رقیب جمهوریخواهش پیش است؟ یافتن پاسخی برای این پرسشها زمان طولانی را می طلبد.
اما شاید مهمترین سوال باقی مانده این است که بیش از 59 میلیون آمریکایی در انتخاب مردی به عنوان رییس جمهوری آمریکا که در ارتباط با دانش، تجربه و شخصیت کاریزماتیک، کاملا ناآماده است به چه می اندیشیدند؟ در این مقطع جواب قانع کننده از سوی شخص ترامپ مطرح شده است که در ژانویه 2016 گفت: من می توانم در وسط خیابان پنجم بایستم و به هرکسی که بخواهم شلیک کنم بدون آنکه از رای دهندگانم کاسته شود.
البته وی از آن زمان در مبارزات انتخاباتیش به جز تیراندازی به سوی کسی, هر اقدامی را که خواسته انجام داده است؛ دروغ گفت، توهین کرد و گافهایی داده است که نشانگر عمق نادانیها و بی تجربگیهای وی است در عین حال که خشونت را ابزاری برای بیان مواضع سیاسی دانسته است. ترامپ درست می گفت چرا که هیچ رای دهندهای به ادبیات، گافها و بی تجربگیهای وی توجهی نکردند اما اینکه چرا مردم آمریکا به این امر توجهی نکردند، رازی باقی مانده است. تاکنون هر آنچه که مطرح شده ، بیشتر گمانه زنی بوده است.
با بررسی سوابق،اطلاعات بسیاری درباره شخص ترامپ وجود دارد اما به طور تعجب برانگیزی درباره نگرشهای سیاسی وی به ویژه در حوزه سیاست خارجی اطلاعات جامعی وجود ندارد. این امر ناشی از آن است که در مبارزات انتخاباتی به سیاست خارجی توجه کمی از سوی نامزدها به ویژه از سوی ترامپ صورت گرفت در عین حال که از وی سابقهای درباره افکارش در قبال سیاست خارجی در دست نیست. از سویی عدم شناخت درست از مواضع ترامپ به این واقعیت بازمی گردد که وی مواضع متعدد و گهگاه متناقضی را در قبال معدود موضوعاتی که در قبال آنها موضعگیری کرده، از خود بروز داده است. در عین حال دستیاران و مشاوران ارشد ترامپ تلاش قابل توجهی برای تبیین دیدگاه های وی در قبال موضوعات مختلف صورت ند اده اند ضمن آنکه تضاد روشنی در متن دیدگاههای ترامپ درباره جهان و نقشی که آمریکا در آن ایفا می کند دیده می شود.
از یک سو، وی به کرات استدلال کرده که آمریکا منافع چندانی در جهان ندارد و مسئولیتهای بسیاری را در قبال حفظ صلح(البته با جنگافروزی)، ثبات مالی و رشد اقتصادی بر عهده گرفته است در حالی که دیگر کشورها از ژرمنها، سعودی ها، ژاپنیها و کرهای ها گرفته تا حتی کشورهای حوزه بالتیک می بایست در دنیای ترامپ سهم خود را در قبال امنیت پرداخت کنند. لفاظیهای وی رنگ و بوی ملیگرایی می دهد از این منظر که آمریکا منافع خاص خود را پیگیری می کند و دیگر مشکلات در اروپا، آسیا، ناتو و روسیه موضوعاتی هستند که دیگران باید نگران آنها باشند و این مسائلی بود که طرفداران ترامپ به آنها اعتقاد ویژهای دارند.
از سویی دیگر، شعار ترامپ «بار دیگر آمریکا را به عظمت خود بازمیگردانیم» به نوعی از ابرقدرتی کینه جو حکایت دارد که زخم خورده و به دنبال تاثیرگذاری بر تحولات است. موضعگیری های ترامپ نظیر «ما نفت را از چنگال داعش بیرون خواهیم کشید و تک تک آنها را بمباران خواهیم کرد.»، «خانواده تروریستها را نابود می کنیم»، «مکزیک را مجبور خواهیم کرد بهای ساخت دیوار ما را پرداخت کند؛ چین را مجبور خواهیم کرد تا اصول تغییریافته تجارت را بپذیرید»، حاکی از این است که از مداخلات آمریکا در امور جهانی کاسته نخواهد شد.
البته برخی حوزهها وجود دارند که اقدامات آتی دولت ترامپ را آشکارتر می سازد. دولت جدید تلاش خواهد کرد که بسرعت در قبال مهاجرت و اخراج اتباع خارجی اقدام کند. توافقات تجاری دیگر بر روی میز نخواند بود. بعید است که توافق «مشارکت فرا اقیانوس آرام((TPP و توافق «مشارکت تجاری و سرمایهگذاری فراآتلانتیک(TTIP) در دولت ترامپ خواهانی داشته باشد. شاید توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی(نفتا) از جهاتی مورد مذاکره مجدد قرار گیرد. توافقنامههای تجاری دوجانبه به نظر بعید به نظر می رسند.
در عین حال به نظر می رسد که توافقنامه پاریس در قبال تغییرات آب و هوا در خطر جدی قرار دارد. ترامپ تصریح کرده که شخصا بسیاری از دستاوردهای اوباما را باطل خواهد کرد در حالی که وی تغییرات آب و هوایی را فریبکاری می داند که از سوی چین به بهترین دانشمندان جهان تحمیل شده است.
در عین حال به نظر نمی رسد که توافق هستهای ایران با قدرتهای جهانی نیز زیر ذرهبین مستاجر جدید کاخ سفید نباشد مگر آنکه وی و دستیارانش به طور مشروح به بررسی دقیق آن پرداخته و البته با اوضاعی سخت برای یافتن جایگزینی برای برجام روبرو خواهئد بود و البته جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با مواضع دولت جدید آمریکا دست روی دست نخواهد گذاشت و در زمان مقتضی رفتاری درخور را بروز خواهد داد. آمریکا نمی تواند به خواست خود درباره توافقی که روسیه، چین و اتحادیه اروپا در آن دخیل بودهاند، اقدام به بازنگری نماید. در واقع، واشنگتن از اهرمهای فشار محدودی برای مجبور کردن ایران به مذاکرات مجدد حتی بر مبنایی دوجانبه برخوردار است ضمن آنکه دولتی که رییس جمهوری تاجر را در راس خود می بیند حاضر نمی شود که قرارداد 20 میلیون دلاری فروش هواپیماهای بوئینگ به ایران را نادیده بگیرد.
اینکه دولت ترامپ در قبال جهانی سازی اقتصادی چه موضع گیری خواهد کرد آیا در آن وقفهای ایجاد خواهد کرد یا مسیر آن را تغییر داد و ایا به نظم 70 سالهای که پس از جنگ جهانی دوم برقرار بوده، پایان خواهد داد، از جمله موضوعاتی است که باید تا زمان تعیین کابینه انتظار کشید به عنوان مثال انتصاب سناتور باب کورکر به عنوان وزیر خارجه نمایانگر رویکرد بسیار متفاوتی به نسبت جان بولتون سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل است.
اما واقعیت این است که لفاظیهایی که نامزدهای ریاست جمهوری در دوران مبارزات انتخاباتی خود صورت می دهند در پی ورود به اتاق بیضی شکل کاخ سفید و روبرو شدن با واقعیات، اثر خود را از دست داده و محدودیتهایی که اداره یک کشور برای گردانندگان آن ایجاد می کند، حتی رییس جمهور بی تجربه و مدعی ساختارشکنی چون ترامپ را قبل از دست زدن به اقدامی نابخردانه درگیر خود خواهد کرد و دنیایی که وی در آن حضور دارد ساخته و پرداخته وال دیسنی نیست که فانتزی رنگ و بوی واقعیت به خود بگیرد؛ دنیای امروزی آنارشیک بوده و فانتزی و خیال و آرمانگرایی در آن جایگاهی ندارد. تنها باید امیدوار بود که ترامپ و ماجراجوییهایش هزینههای بیشتری را برای جهان امروزی به دنبال نداشته باشد؛ رییس جمهوری که اقتصاد به وی آموخته که باید به سود و زیان هر عملی بیندیشد.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: 22آبان1395، کدخبر: www.farsnews.com:13950822000750